به گزارش پایگاه خبری تحلیلی کورنگ ،دکتر ینچنزو بیانکینی (Vincenzo Bianchini)، زادۀ ویتِربوی ایتالیا، برای درمان بیماران راهیِ ایران شد.
او در اوایل سال ۱۳۲۹ برای خدماترسانی در حوزۀ بهداری روستایی چناران و قریۀ گناباد به مشهد آمد و در آستان قدس رضوی استخدام شد و احتمالاً اولین پزشک مسیحی بود که در این مجموعه مسلمان شد.(۱)
چندین روزنامۀ آن روزگار ماجرای مسلمانشدن این دکتر سرشناس را گزارش کردند: از آزادی و خراسان تا ستارۀ ملت. اما روایت روزنامۀ طوس از مسلمانشدن دکتر بیانکینی چنین بود:
دکتر بیانکینی در ۱۰ آبان ۱۳۲۹ به دین مبین اسلام مشرف شده است. وی برای مطالعه دربارۀ احکام اسلام به منزل آیتالله فقیه سبزواری رفتوآمد داشته تا اینکه در روز چهارشنبه ساعت ۳:۳۰ بعدازظهر، در حضور تعدادی از بزرگان شهر و خبرنگاران، ابتدا شهادتین به زبان جاری کرد و پس از صرف چای، دست آیتالله فقیه سبزواری را بوسید و نامش را «ابوالفتح رضا» گذاشت. سپس در محل خدمتش کلیۀ زارعان املاک آستان قدس را مجانی مداوا میکرده است.(۲)
او با جلال_آلاحمد نیز دوست بود و آلاحمد در کتاب ارزیابی شتابزده، توصیف او را از زبان خودش اینگونه نگاشته است:
اینک هشت سال است که در ایران بهسر میبرم و اوقاتم به مداوای اهالی شهرها و قصبات دورافتاده از مراکز بزرگ میگذرد. در روستای گناباد (در نزدیکی چناران)، در هرند، در قاین، ارسنجان، شاهی و چمنسلطانیه، زن، مرد، کودک و پیر و جوان مرا میشناسند. من با درد و غم آنان [مردم] شریک بودهام. در تنهایی و سکوت و تولد و مرگشان با آنها بهسر بردهام.
بیانکینی ساده میپوشید، ساده حرف میزد، فارسی فکر میکرد، به تنهایی و آرامش اعتقاد داشت و در پی نام و نشان نبود. بارها به دوستانش گفته بود: «از اروپایی که در یک عمر پنجاهسالۀ من، دو بار دنیا را به خاک و خون کشانده، بیزارم.» بیانکینی آنچنان ایرانی شده بود که فارسی را روان حرف میزد.
دکتر بیانکینی در نقاشی و شعر نیز مهارت داشت. این پزشک #تازهمسلمان در هر سفر علاوه بر کیف پزشکی، یک دوربین عکاسی و کاغذ و قلم و رنگ نیز همراه داشت تا چهرۀ روستاییان، فیگور لباسهای محلی، زنان چادربهسر و بچهبهبغل و… را بر سفیدیِ بوم ثبت کند.
۱. کنسولگریها، مستخدمان و مستشاران خارجی در مشهد (از دورۀ قاجار تا انقلاب اسلامی)، علی نجفزاده، مشهد: انصار و سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی، ۱۳۹۴، ص۶۳۶.
۲. روزنامۀ طوس، ش۱۷۴۱، ص۱.
ره یافتگان