پیغام خطا

  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).

تازه ترین مطالب

تاریخ : 12. تير 1393 - 3:37   |   کد مطلب: 14264
90 سال از خاموش شدن زبان آتشين يكي از مهمترين ‌روشنفکران مولود روشنگری پس از مشروطه مي‌گذرد. میرزاده عشقی كه نام اصلیش «سید محمدرضا کردستانی» بود، ‌۲۰ آذرماه ۱۲۷۳ خورشیدی در همدان متولد شد. اين شاعر همداني تنها 31 سال عمر كرد اما در طول عمر كوتاه خود توانست عنوان يكي از مشهورترين شخصیت‌هاي سياسي و ادبي زمان خود را به دست آورد؛ عنواني كه هنوز پس از حدود يك قرن از وفاتش با نام او همراه است.

به گزارش کورنگ، فضای سیاسی و حوادث روزگار جوانی از عشقی کسی را ساخت كه خواب و رویا و كابوسش وطن بود، از فقر مردم رنج برد و بی‌دانشی آنها عذابش داد. او آرزوی سرفرازی ایران را داشت و برای رهایی ملت از چنگال فقر و جهل که سبب عقب‌ماندگی کشور بود، با شجاعتی شگفت‌انگیز با دشمنان جنگید. عشقی، بی‌باکانه بر حاکمان تاخت و با زبانی آتشین و نیش‌دار آرام و قرار آنها را برید، دلیری یکتا و جنگ بی‌پروای او مردم و دوستدارانش را به هراس انداخت، هراس از قهر حاکم بر او، قهری که سرانجام به شهادت او انجامید، شهادتی که خود در طلبش بود و سرود؛ «من آن نیم که به مرگ طبیعی شوم هلاک.»

عشقی آدمی خوش‌مشرب، نیکو خصال و به مادیات بی‌اعتنا بود، زن و فرزندی نداشت، با کمک‌های پدری، خانواده، یاران و آزادیخواهان و سرانجام، از درآمد نمایش‌های خود گذران می‌کرد. خوش‌چهره بود و خوش‌پوش و به رسم فرنگ رفته‌های آن روزگار كت و شلوار و كراوات رنگی می‌زد و گاهی هم رویش، عبا می‌پوشید.

نامه عشقي در همدان

میرزاده عشقی در دوران مشروطیت، شاعر، روزنامه‌نگار و نویسنده جسور ایرانی و مدیر نشریه قرن بیستم بود. «روزنامه قرن بیستم» که شماره‌های آن در سه سال و اندی به زحمت از 20 گذشت، بسیار نامنظم منتشر مي‌شد، خواننده چندانی نداشت و شهرتی را اگر فرض کنیم شهرتی به دست آورد، مدیون نام خود عشقی بود.

نخستین آثار نیما یوشیج، پدر شعر نو پارسی، برای نخستین بار توسط وی در روزنامه قرن بیستم چاپ شد.

در آغاز زمزمه جمهوریت، عشقی دوباره روزنامه «قرن بیستم» را با قطع کوچک در هشت صفحه منتشر کرد که یک شماره بیشتر انتشار نیافت و بر اثر مخالفت، روزنامه‌اش توقیف شد.

با در گرفتن جنگ جهانی اول در سال 1914 میلادی(1293 شمسی) زمانی که 20 سال داشت، در همدان روزنامه‌ای با نام «نامه عشقی» را به راه انداخت .

شاعري با بوي خون

شاید شعرهای عشقی به علت عمر کوتاه شاعریش هیچ گاه مجال پخته شدن پیدا نکرد، اما صراحت لهجه، نکته‌بینی و تحلیل بسیار فنی او در مورد تحولات سیاسی و اجتماعی دوره خود بسیار مشهود است.

كسی كه فقط ۳۱ سال زندگی كرد، توانست با نامداران ‌وقت چون ملك‌الشعرا بهار، سعید نفیسی و عارف قزوینی نشست و برخاست کند و شعرهایی بسراید كه مردم دهان به دهان آن را تكرار کنند.

عشقی از عارف، سعید نفیسی و ملك‌الشعرا بهار جوان‌تر بود، اما با آنها در محافلی می‌نشست و از سیاست و تصمیم‌های دولتمردان آن روزگار مثل مستوفی‌الممالك، مشیرالدوله، وثوق‌الدوله، فیروز و قوام‌السلطنه و جهل و رخوت مردم حرف می‌زد و شب به خانه كه باز می‌گشت، با اندوه در آن زمان می‌سرود:

ترقی اندر این كشور محال است

كه در این مملكت قحط الرجال است

خرابی از جنوب و از شمال است

‌بر این مخلوق آزادی وبال است

یا اندوه، فقر بی‌درمان زنان و مردان كوچه و بازار را می‌دید و درك می‌كرد كه جهل مردم ناشی از امكانات نداشتن آنان است و می‌سرود:

هر گناهی، كآدمی عمداً به عالم می‌كند ‌ ‌ ‌ ‌احتیاج است: آنكه اسبابش فراهم می‌كند

احتیاج است: آنكه زو طبع بشر، رم می‌كند ‌ ‌ ‌ شادی یكساله را، یكروزه ماتم می‌كند

همه شعرهایش را آگاهانه در وزن و قالبی می‌سرود كه خوش‌خوان باشد و به راحتی در ذهن بماند. عمداً و برای نخستین بار از كلمات ساده، روزمره و حتی كوچه و بازاری استفاده می‌كرد تا «هر آنچه از دل برآید، بر دل نشیند» كه همین طور هم شد. مردم اندك اندك شعرهایی را می‌خواندند یا می‌شنیدند كه برای نخستین بار، حرف دل آنها بود. شعرهایی كه با زبانی ساده، حرف از گرانی، فقر، جهل، بی‌آبرویی دولت، نمایندگان ریاكار مجلس، سیاست‌های حیله‌گرانه انگلیس و عشق وطن می‌زد.

از اشعار معروف عشقی می‌توان از نوروزی‌نامه، سه تابلو مریم، احتیاج و رستاخیز نام برد.

اين شاعر جوان، احساسات زننده و افکار تندی داشت. بیشتر اشعاری که می‌سرود وطنی و ملی بود و به ملاحظه افکار انقلابیش، دم از خون و خونریزی می‌زد، چنانکه عنوان یکی از مقالات خود را «عید خون» می‌گذارد و از سخنرانی‌هایش در مجامع تهران، اصفهان، همدان و شهر‌های دیگر بوی خون و خونریزی شنیده می‌شد .

عشقی با آنكه خود از شاعران سنت‌گرا به شمار می‌آید، اما علاقه خود به شعر نو و نوآوری در بر هم ریختن شعر سنتی را با ارائه آثار جدید نشان داده است. او و ابوالقاسم لاهوتی پیش‌زمینه‌های تغییر و دگرگونی بنیادی شعر فارسی را ایجاد كرده‌اند و نیما یوشیج موفق به ثبت این تحول عظیم در ساختار شعر فارسی شده و شعر نو را در چهارگوشه دنیای فارسی زبان رواج داده است.

سردمدار ادبيات نمايشي كشور

میرزاده عشقی را امروز به عنوان یكی از سردمداران ادبیات نمایشی كشورمان نيز می‌شناسند كه با نوشتن متن‌های نمایشی، یك گام برای پیش بردن این هنر نوپا در كشورمان برداشته است. او چند نمایشنامه كوتاه نوشته است كه مهمترین آنها عبارتند از اپرای رستاخیز سلاطین ایران در خرابه‌های مداین، اپرت بچه گدا و دكتر نیكوكار، حلواالفقرا، جمشید ناكام.

یكی از اقدامات او معرفی دو نوع نمایشی ـ اپرا و اپرت ـ در ایران است. او كه خود شاعر است و به زبان شعر و نظم آگاه است، بهتر از هر كس دیگری از پس نگارش متون آهنگین برمی‌آمده است.

عشقی در جریده قرن بیستم درباره این اپرا نوشته است: «بهترین و مؤثرترین نمایش‌ها، امروز نمایش‌های آهنگی است. این قسم نمایش تمام منظوم و تمام موسیقی است. چون موسیقی و شعر یك اثرات مخصوصی در ذهن بشر دارد، به نمایش آهنگی امروزه در دنیا خیلی اهمیت می‌گذارند.»

سياست‌مدار پرشور

در آخرین کابینه نخست‌وزیری «حسن پیرنیا، مشیرالدوله» از طرف وزارت کشور ریاست شهرداری اصفهان به او پیشنهاد شد که نپذیرفت.

عشقی در شکایت از حوادث جهان و اوضاع نامساعد آن زمان و بدی روزگار خود در ابیاتی چنین بیان می‌كند:

باری از این عمر سفله سیر شدم سیر

‌تازه جوانم ز غصه پیر شدم پیر

سپس طلب مرگ می‌کند و می‌گوید:

پیر پسند ای عروس مرگ چرایی

‌ ‌من که جوانم چه عیب دارم بی‌پیر

مجله فردوسی از عشق عشقی روایتی دارد:

«... مرد آرامی بود، قیافه‌اش هم آرام و بی‌تشویش. اما در پس قیافه آرام و خاموش او دریایی توفانی و پرآشوب، عصبانی و خشمگین موج می‌زد، با مردم کمتر می‌جوشید... او را همه می‌شناختند، از هر جا که می‌گذشت، چشم‌ها به دنبالش کشیده می‌شد و توی کوچه و خیابان، همه او را با انگشت بهم نشان می‌دادند. همه اشعار او را می‌خواندند، شعر‌های او تصویر گویای زندگی مردم بود.»

ميرزاده عشقي در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۰۳ خورشیدی در تهران - در دوره نخست‌وزیری رضاخان - ترور شد. مزار او در ابن بابویه و در گوشه‌ای متروک (در نزدیکی مزار نصرت الدوله فیروز) قرار دارد.

این شعر معروف بر کنار سنگ قبر وی حک شده است:

خاكم به سر، ز غصه به سر خاك اگر كنم

خاك وطن كه رفت، چه خاكي به سر كنم ؟

من‌ آن نيم به مرگ طبيعي شوم هلاک

وین كاسه خون به بستر راحت هدر كنم

معشوق عشقي اي وطن اي عشق پاك من

اي آن كه ذكـــر عشق تو شام و سحر كنم

منبع: همدان پیام

دیدگاه شما

سایت رهبر معظم انقلاب
مرکزآموزش علمی کاربردی الوان ثابت