امام مجتبی علیه السلام غذا می خوردند سگی نگاه می کرد یک لقمه حضرت خودشان می خوردند یک لقمه هم به او می دادند. گفتند: آقا این غذای شماست مال سگ جداست بعداً یک استخوانی به او می دهیم. آقا فرمودند: من حیاء می کنم خجالت می کشم یک جاندار به من نگاه کند و من به او بی اعتنا باشم.