تاریخ : 29. مرداد 1394 - 10:06   |   کد مطلب: 19663
دکتر سیدحسین جعفری؛
سیری در تاریخ فرهنگ کبودراهنگ
امروز با ورود نشریات و کتب مختلف، اینترنت و شبکه های اجتماعی، کبودراهنگ با سرعتی زیاد از فرهنگ سنتی خویش فاصله می گیرد که اگر تغییرات ایجاد شده با آموزش های فراگیر و صحیح همراه نباشد، معضلات جدید فراوانی گریبانگیر اجتماع خواهد شد.
سیری در تاریخ فرهنگ کبودراهنگ

کورنگ: شهرستان کبودراهنگ با جمعیتی بالغ بر ۱۴۳۰۰۰ نفر از لحاظ وسعت بزرگترین شهرستان استان است که به واسطه ی همجواری با استان های زنجان و کردستان و همچنین واقع شدن پایگاه شهید نوژه و بزرگترین جاذبه ی توریستی غرب کشور در آن ( اگر چه هیچ انتفاعی از آن به شهرستان نمی رسد) دارای جایگاهی خاص در استان است.

کبودراهنگ دارای سه بخش مرکزی ، گل تپه و شیرین سو است و شغل غالب اهالی از دیرباز کشاورزی بوده و به همین خاطر نام شهر خوشه های طلایی را بر آن نهاده اند که متاسفانه در ده های اخیر با کاشت بی رویه و خشکسالی های پی در پی ضمن اینکه این شغل با مشکل عمده مواجه شده، با مصرف آب های زیر زمینی و خشک شدن اغلب چاههای منطقه زندگی مردم را نیز با مشکل مواجه ساخته.
قدمت شهر کبودراهنگ به اوایل دوره ی صفویه می رسد اما در بین روستاهای اطراف برخی مانند روستای کرد آباد قدمتی ۸۰۰ ساله دارند. شهر کبودراهنگ در ابتدا چمنزاری وسیع بوده با آب های سطحی فراوان که بیشه زاری پرپشت آن را احاطه کرده بوده و در پس این بیشه زار روستاهای بسیار قدیمی سادلج ، هوندوره ، دستجرد قدیم و قاسم آباد قرار داشته که قدمت برخی مانند سادلج بنا به شواهد و قراین به قبل از اسلام می رسیده .
کبودراهنگ به واسطه ی حکمرانی اربابان بسیار قوی و تاثیر گذار تا پایان دهه ی سی دارای فرهنگ سنتی خاصی بود که این موضوع به علاوه ی عدم وجود سیستم آموزش رسمی مستمر از آغاز سده ی حاضر تا حدود دهه ی چهل باعث گردیده فرهنگ شهرستان از شهرستان های همجوار متفاوت باشد. از ابتدای این قرن هنگامی در اغلب شهر های استان مدارس رسمی یکی پس از دیگری افتتاح می شد کبودراهنگ مجبور بود با مکتب خانه هایش بسازد و به علت تفکر خاص اربابان از داشتن آموزش های رسمی محروم باشد. حاصل این نگاه بود که باعث گردید تعداد تحصیل کرده های دانشگاهی این شهرستان در دهه ی پنجاه و اوایل دهه ی شصت به تعداد انگشتان دو دست نرسد.
این فرهنگ سنتی که دارای مزایا و مضرات خاص خود بود از دهه ی ۵۰ بخصوص دهه ی ۶۰ با همگانی شدن رسانه های ارتباط جمعی، شکل گرفتن آموزش رسمی فراگیر و قدم نهادن جوانان در دانشگاه ها به شکل قابل توجهی متحول گردید. در روزگاری که از آن بحث می کنیم اگرچه مردم با مشکلات فراوانی روبرو بودند و در سخت ترین شرایط کار و زندگی می کردند و به قول فرخی یزدی هرچه جان می کندند عمر حسابش می کردند ، وجود استعداد های شگرف گاه باعث می شد که فردی بتواند خود را از بین تمامی محرومیت ها بالا بکشد و حتی به چهره ای ملی تبدیل شود. اشخاصی مانند محمد جعفر قراگوزلو که از فقها و عرفای بنام دوره ی قاجاریه ی ایران محسوب می شود و دارای تالیفاتی عمیق و قابل تحسین در حوزه ی عرفان است ، شیخ موسی نثری ، ادیب ، منجم و ریاضی دان معروف که رمان عشق و سلطنت او جزو اولین رمان های تاریخی زبان فارسی محسوب می شود و ارائه ی راه حل معادلات درجه ی سوم جبری از توانایی های علمی او حکایت می کند ، شیخ محب علی قراگوزلو موسس اولین مدرسه ی دولتی همدان و ملقب به پیر معارف همدان ,شیخ ابراهیم بلالی خوشنویس خوش قریحه ، حاج میرزا رحیم بحری شاعر و … وجود این بزرگان نشان دهنده ی استعدادهای ذاتی این مردم رنج کشیده بوده و مشخص می سازد این مردم با وجود کمترین امکانات موجود می توانند با عزمی راسخ بر تارک بلند ترین مدارج ادبی و علمی راه یابند.
پس از تغییرات ایجاد شده در دهه ی های ۵۰ و ۶۰ به واسطه ی فراگیر شدن تحصیلات ، دهه ی هفتاد را می توان نقطه ی عطفی در فرهنگ این شهرستان محسوب نمود. در این دهه با شکل گرفتن ادارات فرهنگی ، ارتباط بیشتر جوانان به واسطه ی تحصیل و کار با جوامع متفاوت و تشکیل انجمن ها و تشکل ها، تفاوت قابل توجهی در افکار و اندیشه های جوانان حاصل شد به حدی که می توان گفت اولین شکاف فرهنگی بین نسل ها در این دهه شکل گرفت. بسیاری از خانواده ها توجه بیشتری به پیشرفت های علمی ، فرهنگی ، هنری و آموزش های مختلف فرزندان خود نشان دادند و به این باور مهم دست یافتند که برای داشتن آینده ای درخشان علاوه بر اینکه باید فرزندانی تحصیل کرده داشته باشند می بایست فرزندانشان دارای تفکر و اندیشه ای خلاق و سازنده باشند. خلاقیتی که ریشه ی تمامی پیشرفت ها و تحولات محسوب می شود و پرورش آن از طریق آموزش های فرهنگی و هنری مستمر ممکن می گردد.
امروز با گذشت چندین سال از این تحول قابل توجه و با ورود نشریات و کتب مختلف ، اینترنت و شبکه های اجتماعی، کبودراهنگ – مانند سایر شهرستان های مشابه – با سرعتی زیاد از فرهنگ سنتی خویش فاصله می گیرد که اگر تغییرات ایجاد شده با آموزش های فراگیر و صحیح همراه نباشد، معضلات جدید فراوانی گریبانگیر اجتماع خواهد شد. دو گروه در ایجاد این تغییرات فرهنگی و آموزشهای گوناگون مورد نیاز دخیل هستند که اگر هرکدام از آنها به خوبی وظایف خویش را ایفا کنند آینده ای درخشان در انتظار این شهرستان خواهد بود. این دو گروه دستگاه های دولتی و شهروندان هستند که هر کدام وظایف خاص خود را دارند.
بر اساس پیشینه ی فرهنگی ارباب و رعیتی که قبلا به اجمال به آن اشاره کردیم و باور به لازم الاجرا بودن فرمان خوانین و عدم باور به داشتن حقوق حدااقلی رعیت در ده های دور، روحیه ی مطالبه گری جمعی در میان مردم ما اندک است. ما با تمرین فعالیت های جمعی و همکاری های گروهی باید نسبت به انتقال خواست های مشروع خویش اقدام نماییم و سعی کنیم از امکانات موجود بهترین استفاده را برای ارتقای سطح فرهنگی جامعه بنماییم. تا هنگامی که بخش قابل توجهی از مردم به دنبال کسب امکانات و شرایط مطلوب نباشند اتفاق خاصی رخ نخواهد داد. به قول مولانا تا نزاید بخت نو فرزند نو / خون ، نگردد شیر شیرین ، خوش شنو. این باور نیاز به تحول و روحیه ی مطالبه گری است که باعث می شود بسیاری از اتفاقات مبارک روی دهد. این مطالبه گری البته سکه ای است که دو روی دارد و یک روی آن مطالبه گری و روی دیگر آن مشارکت گوناگون در حد وسع در افزایش فعالیت های فرهنگی ، آموزشی و تفریحی است .
با کمی تامل می توانیم دریابیم از چند درصد از امکانات موجود شهرستان استفاده می کنیم به طور مثال وقتی در شهرستان چندین باب کتابخانه وجود دارد و گاهی هم برخی از ما به تعداد کم کتابخانه ها و کتاب ها اعتراض می کنیم چند درصد از مردم در کتابخانه های عمومی عضو هستند و برای مطالعه ی کتب عمومی به آنجا مراجعه می کنند . وقتی با تلاش های مستمر مسئولین و حمایت های فرماندار شهرستان وکمک تعداد معدودی از ادارات و نهاد ها مانند شهرداری و جهاد و کشاورزی سینمای شهرستان فعالیت خود را آغاز نموده و با فروش بلیت نیم بها و …. به روز ترین فیلم ها را اکران می کند، چند درصد از ما برای تقویت آن به سالن سینما می رویم . چند نسخه روزنامه به شهرستان می آید و چند نفر از ما مشترک روزنامه یا مجله ای هستیم که بنیان و اساس تحولات فرهنگی هر جامعه محسوب می شود . پس مشارکت عمومی امری است که بدون آن چرخ پیشرفت کند می شود . مشارکت عمومی در فعالیت ها ، استفاده ی صحیح از امکانات و مطالبه گری منصفانه تنها راه پیشرفت محسوب می شود.
بخش دیگری که در تعالی فرهنگ جامعه موثر هستند و این کار جزو وظایف ذاتی یا عرضی آنها محسوب می شود دستگاه ها و سازمان های دولتی هستند. دستگاه های دولتی هرکدام به فراخور حال وظایفی دارند که در این عرصه باید کوشا باشند. ما یاد گرفته ایم وقتی از فرهنگ بحث میکنیم انگشت اشاره ی خود را به سمت چند دستگاه فرهنگی بگیریم، این در حالیست که کار فرهنگی عزم عمومی را می طلبد. هیچ اداره و ارگانی نیست که نقشی در حوزه ی فرهنگ نداشته باشد . شاید این وظیفه کم و یا زیاد باشد اما هیچگاه به حد صفر نمی رسد و دستگاه های فرهنگی هنگامی می توانند به همراه خواست و عزم عمومی مردم به موفقیت دست یابند که ضمن داشتن چشم انداز صحیح ، از فعالیت ها و کارهای جزیره ای پرهیز کنند. اولین قدم در راستای تاثیر گذاری، برنامه ریزی جمعی و تعهد قطعی اجرایی است
با عنایت به تدابیر دولت تدبیر و امید و اتفاقات مبارکی که در سطح ارتباطات بین المللی رخداده که نوید بخش بهبود وضعیت اقتصادی ادارات و نهادهاست می توان انتظار داشت که با برنامه ریزی و اعمال اراده ی جمعی بتوانیم در آینده ای نه چندان دور وضعیت مطلوبتری را تجربه کنیم.

سیدحسین جعفری

رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی کبودراهنگ

انتهای متن/ب

دیدگاه‌ها

در ضمن بعد از مکتب خانه نیز به علت تند روی برخی بزرگان تندروی شهرستان از ادامه تحصیل بسیاری پذیرفته گان دانشگاه ممانعت به عمل آمد و سیر بی سوادی مردم همچنان ادامه داشت. درصدی از عقب افتادگی شهرمان به بزرگان شهر برمیگردد. اگر همچنان ساکت بمانیم مقصر آیندگانمان خواهیم بود.

دیدگاه شما

سایت رهبر معظم انقلاب
مرکزآموزش علمی کاربردی الوان ثابت