تازه ترین مطالب

تاریخ : 28. خرداد 1393 - 18:53   |   کد مطلب: 13991
در قسمت پیشین از اهمیت و جایگاه قلم و اینکه هنوز هم به عنوان یک عامل ارتباطی اثرگذار، پیام رسان و تبلیغی به حساب می آید و زمانش نگذشته است مطالبی بیان کردیم، از جمله اشاره کردیم که برای اینکه چه بنویسیم و چگونه بنویسیم نیاز به چه نوع آمادگی ها و آشنایی هایی داریم.

اکنون می خواهیم به نکاتی اشاره کنیم که بیشتر به تقویت انگیزه ی کار قلمی کمک می کند.

با توجه به اینکه خداوند متعال به قلم سوگند خورده «بسم الله الرحمن الرحیم ن وَالقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ «سوگند به قلم و آنچه می-نگارند ...» معمولاً نوشته ها و مطالبی مقدس است و مورد قسم پروردگار قرار می گیرند که تعهد، قداست، ارزش، جهت گیری مثبت، سازنده و الهی در آن وجود داشته باشد.

نکته اول آنکه ما قلم را سلاح بدانیم و تأثیر اصلاحی یا تخریبی آن را درک کنیم؛ این اولین گامی است که انگیزه ما را تقویت می کند. آیا قلم سلاح است یا نه؟ اگر برداشت ما از قلم سلاح باشد، سخن از مبارزه هم هست و از سلاح در عرصه یک مبارزه بهره می گیرند. بستگی دارد که از قلم به عنوان سلاح چه استفاده¬ای بشود؛ این، قلم را ارزشمند یا بی ارزش می سازد مثل یک سلاح که گاهی مقدّس و گاهی نامقدس است، بسته به اینکه سلاح در دست چه کسی باشد و در دفاع از چه چیزی و یا چه کسی و یا چه جایی به کارگرفته شود. شمشیر در مبارزه به کار می آید ولی گاهی ذوالفقار علی(ع) است که در دفاع از اسلام و عدالت به کار گرفته می¬شود و گاهی شمشیر ابن ملجم است که بر فرق عدالت فرود می آید و ندای عدالت را خاموش می سازد، هر دو استفاده از شمشیر است اما این کجا و آن کجا! قلم هم همین طور است، سلاح است اگر خداوند به قلم قسم می¬خورد طبیعی است که قسم به قلمی است که همراه با تعهد در دست انسان های صالح باشد.

خداوند رحمت کند امام راحل را که بر سخنان و رهنمودهای فراوان خود در ملاقات ها و دیدارها با اهل قلم، نویسندگان، صاحبان جراید و مطبوعات، پیوسته سفارش می کردند که "قلم سلاح است و ما هم در محضر خدا هستیم و قلم باید در دست انسان های صالح قرار گیرد چون ضربه ی قلم بد و نویسنده بد از یک لشگر و قشون بیشتر است:"؛ تعبیراتی مشابه این تعبیر در بیانات معظم له مشاهده می شود. پس اولین گام این است که ما قلم را به عنوان یک سلاح بشناسیم و تا به این مرحله از آگاهی، شناخت و حساسیت نرسیم، کار قلمی را جدی نگرفته ایم.

نکته دوم نکته ای که باید مورد توجه قرار دهیم این است که ما در حال جنگیم. وقتی بحث سلاح مطرح است طبیعی است که بحث جنگ هم مطرح است. حال اگر جنگ تهاجمی هم نباشد در حال جنگ تدافعی که هستیم؛ یعنی هم اکنون جنگی فرهنگی و قلمی علیه دین اسلام، مقدسات، انقلاب و ارزش های اخلاقی در سطح جهان در جریان است یا حداقل ما در معرض این تهاجم هستیم. سال ها پیش مقام معظم رهبری هم در سخنان خود، بحث تهاجم فرهنگی را مطرح کردند، همچنین بحث شبیخون فرهنگی را که عمدتاً هم از جبهه مطبوعات، قلم به دستان، فیلم نامه ها، کتاب های داستان و رمان، و ... که آغاز شده بود وعرصه های دیگری هم برای این تهاجم وجود دارد.

آیا ما در معرض هجوم هستیم یا نه؟ پاسخ به این سئوال در این موضوع اثرگذار است که ما تا چه اندازه باید به مقوله قلم، جدی بیندیشیم .زمانی در کشور ما در حوزه مطبوعات اين بحث خیلی جدی بود که آیا توطئه ای علیه انقلاب، علیه تفکرات، اعتقادات و نسل جوان ما هست، یا اینکه این حرف ها توهم توطئه است!

انسان های ارزشی و پیروان خط ولایت با الهام از کلمات و فرمایشات رهبری معتقد بودند: که این توطئه وجود دارد و هر لحظه در حال انجام و یا در حال اتفاق هست و در حقیقت واقع هم شده است. ما نمادها و نمودهای این توطئه ها را داریم می بینیم؛ بنابراین، مورد شبیخون قرار گرفته ایم و باید دفاع کنیم. عده ای هم بودند که می-گفتند: نه! چه توطئه ای؟ چه جنگی؟ هجومی در کار نیست، این ها توهم است، این ها عوام فریبی است، شعاری است که به کمک آن می خواهند از احساسات مردم سوء استفاده کنند، دشمن مردم جهل و نادانی آن هاست. عده ای ناتوان از اداره امور و ناتوان در مدیریت وعده ای سودجو و فرصت-طلب نشسته اند و با نقشه های شیطانی برای ملت دشمن تراشی می کنند و همواره ملت را با این اخطارها که: «دارد به ما حمله می شود» در ترس و اضطراب نگه می دارند و یا قلم ها چنینند و مطبوعات چنان. گذشت زمان نشان داد که کلمات رهبر بزرگوار درست بود و به واقعیت هم پیوست.

نکته ی سوم ضرورت دفاع است. آیا وقتی که به ما هجوم می آورند باید دفاع کنیم یا نه؟ به طور طبیعی دفاع نکردن، دست روی دست گذاشتن، بی تفاوت بودن و به «من چه» گفتن، در شأن انسان های آگاه و متعهد نیست. انسان های بیدار وقتی در معرض خطر قرار می گیرند فوراً به فکر دفاع می افتند؛ دفاع و مقاومت در مقابل دشمنی که بی رحمانه هجوم می آورد و به هیچ چیز رحم نمی کند و در این زمینه به طور طبیعی رسالت خواص بیشتر و سنگین تر است. انتظار از نویسندگان مسلمان و انتظار از حوزه ها بیشتر است.

در سال های اخیر مشاهده کردیم که عده ای دلسوز و منتقد می گفتند: پس چرا کاری نمی کنید، چرا مطلبی نمی نویسید؟ چرا پاسخ این شبهات و یاوه ها را نمی دهید؟ چرا حوزه خاموش است؟ البته حوزه و نویسندگان خاموش نبودند ولی حجم عظیم حملات در حدی بود که پاسخ دفاع جانانه و فراوانی را طلب می کرد و به تناسب حجم زیاد هجوم، دفاع صورت نمی گرفت و نیروهای ارزشی احساس می کردند که پشتوانه ای ندارند و حمایتی از آن ها نمی شود؛ بنابراین ضرورت دفاع چیزی است که عقلاً و شرعاً در یک مرحله دیگر برای ما آشکار است. پس قلم سلاح است و ما در حال جنگیم؛ در نتیجه دفاع بر ما لازم است.

نکته چهارم پیوستگی بین این هاست یعنی این ها همه به هم پیوسته است و پذیرش هر کدام مقدمه است برای پذیرش دیگری، این است که اگر ما بخواهیم دفاع بکنیم آن هم در این عرصه؛ عرصه قلمی، مطبوعاتي، نگارشي، کتاب، رمان و آثار مکتوب. با چه سلاحی باید دفاع کنیم؟ طبیعی است که دفاع ما با سلاح قلم است. ما اگر بخواهیم مدافعان خوبی باشیم باید با کاربرد مؤثر و صحیح سلاح قلم، خوب آشنا شویم و کسانی را که نویسنده هستند تجهیز کنیم؛ عیناً مثل یک جبهه جنگ و مبارزه که وقتی یک کشوری در معرض هجوم قرار می گیرد و مردم احساس می کنند که به آن ها حمله شده است و قصد دفاع از خود را هم دارند و آماده ی مبارزه با مهاجمین می شوند باید آن ها را تجهیز کرد و سلاح در اختیارشان قرار داد. روش استفاده از سلاح های مختلف و آموزش نظامی اقداماتی هستند منطقی و عقلانی .

اهل قلم باید بنیه‌ي دفاعی خود را در عرصه قلم تقویت کنند؛ چنانچه در این عرصه نیروی کافی در اختیار ندارند باید با تشکیل جلسات، تشکیل دوره های آموزشی و به کارگیری کسانی که دارای استعداد در زمینه قلم هستند، نسبت به تریبت نیروی انسانی مورد نیاز اقدام کنند تا این نیروها بتوانند در خط مقدم دفاع از مکتب و آرمآن های اسلام و انقلاب قرار گرفته و با سلاح قلم حقایق را مطرح و اهل باطل را رسوا کنند و شبهات را بزدایند.

نکته پنجم شناخت دشمن است که به عنوان یک نیاز می تواند موجب تقویت و انگیزه ی ما شود. در جبهه جنگ اگر ما دشمن را شناسایی نکنیم و ندانیم که در کجا مستقر شده است، نقشه اش برای حمله به ما چیست، در حمله به ما از چه سلاحی استفاده می کند و چگونه می توان حمله ی او را خنثی و سلاحش را از کار انداخت، طبیعی است که در این صورت توانایی مقابله با چنین دشمنی را نخواهیم داشت.

دشمن شناسی در عرصه ی قلم یکی از ضرورت ها و بسیار مهم می باشد، طبیعی است که باید در این عرصه به روز باشیم، کاملاً در متن مطبوعات، کتاب ها، امور فرهنگی و قلمی قرار بگیریم و از این مقوله ها بیگانه و بی اطلاع نباشیم، اگر خدای ناکرده این گونه شد، هرگز نمی توانیم دفاع مناسبی انجام دهیم. در جبهه ی جنگ چنانچه نیروهای خود را مستقر کنیم و مثلاً تفنگ ام -1 در اختیارشان قرار دهیم و غافل و بی اطلاع از اینکه دشمن در جبهه ی دیگر و با سلاحی مخـرّب تر صف آرایی کرده و با سلاحی شیمیایی یا کُشتار جمعی می خواهد به ما حمله کند، امکان ندارد که بتوانیم بر این دشمن پیروز شویم؛ پیروز شدن در این جبهه در گرو داشتن اطلاعات و تجهیزات مناسب است. پس نتیجه می گیریم که شناخت دشمن، شناخت محورهای حمله ی دشمن و سلاح هایی که استفاده می کند، به روز بودن اطلاعات و آگاهی های جدید نسبت به مسائل و عرصه های قلمی و مطبوعاتی، همه و همه، عواملی است که می تواند به ما کمک کند تا به طور مؤثر وارد عمل شویم.

ادامه دارد.......

برچسب‌ها: 

دیدگاه شما

سایت رهبر معظم انقلاب
مرکزآموزش علمی کاربردی الوان ثابت