به گزارش کورنگ به نقل از فارس ، این روزها نام مهدی هاشمی در فضای رسانهای و در محافل سیاسی زیاد شنیده میشود؛ بهخصوص که شنبه شب و در اوج انتظاری که برای ورود این آقازاده به فرودگاه امام خمینی بود، حکم فائزه هاشمی بعد از پنج ماه معطلی بیدلیل، ناگاه اجرایی میشود و مأمورین دادستانی وی را برای گذراندن شش ماه حبس خود به اوین میبرند؛ این اجرایی شدن حکم حبس فائزه هاشمی در میان ناامیدی پنج ماهه از اجرایی شدنش و حرف و حدیثهای «نمیشود؛ نمیتوانند؛ نمیگذارند» که از این سو و آن سو خطاب به قوه قضائیه بلند بود، روزنه امیدی بود که اذهان عمومی را نسبت به رسیدگی به پرونده متهمین با فامیلی خاص، امیدوار کرده است.
مهدی هاشمی؛ فرمانده اتاق جنگ نرم!
اینکه مهدی هاشمی دو روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری دهم به زنگنه میگوید که: «همه چیز را برای صیانت از آرا آماده کرده و یک اتاق جنگ درست کردهام» همه اتهامی نیست که متوجه مهدی هاشمی است؛ گرچه مقصود وی در اینجا همان پروژهای است که میتوان آن را پروژه ارتباط پیامکی خواند.
چند روز پیش از انتخابات، پروژهای مبنی بر ارتباط پیامکی لحظه به لحظه با نمایندگان موسوی حاضر در پای صندوقهای رأی که توسط مهدی هاشمی طراحی و نرمافزاری هم برای آن نوشته شده بود، کشف شد؛ این پروژه جهت رصد مستمر و دائمیحوزههای اخذ رأی و ابطال آرای صندوقهایی که رأی موسوی در آن پایین بود، پیشبینی شده بود که در شب ۲۱ خرداد مورد ضربه اطلاعاتی قرار گرفت و خنثی شد.
مهدی هاشمی مطابق گزارش کمیسیون اصل نود مجلس هشتم درباره وقایع پس از انتخابات ۸۸، نقش اصلی را در ارسال پیام به غربیها داشت. پیامهایی که غربیها مستقیما از داخل ایران دریافت میکردند و البته منجر به شکلگیری این اشتباه محاسباتی در ذهن آنها شد که سال ۸۸ زمانی مناسب برای کلید زدن پروژه کودتاست! در گزارش مذکور آمده که: «اطلاعات موجود در اسناد اطلاعاتی که به هنگام نگارش این گزارش به آنها مراجعه شده نشان میدهد مهدی هاشمی نقشی عمده در ارسال این پیامها به بیرون داشته و از جمله پیامهای مستقیم وی برای امریکا در اواخر سال ۱۳۸۷ موجب شد آمریکا پروژه مذاکرات هستهای با ایران را که اهمیت حیاتی برای آن داشت تعطیل کرده و انرژی خود را بر پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات ۸۸ متمرکز نماید.»
مهدی هاشمی البته در آشوبها حضور مستقیم هم داشت و در بین آشوبگران دیده شده اما با این همه، شهریور ۸۸ در میانه شلوغیهای فتنهای که خود یکی از ادارهکنندگانش بود، به بهانه سرکشی به شعبات دانشگاه آزاد به لندن رفت؛ شعارها و مطالبات مردم در ۹ دی ۸۸ علیه مهدی هاشمی و خواهرش فائزه بزرگترین تجلی خواست ملت برای محاکمه این دو بود؛ محاکمه همهجانبهای که معلوم نیست چه زمانی عملی خواهد شد.
آزمون برابری همگان در دستگاه قضایی
آنگونه که مبارزه با مفسدین اقتصادی آزمونی برای دستگاه قضایی بود که نمودی از شیرینی عدالت متوقع از قوه قضائیه را به کام مردم بچشاند و از سویی از حیثیت خویش دفاع کند، محاکمه یک آقازاده، آن هم از این خاندان، آزمون دیگری است که گویی همراه با همه حرف و حدیثهای پیرامون این موضوع، مقابل قوه قضائیه قد علم کرده است.
واقعیت آن است که اصل قضیه، همین «از یک خاندان خاص بودن» هست؛ خاندانی که با سوء استفاده از موقعیت پدر به بسیاری از مراکز مهم نفوذ کرده و برای خود موقعیتهای رویایی دست و پا کرده و جایگاههای رویاییتر هم متصور است! قوه قضائیه اینک در آزمون برخورد با فتنهگر نیست که حتی اگر مهدی هاشمی به واقع و نه در حد عبارات ژورنالیستی بیخاصیت، «شاه کلید فتنه ۸۸» هم بود، باز هم آزمون اصلی قوه قضائیه در این میان، از زاویه فتنهگر بودن او نمایان نمیشد بلکه از خاندان خاص بودن و آقازاده بودن وی هست که محاکمه وی را خاص میکند و توقعها را برای عدم توجه به نام خانوادگی وی بالا میبرد.
قوه قضائیه پس از تحمل این همه حرف و حدیث و زیر سؤال رفتن عدالتش، میتواند یک بار برای همیشه حرف و حدیثها را تمام کرده و عملاً ثابت کند که «همه در پیشگاه قانون و عدالت دستگاه قضایی برابرند و هیچ مصلحتی بالاتر از عدالت و قانون نمینشیند» و البته هیچ فشار خارج از دستگاهی هم!
خط نوح از پسرش جدا بود
همیشه مطالبه نمیتواند فقط از قوه قضائیه باشد؛ آنچنان که آزمون پیش رو هم فقط برای قوه قضائیه نیست؛ میتوان به پدر این خاندان هم آنچه را که خود لاجرم بیش از ما بلد هستند، کمی یادآور شویم؛ پسر نوح اگر با بدان بنشست، نوح را نیز قرار نیست با خود همراه کند و پشتوانه چندین دهه مجاهدت و مبارزه پدر را پیش پای خود قربانی کند.
نوح اگر مثالی است از هزارههای پیشین و اگر پیامبری است معصوم که قیاسش به ما انسانهای معمولی شاید نیاید، در همین عصر کنونی هم کم نداشتیم بزرگانی را که وقتی فرزندشان قدم کج نهاد، میان منافع اسلام و نظام و ملت از یک سو و حب غریزی به فرزند، اولی را انتخاب کردند.
حالا حساب آیتالله گیلانی که خود دو فرزندشان را محاکمه و به اعدام محکوم کردند، از همه جداست که حال نه توقع آن است که پدر، پسر را محاکمه کند و نه بحث اعدامی در میان است اما حجتالاسلام حسنی، امام جمعه ارومیه هم از آنانی بود که فرزندش قدم کج نهاد و او فرزند را به دستگاه قضایی نظام سپرد و خود سکوت کرد.
فرزند آیتالله خزعلی هم از همین فتنهگرهای سال ۸۸ است که البته حضرت آیتالله از او رسماً اعلام برائت کردند؛ فرزند و عروس آیتالله جنتی هم از خیل منافقین بودند؛ در باب سید حسین خمینی و رفتار امام عزیزمان با وی هم، لابد دیگر نیاز به یادآوری نباشد؛ با این حساب از شخصیت برجسته و مقاومی چون آیتالله هاشمی رفسنجانی توقعی جز پیروزی در این آزمون را میتوان داشت؟ لاجرم خیر.
دیدگاه شما