تازه ترین مطالب

تاریخ : 14. مهر 1391 - 12:19   |   کد مطلب: 1374
در خبرها آمده است که نوجوان دانش‌آموزی به دلیل تهدید مدیر مدرسه به اخراج او چنان عرصه را بر خود تنگ می‌بیند که تصمیم به تمام‌کردن زندگی تازه آغازشده‌اش می‌گیرد و خود را حلق‌آویز می‌کند. خبری تکان‌دهنده که در بین خبرهای سیاسی و اقتصادی گم شد و دیده نشد.

در خبرها آمده است که نوجوان دانش‌آموزی به دلیل تهدید مدیر مدرسه به اخراج او چنان عرصه را بر خود تنگ می‌بیند که تصمیم به تمام‌کردن زندگی تازه آغازشده‌اش می‌گیرد و خود را حلق‌آویز می‌کند. خبری تکان‌دهنده که در بین خبرهای سیاسی و اقتصادی گم شد و دیده نشد.

خبری که به یادمان می‌آورد هنوز سیستم مکتب‌‌خانه‌ای و تهدید و تنبیه‌های هم‌جنس با این سیستم در برخی مدارس وجود دارد و فقر آموزشی و تربیتی هنوز در بین برخی از مدیران و معلمان مدارس حضوری پررنگ دارد و گویا در نظرگاه مسئولان آموزش و پرورش گسترش کمی نظام آموزشی و تغییر آن از 5-3-4 به 3-3-3-3 مهم‌ترین هدف و شاید تنها هدف ممکن است.

اما برای من و دوستانم که سال‌ها به عنوان روان‌شناس و مشاور در مدارس حضور داریم و به دلیل جنس کارمان با مشکلات رفتاری و روان‌شناختی دانش‌آموزان و گاه معلمان سروکار داریم،‌ نه‌تنها در این شرایط این موضوعات مهم‌ترین هدف نیستند، بلکه حتی در مرتبه دوم و سوم اهمیت نیز نباید قرار داشته باشند. هر روز بر میزان مشکلات روان‌شناختی و رفتاری دانش‌آموزان که خوشبختانه تعدادشان در مقایسه با سال‌های گذشته کاهش یافته است، افزوده می‌شود و جنس مشکلاتشان نیز حادتر و وخیم‌تر.

نظام آموزشی ما که هنوز رخت سنت را از تن درنیاورده به دلیل حضور معلمان و مدیران و کادر به خوبی آموزش ندیده و کم‌اهمیتی به حضور روان‌شناسان و مشاوران در مدارس هر روز فرتوت‌تر می‌شود که گاهی اوقات نتیجه آن رویدادهایی می‌شود که جایی در اخبار می‌یابند و همگان از آن مطلع می‌شوند.

در حالی که بسیارند مشکلات رفتاری و روان‌شناختی دانش‌آموزان که چون جنسِ خبر ندارند کسی از آن‌ها آگاه نمی‌شود. اما بر اساس دیدگاه‌های نظری روان‌شناسان صاحب‌نام در حوزه آموزش و پرورش ببینیم که مشکل نظام آموزشی ما دقیقا از کجا آب می‌خورد؟

ویلیام گلاسر، روان‌شناس برجسته امریکایی که در زمینه نظام‌های آموزشی کشورهای مختلف جهان مطالعات گسترده‌ای انجام داده است، مشکل بزرگ مدارس نظام‌های آموزش سنتی را در 7 عادت تربیتی نامناسب مسئولان آموزشی و معلمان می‌داند.

او این 7 عادت را تهدید، تنبیه، تحقیر، تطمیع، توهین،‌ سرزنش، گله و غرزدن می‌داند. گلاسر این عادت‌ها را قطع‌کننده ارتباط دانش‌آموزان با سیستم آموزشی می‌داند و معتقد است هر معلم یا مسئول آموزشی در سراسر جهان که از این عادت‌ها برای کنترل یک دانش‌آموز استفاده کند، تنها رابطه خود با دانش‌آموز را قطع کرده و کار خود را مشکل کرده است.

گلاسر معتقد است که متاسفانه در بسیاری از کشورهای جهان از این عادت‌ها استفاده می‌شود و همان‌طور که از اسم آن مشخص است چون به صورت عادت درآمده تغییر آن دشوار است. او می‌گوید با وجود این دشواری اگر هر معلم یا مسئول آموزشی این هفت عادت مضر را از دامنه الگوهای رفتاری خود کنار بگذارد دیگر لازم نیست نگران رابطه خود با شاگردانش باشد، صرف نظر از این‌که آنها چگونه آدمی هستند و محل تدریس در کجا قرار دارد.

او در مقابل، هفت عادت ارتباطی مناسب را ارائه می‌کند که اگر معلم یا مدیری از آنها استفاده کند نه‌تنها نیاز به کنترل دانش‌آموز از طریق تهدید و دیگر عادت‌های ارتباطی نامناسب ندارد، بلکه رابطه از دست رفته خود و دانش‌آموز را به دست می‌آورد و احیا می‌کند. این هفت عادت ارتباطی مناسب عبارتند از: دلسوزی، گوش‌دادن،‌ حمایت، مساعدت، دلگرمی دادن، اعتماد و دوستی.

به نظر گلاسر، دانش آموزان دردسرساز یا بی‌توجه، جدایی از معلمان و مدیران و کادر آموزشی‌شان را انتخاب کرده‌اند. به همین دلیل مخل هستند. اگر مدیر دبیرستانی نتواند با دانش‌آموزی ارتباط برقرار کند، برای خود دردسر ایجاد خواهد کرد و دانش‌آموز از طریق شیطنت‌ها و شرارت‌های خود در صدد کنترل او برخواهد آمد.

بر اساس همین آموزه‌ها که هم علمی و هم تجربی است، مدیر دبیرستان شهرستان کبودرآهنگ مقصر اول و آخر این ماجرا است که نتوانسته با یادگیری روان‌شناسی دانش‌آموزان ارتباط مناسبی با آنها برقرار کند. البته همان‌طور که پیش از این گفتم مقصر اصلی نظام آموزشی و مسئولان آن هستند که افرادی را بر سر کار آموزشی قرار می‌دهند که آموزش مناسب ندیده‌اند و به راحتی دانش‌آموزی را به ورطه نابودی می‌کشانند.

مهدی ملک محمد

روان‌شناس و مشاور مدارس

منبع: نامه نیوز

دیدگاه شما

سایت رهبر معظم انقلاب
مرکزآموزش علمی کاربردی الوان ثابت