تحولات هم در داخل سوریه و هم بیرون از مرزهای این کشور از جمله درگیریها و انفجارهای لبنان، به سود بشار اسد پیش میرود. درگیریهای اخیر میان گروههای شبهنظامی سلفی با ارتش لبنان و انفجارهای روزهای گذشته در این کشور، نشان داد که اسد حق دارد تاکید میکند حکومتش آخرین خط دفاع در مقابل جهادیهای سلفی است.
اینها همان گروههایی هستند که این روزها کشورهای اطراف سوریه را هم ناامن کردهاند. شاید اگر حزبالله نقشی در سوریه نداشت، لبنان صحنه بمبگذاری و انفجار نمیشد. اما وقتی توازن قوا را بررسی میکنیم، درمییابیم که حکومت سوریه و حامیانش دست بالا را دارند. این درحالیست که مخالفان سوریه اکنون هیچ تصویر خوبی در ذهن جهان ندارند و وقتی از آنها نام برده میشود همه به یاد جهادیها میافتند.
ناظران تحولات سوریه دو سال قبل درباره چنین نتیجهای هشدار دادهبودند. در آن زمان آمریکاییها و اروپایی سردرگم بودند و نمیدانستند در سوریه چه کنند. آنها هنوز هم سردرگم هستند و خلایی که در سوریه ایجاد شده به ظهور جهادیها و گروههای شبهنظامی و قوت گرفتن آنها کمک کردهاست. دولتهای غربی بسیار از این وضعیت بیمناک بودند اما اکنون این وضعیتی است که در سوریه وجود دارد.
در همین حال عدم اعتبار مخالفان در تبعید سوریه و این حقیقت که گروههای مسلح داخل سوریه دچار تفرقه هستند و عامل این تفرقه رقابت سیاسی میان حامیان خارجی این گروههاست، اسد را در موضع برتر و دست بالا قرار دادهاست. ارتش سوریه اکنون تجدید قوا و تجدید روحیه شده و تحت نظر روسیه سازماندهی مجددی گرفتهاست. اکنون بقای حکومت اسد یک هدف استراتژیک قابل دسترس است.
در طرف مقابل، باراک اوباما قرار دارد که همچنان سیاست فرار از سوریه را دنبال میکند. درحالیکه فرانسه و انگلیس هم فقط حرفهای تند میزنند و جز سخنرانیهای آتشین کار عملی در سوریه انجام نمیدهند. اوباما سوریه را به پیمانکاران منطقهای چون ترکیه، عربستان و قطر سپردهاست که نقش مهمی در این بحران دارند.
اما تضاد منافع این کشورها و رقابت آنها با یکدیگر به دولت سوریه این امکان را داده که کار و هدفش را پیش ببرد. درحالیکه کشورهای عربی و غربی هیچ استراتژی واحد و مشخصی برای برکناری اسد و سرنگونی حکومتش و اداره دوران بعد از اسد ندارند، دولت اسد و متحدانش به صورت منسجم به راه خود ادامه میدهند. حتی اگر اسد به پیروزیهای نظامیاش ادامه دهد، سوریه باز هم برای مدتی طولانی بیثبات باقی خواهد ماند چرا که شورشیها به جنگ چریکی خود ادامه میدهند و جهادیها به بمبگذاری ادامه میدهند.
اما حتی این کارها هم باعث تقویت بیشتر حکومت اسد خواهد شد چرا که چهره و وجهه او را به عنوان فرشته نجات و آرامش سوریه بیشتر از گذشته تقویت میکند. مردم سوریه که اکنون آواره و ناامید شدهاند و زندگیاشان را در خون و جنگ میبینند، دنبال راهی هستند که تا آخر عمرشان در آوارگی و بیخانمانی نمانند. دو سال جنگ چیزی جز ویرانی و مرگ برای آنها نداشته به همین دلیل اکنون پناه بردن به اسد و بقای حکومت او را تنها راه ممکن و پیش روی خود میبینند.
آنها از مخالفان و توانشان برای پیروزی در این جنگ و یا حکومت بر کشور بعد از پیروزی نظامی، ناامید شدهاند. حالا و در این شرایط، مخالفان سوریه با انجام حملات در لبنان و ناامن کردن این کشور، به هدفی جز دشمن کردن لبنانیها نمیرسند. لبنانیها نمیخواهند کشورشان به خاطر سوریه به جنگ کشیده شود. حضور حزبالله در جنگ سوریه برای بسیاری از لبنانیها موضوع قابل قبولی است زیرا فکر میکنند حزبالله برای دفاع از لبنان این کار را کردهاست.
اکنون که مخالفان سوریهای به تلافی اقدام حزبالله به دنبال ناامن کردن لبنان هستند، افکار عمومی لبنان بیش از گذشته علیه شورشیان سوریه بسیج میشود. در چنین شرایطی ممکن است نمایندگان سنی لبنان بیانیه مشترکی صادر کنند و از مخالفان مسلح سوریه بخواهند جنگ قومی سوریه را به خاک لبنان نکشانند و شیعیان لبنان را هدف نگیرند. به این ترتیب لبنان به طور کامل خود را از تحولات سوریه کنار میکشد. از سوی دیگر تحولات و جابهجایی قدرت در منطقه هم به نفع اسد پیش میرود.
در ترکیه رجب طیب اردوغان نخستوزیر با چالشهای داخلی روبهرو شدهاست. اکنون ترکیه شاهد یک رویارویی میان سکولارها و مذهبیهاست که به این زودی حل و فصل نمیشود. در این میان مواضع اردوغان در قبال سوریه به مشکلات داخلیاش دامن زدهاست. ترکیه اقلیت علوی دارد که نگران تحول سوریه است. نظامیان و احزاب مخالف اردوغان هم از مواضع او در قبال سوریه راضی نیستند. در قطر امیر قدرت را به پسرش واگذار کردهاست. این نقل و انتقال قدرت تغییرات جدی در سیاستهای قطر دست کم در آینده نزدیک ایجاد نمیکند اما به هر حال اکنون حمد بن جاسم آل ثانی نخستوزیر که در صف اول سیاستگذاران قطر در قبال سوریه قرار داشت، از کارش برکنار شده و جایش را به کس دیگری دادهاست.
قابل درک است که سوریه اکنون دیگر مانند گذشته اولویت مورد علاقه قطر نیست چرا که امیر جدید اکنون بیشتر مشغول تحکیم قدرت خودش در داخل است. در مصر برکناری محمد مرسی به اسد این امکان را داد که نه تنها سقوط یکی از دشمنانش را جشن بگیرد بلکه بر این حرفش تاکید کند که اسلامگرایان در جهان عرب نیروی سیاسی کارآمدی نیستند و اسد بهترین جایگزین برای آنهاست.
این سخنان در منطقهای که به شدت به اسلامگرایان بدگمان است، خریدار زیادی دارد. اردن که دوست خیلی نزدیکی برای اسد نیست، نگران قدرت گرفتن اسلامگرایان در سوریه است چرا که این وضعیت میتواند به اسلامگرایان اردن هم روحیه و قوت بدهد. اکنون که ملک عبدالله شاه اردن تحت حمایت نظامی آمریکا قرار گرفته، راحتتر میتواند مانع از ارسال کمک به شورشیان سوریه شود. اکنون بعضی میگویند مخالفان سوریه چارهای ندارند جز اینکه کمک جهادیها را در جنگ علیه اسد قبول کنند زیرا دیگر هیچ کس دیگر در این جنگ به آنها کمک نمیکند. اما این همکاری دورنمایی ندارد. مخالفان اسد برای خودشان هم که شده باید این رابطه را بگسلند. امروز حکومت اسد به طور قابل درکی احساس قدرت و اعتماد به نفس میکند زیرا مخالفانش چه در داخل خاک سوریه و چه در بیرون، یکی پس از دیگری مرتکب اشتباهات مرگبار میشوند.
مایکل یونگ
منبع: زنگ اول
دیدگاه شما