مهدی آقامحمدی*
یکی از اهداف کلان توسعه در اغلب کشورها و از جمله کشور ما، کاهش بیکاری و توسعه فعالیت های شغلی است. توسعه و عمران روستایی در چند دهه اخیر همواره یکی از دغدغه های اصلی توسعه در ایران و اکثر کشورهای در حال توسعه بوده است.
متاسفانه به علت نبود دانش روستا و عدم وجود سازمانهاي برنامهريز روستايي در كشور، هيچ گاه نگاه درستي به روستاها نشده است و سياستهاي غلط باعث شده است روستاهاي ما به سرعت فرهنگ خود را از دست بدهند و تمام ويژگيهاي روستا از جمله توليد كنندگي از بين برود.
روستاها از لحاظ ويژگيهاي ظاهري و باطني با شهرها متفاوتند و مسلماً يك شهرك و يك روستا با وجود جمعيت يكسان از لحاظ ساختارهاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي متفاوتند. هر روستايي هرچند كوچك و كم جمعيت، فرهنگي دارد كه خاص همان روستاست. در حاليكه در شهر جمعيت كثيري فرهنگ يكساني دارند. با توجه به اين موضوع در تعامل شهر و روستا امكان وقوع یک اتفاق وجود دارد:
اول: در تعامل شهر و روستا فرهنگ شهري به علت وسعت بيشتر و بلندگوهاي فراوان و زرق و برقهاي زياد، فرهنگ غالب ميشود و به مرور زمان فرهنگ روستايي به علت گسترش ارتباطات زياد، در فرهنگ شهر حل ميشود. اين روندي است كه در حال حاضر در حال وقوع است و منجر به دو تغيير در جامعه ميشود.
اين يكسان سازي فرهنگها، روحيات و ارزشهاي روستايي را تحت الشعاع قرار ميدهد و باعث ميشود مشكلاتي كه در مورد روحيه مصرف كنندگي و توليد كنندگي گفتيم پيش آيد، زيرا روستا فرهنگي متفاوت از شهردارد.
يكسانسازي فرهنگها حتي بين شهرها نياز زيانآور است زيرا فرهنگها به مرور زمان در كالبد يك جامعه شكل گرفتهاند و تغيير آنها توسط يك فرهنگ خارجي صدمات جبران ناپذيري به همراه دارد. برای صحبت در مورد توسعه فرهنگی روستاهای کشور و استان همدان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا به حال در مورد دولت های گذشته و دولت فعلی ابتدا بايد توجه کنيم که اول، مقولة مهم فرهنگ را به راحتي نميتوان تعريف کرد و حدود آن را مشخص نمود و يا از آن برداشت سطحي داشت. يعني ما قبل از پرداختن به فرهنگ، بايد بدانيم که خود فرهنگ چيست.
دوم اینکه، انقلاب اسلامي بر اساس ارزشهاي ديني شکل گرفته و تداوم آن هم بر اساس همين ارزشهاست. به بيان ديگر، يکي از علل موجدة انقلاب اسلامي، تحول فرهنگياي بود که حضرت امام خميني(ره) در جايگاه مؤسس انقلاب، در جامعه پديد آوردند و بيترديد مهمترين علّت حيات انقلاب اسلامي هم حفظ همان فرهنگ ارزشمدار و معنوي انقلاب در روستاها و شهرهاست.
اين ارزشها و پايداري اين ارزشها در تکامل انقلاب اسلامي عامل بنيادين بوده اند.
در 30 سالي که از پيروزي انقلاب گذشته، تحولات زيادي را ما از سر گذراندهايم و طبيعي است که در برخي زمينهها داراي قوّت و ضعف بوده باشيم. اما حفظ کليت چهارچوب انقلاب اسلامي همواره مدّ نظر بوده و چه حضرت امام(ره) و چه پس از ايشان، مقام معظّم رهبري با شدّت و قدرت بر تقويت اين وجوه فکري و ارزش ها تأکيد داشته اند. اما شرايط کلّي انقلاب و تحوّلات پيش روي انقلاب ـ مثل دوران جنگ تحميلي ـ ويژگي هايي داشت.
دوران هشت سال دفاع مقدّس يک دوران ويژه بود
دوران هشت ساله دفاع مقدّس يک دوران ويژه بود و شور و نشاط و آمادگي انقلابي مردم براي حفظ انقلاب و ارزشهايي که در آن دوران در فضاي جامعه وجود داشت و غالب بود، وضعيتي را رقم زد که براي امروز ما معيار است. ديدگاهها و رفتار عمومي جامعه در آن زمان و نوع و سبک زندگي و توقّعات و انتظارات مردم را بطور یکپارچه (جوامع شهری و روستایی) در همان چهارچوب مي توان تحليل کرد.
سپس با دوراني مواجه شديم که از آن به عنوان دوران سازندگي ياد مي کنند. در اين دوره، بازسازي اقتصادي و عمران کشور در کانون توجه قرار داشت و وجوه اقتصادي موجب تحول در ديدگاه عمومي جامعه نسبت به زندگي و ارزشها و... شد و در زمينة زيرساختهاي اساسي کشور و امور زيربنايي نيز تحول ديدگاه واقع گرديد.
در هر حال، محور اصلي در آن دوران، سازندگي و عبور از صدمات و فشارهاي جنگ بود و گفته مي شد که مردم بايد حال و هواي ديگري پيدا کنند و از حال و هواي جنگ و دفاع و سختي ها دور شوند. در نتيجه فضاي عمومي جامعه دگرگون شد و ديگر آن ديدگاهي که به مسائل و زيرساخت هاي فرهنگي و ارزشي در سال هاي دوران دفاع مقدّس و قبل از جنگ تحميلي وجود داشت، تا حدّي ضعيف شد.
به نظر مي رسيد که در اين دو دوره، دو ديدگاه متفاوت حاکم شد و يا حداقل اين ديدگاه دورة دوم، آن رنگ و لعابي که ديدگاه دورة اول داشت، کم رنگ تر شد. ولي قطعاً آن چهارچوب اصلي حفظ شد و تأکيد هم بر حفظ و زنده نگه داشتن آن وجود داشت. همه خود را موظّف مي ديديم که ارزشهاي انقلاب، ارزش هايي که مورد تأکيد امام بود، معنويت انقلاب، مطالبات فرهنگي مردم، عدالت اجتماعي و همچنين خدمت رساني به مردم را همواره مدّ نظر داشته باشيم و به نظر و ديدگاه مردم در مسائل سياسي توجه کنيم و آزادي هاي سياسي را رعايت نماييم.
در دهۀ سوم انقلاب، شايد در اوايل دهة سوم يا قبل از ورود به دهة سوم، نگاهي غلبه پيدا کرد که تقريباً يک دوران جديد را پيش روي کشور قرار داد. دوراني که بيشتر به توسعة سياسي توجّه شد تا توسعة اقتصادي که در دهة دوم انقلاب مطرح بود. اين دهة سوم، دهة توسعه سياسي بود. البته به این مسئله باید اشاره کرد که بعد از دورة اصلاحات که آغاز به کار دولت نهم بوده است و بعد از آن هم در ادامهاش در دولت دهم ما ميتوانيم از شکل گرفتن يک مرحلۀ ديگر سخن بگوييم. اکنون در دهة چهارم انقلاب، لازم است نگاه جديدي را به مسائل فرهنگي و توسعه انسانی در روستاها با توجه فرهنگ اسلامی ایرانی و سنتها و ارزشهای ملی و روستایی در کشور داشته باشیم.
نگاه فرهنگی به توسعه روستاها در دولت های مختلف مغفول مانده است
با توجه به آنچه که گفته شد می توان نتیجه گیری کرد که نگاه فرهنگی به روستاها و توسعه فرهنگی روستاها در دولت های گذشته در مراحل مختلف تا حدودی مغفول مانده و نگاهی که به روستاها بوده است جز در مواردی اندک، یک نگاه سخت و به توسعه فیزیکی و مباحثي چون ساماندهي كالبدي فضاي روستاها، تأمين مسكن روستاييان، آبرساني، جمعآوري و دفع فاضلاب روستايي، تشکیل دهداریها، سلامت و افزايش درآمد سرانه، تلاش در رفع محروميت، ارتقاي سطح درآمد روستاييان و کشاورزان و رفع فقر، صدور سند مالکیت و مسائلی از این دست پرداخته است.
توسعه فرهنگی در روستاهای استان همدان
به هر روی، بررسي وضعيت روستاهاي استان همدان در گذشته و حال، نشان دهنده نقش تعيين كننده آنها در توسعه استان است. تداوم، تثبيت و تبيين اين جايگاه در آينده، ضرورتي غير قابل انكار محسوب مي شود.
تقويت نقش پراهميت روستاهای استان همدان و برنامه ريزي براي استفاده بهينه از ظرفيت ها و امكانات نهفته در روستاها از كارهاي مهمي است كه تعلل يا غفلت از آن ممكن است به اشتباهي راهبردي در توسعه ملي منجر شود.
هر اقدام توسعه اي در روستاها همدان مستلزم كالبد و محيط مناسب براي روستائيان و فعاليت آنهاست. ساكنان روستاهاي استان همدان داراي قوميت و گويش هاي متفاوتي هستند. گروه هاي اجتماعي ترك زبان در شمال استان، كردها در غرب و لرها و لك ها در روستاهاي جنوبي استان سكونت دارند و دارای ویژگی های مهم و مثبتی هستند که این موضوع خود عزم جدی دولت یازدهم در تغییر نگاه توسعه روستایی از نگاه سخت به نگاه نرم و توسعه ابعاد فرهنگی و انسانی را می طلبد.
توجه داشته باشد که این نوع برنامه ریزی در جهت تقویت اجزای اصلی هویت فرهنگی جامعه روستایی ما در پرتو چینش مناسب و تعیین جایگاه صحیح، هر یک از عوامل دینی، ملی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ارزشی باید مورد اهتمام قرار گیرد.
همچنین در جهت تغییرات و کارکردهای نهاد فرهنگی روستاها، تحول باورهای مخالف فرایند توسعه پایدار روستایی، توجه به خرده فرهنگ های عمومی و حذف خرده فرهنگ های مزاحم، و مسأله مصرف گرایی و... را باید مد نظر قرار دهیم؛ همچنین در چارچوب راهبردها و راهکارهای مدیریت اجتماعی پایدار روستا تشکل های اجتماع محلی، مشارکت، انسجام، اعتماد، روحیه تعاون گرایی و همکاری داوطلبانه در تمام امور اجرایی و زندگی جامعه روستایی باید فراهم گردد و از طریق تغییرات در حوزه جامعه شناختی به مسأله رفاه، تحرک اجتماعی، حذف موانع سنتی توسعه، نظارت بر آسیب های توسعه پایدار و بازتولید فرهنگی هویت های روستا باید به صورت مستمر توجه شود. همدان پرس
دیدگاه شما