تازه ترین مطالب

تاریخ : 23. مرداد 1391 - 12:26   |   کد مطلب: 503
همچون تیمم که جایگزین وضو و غسل می شود؛
ولایت فقیه بدل امام معصوم (ع) در وقت اضطرار است
ولایت‌فقیه یعنی در شرایطی که حکومت امام معصوم (ع) عملاً میسر نیست تا نیازهای حکومتی‌ مردم را مرتفع کند خدا برایش بدلی اضطراری قرار داده است مثل این‌که در صورت عدم امکان بجای وضو و غسل می توان تیمم کرد.

به گزارش کورنگ به نقل از خبرگزاری شبستان: ولایت فقیه مفهومی است که اسلامی بودن یک حکومت و حرکت کردن جامعه در مسیر قرآن و عترت (ع) با آن معنا می یابد. ضرورت واکاوی این مفهوم که از دوران غیبت امام عصر (عج) بروز و ظهور یافته و امروز تنها در نظام اسلامی ایران تجلی حقیقی دارد در سلسله مباحثی از زبان آیت الله مصباح یزدی مطرح می شود.

حکومت لازمه زندگی اجتماعی

یک موضوع پیش همة اقوام و عقلای عالم مطرح بوده و هست و خواهد بود و آن این‌که وقتی جامعه تشکیل شد، مردمی دور هم زندگی کردند، نیازی ایجاد می‌شود که یک نهادی باید آن را برطرف کند. شخص یا اشخاص و یا هیئتی باید باشد که این نیازها را برطرف کند. انسان‌ها وقتی تنها زندگی می‌کنند این نیازها را ندارند. اگر بنا بود یک انسان باشد؛ یک انسان غارنشین که احتیاجی به تشکیل حکومت، دستگاه قضایی و دستگاه مقننه و مجری احکام و این حرف‌ها نداشت. این یک نفر، حداکثر باید ببیند خدا چه گفته است. اما وقتی چند نفر با هم زندگی می‌کنند روابطی میان این‌ها به وجود می‌آید که این روابط، نیازهایی را ایجاب می‌کند. در زندگی اجتماعی نیازهای دیگری بین انسان‌ها با همدیگر پدید می‌آید و تزاحماتی برایشان اتفاق می‌افتد، هر روز هم یک نوع رابطة جدیدی پدید می‌آید، قرارداد می‌شود و قانون برایش جعل می‌کنند، کنوانسیون درست می‌کنند. این در روابط اجتماعی و لازمة زندگی اجتماعی است. این روابط، نیازهایی را ایجاب می‌کند؛ پس غیر از خود افراد ـ از آن جهتی که یک فرد است ـ باید کسی باشد که این نیاز را تأمین کند. ان‌شاءالله همه ما زنده باشیم و زمان ظهور حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌‌فرجه‌الشریف را ببینیم؛ چون بی‌تردید زمان حکومت ایشان حق کسی پایمال نمی‌شود. اگر کسی ظلم کرد مجازاتش می‌کنند، اما این‌که اصلا هیچ ظلمی به هیچ‌کس نشود، هیچ اختلافی بین دو نفر پیدا نشود چنین چیزی معلوم نیست در این عالم اتفاق بیفتد.

 

حکومت؛ مجری قانون

برای این‌که این نیاز برطرف بشود دو چیز لازم است: اول این‌که مقرراتی باشد که برای رفع اختلافات، آن مقررات را معتبر بدانند، ولی وجود خود این مقررات همیشه کارساز نیست؛ غیر از کسی که این قانون و مقررات را وضع می‌کند کسی هم نیاز است که آن قانون را تحمیل کند یعنی متخلف را وادار کند که بپذیرد؛ والا مشکل حل نمی‌شود. تجربه نشان داده است که همیشه به قانون عمل نخواهد شد؛ پس برای این‌که در جامعه نظم باشد، هرج و مرج نشود و فساد پدید نیاید و به تعبیر خودمان، اختلال نظام لازم نیاید، لازم است غیر از قانون، یک مجری قانون با قدرت اجرایی هم وجود داشته باشد. اسم این حکومت است؛ چیزی که دو عنصر در آن باشد یکی وضع قانون یکی اجرای قانون. این را امروز در فرهنگ عمومی ما حکومت می‌گویند. در کتاب‌های فلسفه سیاست و کتاب‌های سیاست هم اسم آن را حکومت می‌گویند؛ مثلا می‌گویند حکومت یا جمهوری است یا مثلا سلطنتی. اما در زمان‌های مختلف، جاهای مختلف، واژه‌های متفاوتی در این‌باره به کار رفته است. گاهی کلمه «مُلک»؛ به کار رفته است «وَجَعَلَکُم مُّلُوکًا...»(1) ؛ یا؛ «... أَنْ آتَاهُ اللّهُ الْمُلْکَ...» (2).

 

ولایت به‌معنای حکومت

در فرهنگ شیعی آن چه در کلمات اهل‌بیت (ع) شایع‌تر است این ماده ولایت است. چرا این واژه را انتخاب کرده‌اند؟ گفته‌اند نکته‌هایی در خود این مفهوم هست که این واژه را مناسب‌تر قرار داده است. بعضی گفته‌اند برای این‌که لازمه‌اش یک نوع محبت است یعنی می‌خواهد بگوید حکومت اسلامی حکومتی است توأم با محبت. این نکته اگرچه نادرست نیست اما معنای ولایت یعنی حکومت، همین. در موارد دیگر هم به کار رفته، معانی دیگر هم دارد اما این‌جا و در بحث‌های سیاسی و کتاب‌های فقهی وقتی از «ولایة الفقیه»؛ سخن می‌گوییم یعنی حکومت. مثلاً ما در فرهنگ دینی‌مان واژه «ولایت تکوینی»؛ داریم. آیا ولایت تکوینی یعنی حکومت؟! خیر، هیچ ربطی به حکومت ندارد؛ قدرت تصرف تکوینی در امور عالم بر خلاف مجاری طبیعی آن را ولایت تکوینی می‌گویند. چیزی که لازمه‌اش کرامت و معجزات و این دست امور است. پس ولایت به این معنا هم هست اما این محل بحث ما نیست. در بحث‌های سیاسی، اجتماعی و فقهی منظور ما نیست. ولایت تکوینی یک مسأله‌ای است تقریبا عرفانی. نه جای بحث آن در فقه است و نه با این بحث‌ها ارتباطی دارد. ولایة الفقیه یعنی حکومة الفقیه. ولایت در موارد دیگری که استعمال می‌شود و به هر معنایی که بیاید، ارتباطی با این بحث ندارد، اما کسانی که می‌خواهند مغالطه کنند یا به هرحال قصور دارند یا معلوماتشان کم است، قاطی می‌کنند. می‌گویند وقتی شما می‌گویید فقیه ولایت دارد یعنی ولایت تکوینی دارد؛ در حالی که ولایت تکوینی یک قدرت نفسانی روحانی است و اصلا ربطی به تشریعیات و به قانون ندارد. حکومت یعنی چه کسی حق قانون‌گذاری و حق اجرای قانون دارد و رأی چه کسی قانونا معتبر است. حالا یک نفر باشد یا یک نهاد هزار نفری یا میلیونی باشد. بحث ما در اصل واژة‌؛ ولایت است؛ بنابراین شبهه‌هایی که دارند درباره این‌که شما وقتی می‌گویید هر چه امام معصوم (ع) دارد ولی‌فقیه هم دارد،‌؛ پس یعنی فقیه ولایت تکوینی هم دارد، اصلا مسأله تکوینیات در این‌جا مطرح نیست؛ فضای تشریع و اعتباریات است. یعنی چه کسی قانونا حق دارد فرمان بدهد و قانونا مردم باید فرمان او را اطاعت کنند. صحبت مسایل تکوینی نیست. هر معنای دیگری هم ولایت داشته باشد، ربطی به این معنا ندارد.

فرض کنید یکی از معانی ولایت اهل‌بیت، محبت است، آیا عشق به رهبر نیز واجب شرعی است؟ این‌که باید او را به عنوان یک مؤمن یا افضل مؤمنین دوست بداریم، حرف دیگری است و ربطی به ولایت‌فقیه که در فقه و مسائل اجتماعی و سیاسی مطرح می‌شود، ندارد. بله او را باید دوست بداریم چون افضل مومنین است و بیشترین حق را بر همة‌ مومنین دارد. درست است اما این مسأله، مسأله اخلاقی است.

 

ولایت فقیه یعنی حق صدور حکم

ولایة الفقیه یعنی فقیه این حق را دارد که حکم حکومتی صادر کند، حکم ولایی صادر کند و اطاعت آن حکمش برای مردم واجب است. حالا دلیلش چیست؟ علت این‌که این حق برای او و این تکلیف بر مردم ثابت می‌شود، چیست؟ آن را بعد باید بحث بکنیم که منشأ ولایت‌فقیه از کجاست و اعتبارش از کجاست و چه لوازمی دارد. پس نکتة اول این است که ولایت یعنی حکومت. حکومت یعنی‌چه؟ یعنی همان نهادی که برای زندگی اجتماعی و برای پرهیز از هرج و مرج و حفظ امنیت جامعه لازم است. به کسی هم که متصدی این نهاد باشد ولی می‌گوییم. «اللّهُ وَلِی الَّذِینَ آمَنُواْ»، «إِنَّمَا وَلِیکمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ»؛ البته من نمی‌خواهم بگویم این ولی حتما به همین معناست و موردش این است. «اولی‌الامر»؛ که در قرآن اطلاق شده است یکی از اصطلاحات است.

این‌که فقیه، ولایت دارد یعنی‌چه؟

فقیه یعنی «من له ملکة الفقاهة»؛ فقاهت هم یعنی درک مسایل شرعی از راه ادلة‌؛ معتبر آن.

اما این‌که فقیه، ولایت دارد یعنی‌چه؟ آیا این مسأله در اسلام به عنوان یک حکم اصلی مثل وجوب نماز و سایر مسایل یا‌؛ احکام عبادی یا احکام غیرعبادی آمده است و ما چیزی هم به نام ولایة الفقیه داریم یا نه؟ آیا معنایش این است که هر فقیهی ولایت دارد؟ آیا بدین معنا است که فقاهت شرط لازم است و معنایش این نیست که شرط کافی هم باشد؟ یعنی غیر از فقیه کسی ولایت ندارد؟ این سئوالات وقتی پاسخ داده می‌شود که ما لسان روایات را درباره ولایت‌فقیه و از آنچه دلالت اعتباریه می‌کنند.

 

ولایت فقیه بدل ولایت امام معصوم (ع)

ولایت‌فقیه یعنی این‌که در شرایطی که حکومت امام معصوم (ع) عملاً میسر نیست و مردم دسترسی به امام معصوم (ع) ندارند و نمی‌توانند نیازهای حکومتی‌شان را به وسیلة او مرتفع کنند خدا یک بدلی برایش قرار داده است. اگر اشکالی به نظر نرسد بگویید بدل اضطراری. منتها بدلی که خود شارع تعیین کرده است. مثل این‌که فرموده است وضو و غسل بر شما لازم است اما اگر نتوانستید، تیمم کنید. تیمم، حکم شرعی است اما بدل از یک حکم اصلی دیگر است. آن‌چه از اول شارع مقدس برای حفظ نظام تشریع فرموده، جلوگیری از اختلال نظام، جلوگیری از هرج و مرج، و سایر مسایلی است که بر حکومتِ حق مترتب می‌شود. اما خداوند متعال می‌دانسته است که انسان‌ها همیشه تن به حکومت معصوم (ع) نمی‌دهند. همان‌هایی که سال‌ها پای منبر پیغمبر (ص) بودند با این‌که 70 روز قبل از وفاتش جانشین‌اش را معین کرد و فرمود: «هذا علی مولاه»؛ بعد از 70 روز یادشان رفت. حالا یا ذهنا یادشان رفت یا عملا یادشان رفت و به فراموشی سپردند. چه کسانی؟ همین اصحاب بدر و حنین، نه کفار. آدمیزاد این‌گونه است. خدا می‌دانست بناست این‌گونه بشود. با این‌که 12 معصومی که یک موی سر هر کدام‌شان به عالمی می‌ارزد خدا این‌ها را برای حکومت مردم تعیین کرد، اما می‌دانست که مردم زیر بار نمی‌روند. حالا که این‌چنین می‌شود، قهر کند و بفرماید من چند سالی برایتان، حکومت علی (ع) را قرار دادم بعدش دیگر هیچ! ول کنید بروید گم شوید؟ این از رحمت خدا به دور است؛

 

خدا تکوینا مصداق ولایت را خلق کرده است

ولایت‌فقیه یعنی یک حکم دست دوم؛ بدل اضطراری از حکم دیگری که شارع آن را ابتدا برای تنظیم امور جامعه و حفظ نظام جامعه و تأمین مصالح اجتماعی تعیین فرموده بود. تکوینا هم مصداق آن را خلق کرده بود تا 12 نفر پشت سر هم یکی پس از دیگری بتوانند متصدی این حکومت بشوند. این‌ها را آفریده بود. حکم شرعی‌اش را هم تعیین کرده بود اما می‌دانست که عمل نمی‌شود. باز هم خدای متعال از فضل و رحمت خودش آمد یک حکم بدلی هم قرار داد. فرمود حالا که معصوم زندانی می‌شود تبعید می‌شود یا در حالت تقیه است، مردم نمی‌توانند از او استفاده کنند. می‌دانید بهترین زمان‌هایی که مردم از ائمه استفاده کردند زمان امام باقر و امام صادق سلام‌الله‌علیهما بود، اما می‌دانید چه‌طور بود؟ بسیاری از اوقات شیعه‌ها وقتی می‌خواستند سئوالی از امام بپرسند باید به عنوان یک دست‌فروش بروند در کوچه داد بزنند. به بهانة‌؛ تخم‌مرغ فروختن، سبزی فروختن، خیار فروختن بروند در خانه امام صادق (ع) و از ایشان مسأله بپرسند. تازه عصر این دو امام بهترین زمان‌ها بود.

 

فقیه بدل اضطراری ما است...

در چنین زمانی مسائل اجتماعی، سیاسی را که ایجاب می‌کرد به حکومت مراجعه کند نزد چه کسی برود؟ در میان مردم اگر اختلافی پیدا شد چه کنند؟ این‌جا فرمودند ولایت‌فقیه معتبر است؛ یعنی کسی که جای امام باشد به عنوان یک بدل اضطراری. چنین فردی همه مصالح امام را نمی‌تواند تأمین کند چون امام معصوم (ع) است و اشتباه نمی‌کند، از چیزی غفلت نمی‌کند؛ او نباید بگوید فیه تردد،‌؛ الاشبه کذا، الاقوی کذا؛ او حکم واقعی خدا را می‌داند. تحت تاثیر عوامل دیگری هم واقع نمی‌شود، اما همه مردم که به او دسترسی ندارند و نمی‌توانند نیازشان را به وسیلة او تأمین کنند. پس اسلام دست از حکومتش بکشد؟! یعنی این ‌شأن از زندگی اجتماعی مردم را که شاید بدون شبهه بشود گفت قوی‌ترین بعد زندگی انسان است، رها بشود؟ آیا امکان دارد شارع بگوید حالا که شما امام معصوم را نپذیرفتید پس رهایتان می‌کنم تا هر کاری که خودتان می‌خواهید، انجام دهید؟ امام فرمود این جور نیست. حتی در زمان حضور امام معصوم اگر دسترسی به امام معصوم نداشتید به فقیه مراجعه کنید. فقیه، بدل اضطراری ماست؛ «والرد علیه کالرد علینا»؛ بعد از آن هم یک جمله‌ای دارد که خیلی تکان‌دهنده است: «و هو علی حد الشرک بالله»؛ ببین چه‌قدر برای امام معصوم مسألة وجود حکومت اهمیت دارد که این قدر پایة ولایت‌فقیه را محکم می‌کند و نمی‌گوید انکارش، می‌گوید ردش -‌که ظاهرا رد عملی منظور است «والرد علیه کالرد علینا و هو علی حد الشرک بالله». ولایت‌فقیه یعنی این. اما آیا غیر از فقاهت شرط دیگری هم دارد یا نه؟ این مسأله‌ای است که بعدا باید به ادلة آن مراجعه کنیم. ببینیم آن ادله‌ای که چنین ولایتی را اثبات می‌کند آیا شرط دیگری هم دارد یا نه، این بستگی به آن ادله دارد.

ادلة تعبدی این موضوع را بزرگانی مثل امام رضوان‌الله‌علیه و سایر بزرگان زیاد بحث کرده‌اند.

و صلی‌الله علی محمد و آله ‌الطاهرین.

شایان ذکر است، مطالب مرتبط با ولایت فقیه از لسان آیت الله مصباح یزدی به صورت هفتگی در سرویس اندیشه خبرگزاری شبستان منتشر می شود و علاقه مندان به این بحث می توانند با جستجوی موضوعی از طریق واژه ولایت فقیه در این سرویس سلسه مطالب مرتبط با این موضوع را دنبال کنند.

پی نوشت:

1- مائده،20.

2- بقره، 258.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مصباح یزدی

 

 

برچسب‌ها: 

دیدگاه شما

سایت رهبر معظم انقلاب
مرکزآموزش علمی کاربردی الوان ثابت