به گزارش پایگاه خبری تحلیلی کورنگ به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ ایران به علت ویژگیهای منحصر به فرد و موقعیت ژئوپلیتیکی، همواره طی قرون و اعصار مختلف در معرض تهدیدها و خصومتهای گوناگون بوده و تاریخ ما مفهوم مقاومت را با پوست و خون خود درک کرده است؛ چه زمان حمله قوم مغول با نیزههای جهالت و چه زمانی که تمدن به اصطلاح مترقی در تمثال حکومت بعثی هشت سال جنگ را بر این ملت تحمیل کرد.
اکنون که جمهوری اسلامی ایران در مقابل فشارهای اقتصادی اتاق جنگ وزارت خزانهداری آمریکا، مقاومت جدیدی را تجربه میکند، نیازمند اتخاذ استراتژیها و تاکتیکهای جنگی جدیدی در این عرصه و در قالب اقتصاد مقاومتی است. یک اقتصاد فعال و پویا می تواند فشارها و تکانههای اقتصادی از جمله تحریمها را به فرصت تبدیل کرده و با تاکید بر بکارگیری دانش، تولید داخل و خوداتکایی، زمینه ساز رشد و پیشرفت کشور گردد.
لزوم حرکت از اقتصاد منبع بنیان به سمت اقتصاد دانش بنیان
کشور برای امر مهم مقاومسازی اقتصاد، چارهای جز حرکت از اقتصاد منبعبنیان به سمت اقتصاد دانش بنیان نداشته، گرچه منابع کشور در سالیان طولانی محور توسعه اقتصادی بوده ولی آنچه در زمان حاضر توسعه اقتصادی را رقم میزند تاکید بر دانش و اقتصاد مبتنی بر دانش است.
در اقتصاد مبتنی بر دانش، توسعه اقتصادی بر استفاده از اندیشه انسانی و بر بنیان انسان بنا نهاده شده و بر خلاف اقتصاد منبع بنیان کیفیت انسان مهم تر و کلیدی تر از کمیت آن به شمار می آید. چنین اقتصادی دارای نظامی با انگیزه مناسب اقتصادی برای تشویق کاربرد گسترده و کارآمد دانش محلی و جهانی در اقتصاد و رونق کارآفرینی در راستای تغییر و تحولات اجتماعی است.
از طرف دیگر این اقتصاد دارای جامعهای شکل گرفته از افراد ماهر، منعطف و خلاق و نیز فرصتهای آموزش کیفی بالا بوده است.
اقتصاد دانش بنیان دارای زیربنای پویای اطلاعاتی و ارتباطاتی با امکان دسترسی به خدمات و ابزارهای کارآمد همه قشرها و بخش های جامعه و در آخر دارای نظامی کارآمد و نوآور متشکل از بنگاهها، مراکز علمی و پژوهشی، دانشگاهها و سایر سازمانهای آموزشی و اطلاعاتی با دسترسی به دانش جهانی، کسب دانش و انطباق آن با نیازهای محلی و کاربرد آنها برای تولید محصولات و خدمات جدید داخلی و خارجی است.
بنابراین اقتصاد دانش بنیاد به معنای داشتن زیرساختهای اطلاعاتی و ارتباطاتی کارآمد، سیستم نوآوری کارا و همکاری دانش بنیان نهادهای تولید، توزیع و استفاده کننده دانش ( نظیر دانشگاهها، مراکز علمی و پژوهشی و بنگاهها)، همکاری محلی و جهانی دانش و ... است.
به بیان دیگر، اقتصاد دانش بنیان یعنی حضور دانش در تمام فعالیتهای اقتصادی، به گونهای که در سایه وجود آن، پایداری، رشد و پیشرفت اقتصادی جامعه تضمین شود.
از اینرو اندیشه و دانش انسان، محور اقتصاد دانش بنیان است اما علم و دانش بشری زمانی ایجاد ارزش میکند و میتواند چرخ توسعه اقتصاد را به حرکت در آورد که در بطن کاربرد و محصول دمیده شود و یا به عبارتی دیگر در تمام فعالیتهای اقتصادی حضور یابد.
لزوم پیوند دانشگاه با صنعت بیشتر از هر زمان دیگر
از آنجا که تولید و توسعه علم و دانش بشری در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی توسعه مییابد، این جمله را نیز میتوان با قطعیت بیان کرد که لازمه گذار از اقتصاد منبع محور به سمت اقتصاد دانش بنیان، ارتباط وسیع و کارا دانشگاه و صنعت است، ارتباطی دوسویه که هم منافع و نیازهای دانشگاه و هم صنعت را رفع نماید.
حلقه مفقوده ارتباط صنعت و دانشگاه
گرچه ایجاد و تقویت این ارتباط دغدغه چندین دهه اخیر بوده است ولی متاسفانه به دلایل متعدد از جمله مبهم بودن سیاستهای توسعه صنعتی و اقتصادی، نبود نظام منسجم و کارآ بهعنوان رابط بین دانشگاه و صنعت و همچنین ضعف هماهنگی بین دستگاهی از جمله وزارتخانههای صنعتی و آموزش عالی در برنامهریزیهای آموزشی و توسعه صنعتی این ارتباط و هم افزایی هنوز به خوبی شکل نگرفته است. اساساً میتوان ریشه اصلی شکل نگرفتن این تعامل میان دانشگاه و صنعت را در ضعف شناخت و آگاهی دو طرف از یکدیگر دانست.
کاستی شدید یا نبود تحقیقات کاربردی در دانشگاهها و مطرح نبودن موضوعات مورد نیاز صنایع داخلی، بهطور غیرمستقیم موجب میشود آموزشهای دادهشده، به دور از روحیه ارتباط صنعت با دانشگاه باشد. از طرفی دسترسی آسان، سریع و کم مخاطره بنگاههای داخلی به فناوریها و دانش مورد نیاز از خارج کشور، صنایع کشور نیز با دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی بیگانه گردیدهاند.
صنایع وابسته و محققان سرخورده
شکافی که با گذشت زمان بر عمق و وسعت آن افزوده میگردد و نتیجه ای جزء وابستگی صنایع داخلی به خارج و افزایش میزان آسیبپذیری آنها از یک طرف و سرخوردگی محقیق و محصلین دانشگاهی به علت نرسیدن به رضایت ناشی از کاربردی نمودن دستاوردهای خود در صنعت و در نتیجه مهاجرت نخبگان دانشگاهی به همراه نخواهد داشت.
در این راستا ایجاد دفاتر ارتباط با صنعت در دانشگاهها، نمایشگاههای عرضه توانمندیها، واحدهای تحقیق و توسعه باز در صنعت از جمله راهکارهایی برای حل این چالش است. راهکاری که سعی دارد با ایجاد ارتباط مابین دو طرف و شفاف کردن تقاضاها و نیازها به برقراری هرچه بهتر این تعامل و ارتباط کمک کند.
نمایشگاه تقاضا محور فرصتی برای ارتباط موثر صنعت و دانشگاه
رویکردی که در چند سال اخیر بکارگرفته شده و سعی بر آن داشته است تا با به معرض نمایش قرار دادن دستاوردها و توانمندیهای هر یک از دو طرف، بستری برای بکارگیری و استفاده از این دستاوردها و توانمندیها را فراهم نماید. در این رویکرد معمولاَ شرکتها نوآوریها و دستیافتههای جدید و نقاط قوت و مزایای رقابتی خود را عرضه میکنند، تا با جلب مخاطب مورد نظرشان که خریداران بالقوه کالاها و خدمات مذکور هستند، علاوه بر حفظ بازار و تاکید بر اعتبار برند خود مقدمات توسعه بازار خود را نیز در نمایشگاه فراهم کنند.
در این میان آنچه که مغفول میماند جهتدهی به تحقیقات و پژوهشهای دانشگاهی در راستای نیازهای بالقوه صنعت است. شاید دستاوردها و توانمندیهایی که توسط دانشگاهها ایجاد و توسعه یافته است به واسطه شکاف موجود آن با صنعت از واقعیت مورد نیاز بسیار فاصله داشته باشد.
در چنین حالتی هر قدر که این دستاوردها به معرض نمایش و عرضه گذاشته شود سودی در بر نخواهد داشت. آنچه مهم است ترجمان نیازمندیها و توانمندیهای هر یک برای طرف مقابل است؛ به گونهای که این ترجمان باعث جهتدهی فعالیتها و فعال نمودن ارتباطات و تعاملات شود.
استفاده بیشتر از ظرفیت های داخل با نگاه ویژه به شرکتهای دانش بنیان
با توجه به شرایط کنونی کشور از جمله مشکلات ایجاد شده به واسطه تحریمهای یک جانبه و ناعادلانه و همچنین توانمندیهای بالای نوآورانه و فناورانه شرکت های دانش بنیان و فناور، استفاده از ظرفیتهای داخلی جهت تحقق سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی و حمایت از تولید داخلی جزء اولویتهای اصلی کشور محسوب میشود.
در این راستا شناسایی و استفاده دقیق از منابع، همچنین بهبود وضعیت الزامات حاکمیتی ساخت داخل در کشور بسیار مهم ارزیابی میگردد. بر این اساس نمایشگاههای ارائه نیازمندیها و تقاضاها که در دنیا با عنوان نمایشگاههای معکوس (Reverse Exposition) شناخته میشوند، راهکاری مناسب به این منظور هستند.
این نمایشگاهها که برخلاف نمایشگاههای مرسوم که به عرضه محصولات اختصاص داشته و بازیگران اصلی آنها عرضهکنندگان هستند، بر محور تقاضا و نیاز متمرکز شده و متقاضیان محصولات مختلف، بازیگران اصلی آنها هستند.
انتهای پیام/رستمی
دیدگاه شما