به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ دکتر محمد سرافراز در گفتوگو با روزنامه جامجم به سوالاتی درباره بودجه سازمان صدا و سیما و همچنین عملیات روانی و برخی حاشیهسازیها علیه رسانه ملی پاسخ داد.
آقای دکتر، انتشار جدول افزایش بودجه نهادهای فرهنگی در روزهای اخیر، بازتابهای متعددی داشته، برداشت شما از افزایش یک درصدی بودجه رسانه ملی در لایحه بودجه 95 چیست و به نظرتان چقدر دولت به وعدههایش در این زمینه پایبند بوده است؟
متاسفانه باید بگویم رشد منفی بودجه سازمان صداوسیما به عنوان قرارگاه خط مقدم جنگ نرم کشور در لایحه بودجه 95 نشان داد که دولت بهرغم وعدههای داده شده به مراجع عالی کشور به تعهداتش عمل نکرده است. بدون شک این کاهش بودجه بر سیاستهای سازمان صداوسیما در رقابت با رسانههای منطقهای و فرامنطقهای تاثیر نامطلوبی دارد. از طرفی برخلاف سایر دستگاهها که بین حقوق و دستمزد کارکنان با هزینههای جاریشان تخصیص جداگانه وجود دارد در بودجه رسانه ملی حقوق و دستمزد کارکنان در دل هزینههای جاری دیده شده است.
علاوه بر اینکه کاهش بودجه عمرانی سازمان صدا و سیما و همینطور صفر شدن بودجه ارزی رسانه ملی به اهداف و سیاستهای سازمان لطمه میزند و تولید سریالهای فاخر مذهبی و تاریخی، در اختیار داشتن ماهواره مستقل، توسعه فرستندههای دیجیتال، شبکههای و HDتوسعه سیگنالرسانی را با مشکل روبهرو میکند. بنابراین توجیه سازمان مدیریت و برنامهریزی ریاستجمهوری در تشریح علل افزایش فوقالعاده بودجه سایر نهادهای فرهنگی زیرمجموعه دولت در مقایسه با رشد منفی بودجه صدا و سیما غیرکارشناسی است.
برخی افزایـش بودجـه سایر دستگاههای فرهنگی مانند افزایش حدود 70 درصدی بودجه وزارت ورزش وجوانان را به المپیک ریو نسبت میدهند، نظر شما چیست؟
درست است، اما پخش این رویداد ورزشی به عهده رسانه ملی است و خرید حقپخش هم هزینه زیادی میطلبد. از طرفی در حالی که دولت برای برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری اعتبارات مناسبی را در اختیار وزارت کشور قرار داده، به درخواستهای سازمان صدا و سیما که وظیفه سنگین و حساس اطلاعرسانی انتخابات، تبیین، ترویج و تهییج این رویداد مهم را برعهده دارد وقعی ننهاده است. به نظر من، رشد یک درصدی بودجه رسانه ملی ناشی از نگاه حزبی، سلیقهای، بخشینگری، غیرملی و کاملا غیرمنصفانه است که چنین نگاهی به صدا و سیما شایسته رویکرد ملی دولت نیست.
آقای دکتر، به نظر شما ریشهها و علل عملیات روانی علیه رسانه ملی اعم از موضوعاتی نظیر شایعهپراکنی مبنی بر اختلاف با معاونان سازمان یا سایر موضوعات مشابه چیست؟
از آنجا که سازمان صداوسیما قرارگاه خط مقدم جنگ نرم است و از طرفی دشمنان نظام در داخل و خارج با استفاده از ابزارهای مختلف رسانهای سعی در تاثیرگذاری بر افکار عمومی را دارند، بنابراین ضربه زدن به رسانه ملی و تخریب آن از اولویتهای اصلی دشمنان محسوب میشود. یکی از علل عملیات روانی علیه رسانه ملی به انتخابات وجایگاه تاثیرگذار و منحصر به فرد رسانه ملی در این رویداد مهم مربوط است .برخی از تاثیرگذاری زیاد صداوسیما نگران هستند، از اینرو با طراحی عملیات روانی و تخریب سازمان سعی میکنند ضریب تاثیرگذاری آن را کاهش دهند.
رشد یک درصدی بودجه رسانه ملی تولید سریالهای فاخر مذهبی و تاریخی، در اختیار داشتن ماهواره مستقل، توسعه فرستندههای دیجیتال، شبکههای HD و توسعه سیگنالرسانی را با مشکل روبهرو میکند
طراحان عملیات روانی با انتشار اخبار کذب و بیپایه در مورد سازمان سعی میکنند فضای منفی علیه رسانه ملی ایجاد کنند و اوضاع را به هم ریخته جلوه دهند. به نظر من، هدف نهایی طراحان عملیات روانی صرفا صداوسیما نیست بلکه در اصل آنها به دنبال آسیب زدن به نظام هستند، به عنوان مثال میتوانم به قتلهای زنجیرهای اشاره کنم، تفسیر من این است که طراحان عملیات روانی علیه رسانه ملی نظیر موضوع قتلهای زنجیرهای در اصل اهداف بزرگتری را دنبال میکنند که البته ابعاد چندلایه آن بعدها روشن میشود. از سوی دیگر، برخی افراد دخیل در عملیات روانی علیه رسانه ملی کسانی هستند که سابقه امنیتی دارند و با دسترسی به اطلاعات کار عملیات روانی خود را علیه سازمان صداوسیما پیش میبرند که البته سرنخهای آنها شناسایی شده و دستگاههای مسئول پیگیر قضیه تا شناسایی کامل آن هستند.
از جمله این عملیات روانی به خانم شهرزاد میرقلیخان مربوط است که منجر به شایعات زیادی در سطح شبکههای اجتماعی نسبت به سازمان صداوسیما شده است، دراین باره چه نظری دارید؟
خانم میرقلیخان که سابقه پنج سال زندان در آمریکا، به علت قصد خرید دوربین دید در شب را داشت، به توصیه نهادهای امنیتی و سابقه کار رسانهای همکاری خود را با شبکه پرستیوی آغاز کرد. برخورد دستگاه قضایی آمریکا باوی ناعادلانه بود و پیگیری حقوقی صدور چنین حکمی از سوی دادگاههای آمریکا ضرورت داشت. وی پنج سال محکومیت زندان را در حالی گذراندکه در جلسه خرید دوربین تنها بهعنوان مترجم حضور داشت، اما به دلیل برخورد ناعادلانه دستگاه قضایی آمریکا آسیبهای زیادی دید که به درخواست ما و با هدف افشای ماهیت ضدانسانی رفتار و کردار آمریکا، تمام اتفاقات رخ داده را در قالب کتابی به زبان انگلیسی تشریح کرد. این کتاب به صورت زندگینامه ایشان است اما بخش عمدهای از آن به رفتار دولت آمریکا در زندانهای این کشور اختصاص دارد. وی در سه سالی که با رسانه ملی همکاری داشت، اجرای امور محوله را با دقت، سرعت و امانتداری به سرانجام میرساند.
پس چرا از ایران خارج شد؟
عوامل یک دستگاه امنیتی با فراخواندن وی و بیان اینکه چرا کتاب چاپ کرده یا چرا با رسانهها مصاحبه کرده است، از خانم میرقلیخان خواستند کشور را ترک کند. چنین برخوردی با ایشان غیرمنطقی بود چون کتاب نوشته شده سند محکومیت آمریکاست، وی به توصیه ما کتاب نوشت چون بسیاری از زندانیان در آمریکا جرات نگارش آنچه را برآنها گذشته است، ندارند لذا این آقایان بایستی توضیح دهند چرا با ایشان چنین برخوردی داشتهاند. ابتدا اتهام مضحک جاسوسی زدند و بعد که مدرک نداشتند، حرف خود را پس گرفتند.
طراحان عملیات روانی با انتشار اخبار کذب و بیپایه در مورد سازمان سعی میکنند فضای منفی علیه رسانه ملی ایجاد کنند و اوضاع را به هم ریخته جلوه دهند. هدف نهایی طراحان عملیات روانی صرفا صداوسیما نیست بلکه در اصل آنها بهدنبال آسیب زدن به نظام هستند
اتهامات و برچسبهایی که در برخی رسانهها و شبکههای اجتماعی در مورد وی مطرح شده مانند جاسوسی، اختلاس، نفوذی و داشتن روابط نامشروع ناشی از بداخلاقی است، دیگر اتهامی نبود که به ایشان نچسبانده باشند چنین برخورد و برجستهسازی آن در سطح برخی رسانهها نشان میدهد طراحان عملیات روانی علیه رسانه ملی پروژه ویژهای را در دست اقدام دارند این در حالی است که با گذشت یک ماه از موضوع و حتی برخوردهای غیرقانونی نظیر به سرقت بردن لپتاپ و عکسهای شخصی ایشان و عدم ارائه پاسخ قانعکننده و حتی ندادن یک برگ توضیح از سوی نهادهای ذیربط لازم دانستم توضیحاتی را در این خصوص ارائه کنم.
انتهای پیام/
دیدگاه شما