به گزارش کورنگ به نقل از صبح رزن ، نشست «اخلاق در سینما» که عصر دیروز در دانشگاه تهران برگزار شد که در این نشست محمود سالاری، مدیر بنیاد ادبیات نمایش و اکبر نبوی منتقد سینما برگزار شد.
در ابتدای این نشست اکبر نبوی، منتقد سینما به مبنای نظری اخلاقی و جایگاه آن در سینما پرداخت.
وی با اشاره به اینکه اخلاق از مقولات آدمی است، گفت: اخلاق همزاد آدمی است و بشر نه گریزی از آن دارد و نه مصلحت آن است که آدمی خود را از اخلاق بینیاز بداند.
این منتقد سینما ادامه داد: در ساحت زندگی جمعی، اخلاق چهره جدیتری پیدا میکند؛ زیرا قرار است مجموعهای از فعالیتهای انجام شود و با باورها و آرمانهای مشترک به یک هدف برسد و البته منظورم این نیست که 10 درصد جامعه هدفی مشترک دارند و همچنین منظورم از جامعه تنها کشور نیست؛ بنابراین اگر در جامعه اخلاق رعایت نشود، آرمان محقق نمی شود.
نبوی با اشاره به اینکه بنیادهای اخلاقی ظرف خاصی ندارند و مربوط به یک ایدئولوژی خاص نمی باشند، افزود: دروغ و ظلم در هر جامعه، فرهنگ و مکتبی مذموم است؛ حتی کسی که دورغ میگوید نیز آن را مذموم میداند یعنی اخلاق مرز زمان و مکان نمیشناسد.
وی با توجه به ابعاد سینما گفت: سینما هم رسانه است و هم هنر و این دوگانگی سینما را خطیر میکند؛ بنابراین وجه رسانه بودن سینما آن را متمایز میکند.
این مستندساز کشورمان در همین زمینه اضافه کرد: وقتی میگوییم سینما رسانهای هنری است یعنی نمیتواند منفک از جامعه باشد؛ بنابراین هم در جامعه تأثیر میگذارد و هم از آن تأثیر میپذیرد و البته این امر به این معنی نیست که دیگر هنرها، اینگونه نیستند.
نبوی در خصوص نسبت اخلاق و سینما اضافه کرد: اخلاق در سینما را نباید منفک و متمایز از جامعه در نظر بگیریم؛ اخلاق سینمایی در تبادل با جامعه است به این معنی که اصولا هنر جلوهای از جامعه می باشد.
وی بحث خود را با این سوالات ادامه داد: اخلاق در جامعه ما چگونه است؟ آیا اخلاقمان در جامعه معدل خوبی میگیرد؟
این منتقد سینما با بیان اینکه دروغ یکی از زشتترین پدیدههای اخلاقی در جامعه است، عنوان کرد: در کتاب «جامعه سازی قرآنی» محمدرضا حکیمی میخواندم که فردی از امام صادق (ع) پرسید که آیا شیعه شما دزدی میکند؟ امام فرمودند: بله و به همین شکل تمامی گناهان را نام برد و امام در پاسخ میفرمودند: ممکن است شعیه ما این گناهان را انجام دهد اما زمانی که دروغ پرسیده شد، امام فرمودند که امکان ندارد شیعه ما دروغ بگوید.
این منتقد سینما ادامه داد: جایگاه دروغ در جامعه ما چیست؟ آیا با وجود شدت و ضعف مثل ریگ دروغ نمیگوییم؟ مسئولان اجتماعی ما در این زمینه چگونهاند؟ حال سینما در جامعه میخواهد چگونه عمل کند؟ سهم سینما و جایگاه آن در ترویج نارساییهای اخلاقی و تقویت مناسبات اجتماعی چیست؟
نبوی در بخش دیگری از سخنانش به وجه آینگی سینما پرداخت و گفت: سینما آینه جامعه است اما من برای وجه آینگی سینما نسبتی مطلق در نظر ندارم.
وی تاکید کرد: واقعیت بیرونی در جان هنرمند درونی میشود یعنی مثلا من بهعنوان مستندساز ابتدا واقعیت بیرونی را در جان و دل خود جای میدهم سپس آن وجهی که در جان من شکل گرفته را نشان میدهم؛ وجه آینگی سینما با این خصوصیات قابل بررسی می باشد و اگر هنرمند جامعه را «کلوزآپ» ببیند، جامعه و اخلاق و هرآنچه در آن است را بسته خواهد دید.
این مستندساز در خصوص نگاه شبه روشنفکران در سینما گفت: نوعی نگاه شبه روشنفکری در جامعه و سینما وجود دارد که از جامعه فاصله گرفته است؛ این نگاه شبه روشنفکری از آسیبهای جدید معیارهای اخلاقی در سینما می باشد.
نبوی ادامه داد: اخلاق در سینما در سه زمان مورد تهدید قرار میگیرد؛ این بیاخلاقی، پیش از تولید آغاز میشود و تا تولید و پس از تولید ادامه دارد؛ برخی خود فیلم را در نظر می گیرند بدون آنکه عوامل قبل و بعد از تولید را مدنظر قرار دهند.
وی در ادامه به مثلثی اشاره کرد که مشکلاتمان از آن نشئت می گیرد و گفت: تمام آسیبهایی که در زمینه فرهنگی داریم از این مثلث ناشی میشود: تبزدگی، بتزدگی و غرب زدگی.
نبوی در توضیح این مثلث اضافه کرد: این مثلث ضدارزشهایی را در جامعه تولید کرده و به جای ارزشها و اخلاق جای میدهد؛ غرب زدگی تقریبا محصول قبل از مشروطه است.
وی در توضیح بعد بت زدگی این مثلث گفت: افرادی در جامعه تبدیل به بت شده و از لحاظ فرهنگی تبدیل به متر و معیار میشوند؛ مثلا کسی در مرتبه بالایی از موسیقی است اما هنوز یک تصنیف هم در خصوص مقاومت برای میهن نسروده است.
این مستند ساز کشورمان در خصوص تبزدگی گفت: یک دفعه تب یک مسئله فرهنگی بالا میزند و یک امر ضداخلاق بهعنوان امری اخلاقی عرضه میشود؛ زیرا تباجتماعی برخی افراد جامعه بالا است.
نبوی در پایان با اشاره به حکایت معروفی نقل کرد: حکایت چنین افرادی همچون همان پادشاهان است که لباسی به تن کرده بودند و میگفتند که تنها حلالزادگان میتوانند آن را ببینند و مردم نیز جرئت نمی کردند بگویند آن را نمیبینیم.
سالاری: سینمای ما را نه متدینین می پذیرند نه روشنفکران
همچنین در ادامه این نشست سالاری گفت: اینکه ما در اینجا آمده ایم اخلاق در سینما را نقد کنیم به این معنا نیست که ما از سینماگران بهتریم، همچنین ادعایی نداریم که از سینماگران بهتر می توانیم فیلم بسیازیم.
وی در ادامه به سه نگاه در خصوص رابطهٔ اخلاق و سینما اشاره کرد و گفت: نگاه اول آن است که سینما آیینه ای در مقابل واقعیات جامعه است، در نگاه دوم هنر را آیینهٔ ایده آل های جامعه می دانند و نگاه سوم آن است که سینما در خصوص اخلاق در خود سینما بپردازد.
این کارشناس امور رسانه عنوان کرد: آنچه که در سینما می بینیم، آن چیزی نیست که باید باشد، جامعهٔ ما جامعهٔ شیعی است، حکومتمان نیز شیعی است، در این جامعه سینما ذی نفوذترین رسانه و هنر است، حال ما با این نگاه به این سینما می رویم یعنی ما قبول داریم که سینمای ما اخلاق مندتر از سینمای هالیوود است اما این سینما در تراز این جامعه و حکومت نیست.
سالاری در بخش دیگری از سخنانش در رابطه با مطالبهٔ مردم از سینما گفت: آنچه که جامعهٔ ما از سینما مطالبه دارد، آن است که سینمای ما، سینمای منصفی نیست مثلاً 30 سال است که گروه زیادی از مردم در روز جمعه آیینی بزرگ برگزار می کنند به نام نماز جمعه اما در سینمای ما هیچگاه دیده نشده است، اما اگر در گوشه ای از جامعه زن و شوهری مشکلی با هم داشته باشند، بازنمایی فراوانی در سینما می یابد، ما نمی گوییم چرا آن مشکل کوچک را نشان دادید حرفمان این است که چرا مراسمی به این بزرگی را هیچگاه ندیده و نشان نمی دهید یا مثلاً یک دهم جمعیتی که به نمازجمعه می روند ممکن است اشتباه کنند چرا در کل این جمعیت، همان یک دهم را نشانه می گیرند؟ اگر سینما آیینه است، چرا تمام جامعه را نمی بینند.
وی در ادامه با بیان مثالی گفت: مردم در هر شرایط اقتصادی و اجتماعی و حتی در انواع بحران ها نیز پشت نظام را خالی نکردند و در تجمعات گوناگون اعم از روز قدس، 22 بهمن و ... شرکت می کنند اما تجلی این حرکت مردم در کجای سینمای ما تجلی می یابد؟
این کارشناس امور رسانه در این زمینه گفت: همین مسئله موجب می شود ما به این نتیجه برسیم که عمدی در سینما برای نشان ندادن واقعیات جامعه وجود دارد.
سالاری مسئلهٔ فمنیسم در سینما را به عنوان شاهد مثالی دیگر مطرح کرد و گفت: فمنیسم هیچ گاه در جامعهٔ ما مسئله نبوده است، شاهد مثال آنکه هنوز دستورهایی که مادربزرگ در خانه می دهد، لازم الاطاعه هستند یا حتی اگر فرزندی مهندسی متمول و مشهور شود نیز با دستور مادر، به خانه رفته و حتی شیرهای آب منزل را تعمیر می کند اما سؤال اینجاست که چرا در سینما این موضوع به مسئله ای مهم تبدیل شده است.
وی افزود: اخلاقی که از آن دم می زنند در سینما با غرض نشان داده می شود، در فیلم «گشت ارشاد» فقط همین را می توانستیم نشان دهیم، تمام آن بسیجیانی که در جنگ حضور داشتند و پس از جنگ در جامعه ایفای نقش می کردند، همان هایی بودند که در این فیلم نشان داده شدند؟ آیا در این فیلم نمی توانستیم موارد مثبت را نیز نشان دهیم.
این کارشناس امور رسانه در بخش دیگری از صحبت هایش به سیاست های چندگانه مسئولان اشاره کرد و گفت: اینکه برخی فیلم ها مثل آدم برفی که اشاره کردید زمانی ممنوع می شود ولی پس از مدتی در تمام شبکه های تلویزیون به نمایش در می آیند به این دلیل است که برخی مسئولان نیز برفی شده اند، در تابستان آب شده، در زمستان یخ می زنند.
سالاری در خصوص تربیت سینمایی افزود: سینما سنت تربیتی در جامعه دارد حتی اگر فیلم ها خنثی باشند نیز از این امر مستثنی نخواهند بود به هر حال افراد خانواده، بازیگران را در نقش های متفاوت می بینند و از آنها تأثیر می پذیرند.
وی ادامه داد: من می خواهم تعریفی مغفول از فرهنگ ارائه دهم. عموما فرهنگ را مجموعه سنت ها و باورها تعریف می کنند، اما تعریفی کمتر گفته و بسیار مهم در رابطه با فرهنگ در دهخدا و معین آورده شده و آن اینست که قنات که در زیر زمین جاری می شود، یک جایی بالا آمده و دیده خواهد شد، فرهنگ مظهر قنات است به این معنی که فرهنگ آن بخشی از اعتقادات و باورهاست که متجلی می شود به عنوان مثال فردی که در خانه خودش نماز می خواند، عملی فرهنگی انجام نداده است اما نماز جمعه و نماز جماعت عملی فرهنگی است، ممکن است نقاشی، هنرمند باشد اما در خانه خودش نقاشی هایش را نگه دارد اما سینماگر فرهنگی تر است؛ زیرا هنر او در جامعه متجلی می شود، تئاتر نیز از همین قبیل می باشد.
این کارشناس امور رسانه اضافه کرد: فرهنگ ظرف است و هر چیزی که در این فرهنگ باشد، باید متناسب با این ظرف باشد، طبق تعریفی که عرض کردم، باید از کاریز قنات، آبی پاک و زلال بیرون بریزد و اگر آبی کثیف جریان می گیرد قاعدتا متناسب با آب کثیف قنات است، در خصوص فرهنگ نیز همین گونه است اگر از کاریز جامعه همان چیزی که در قنات جاریست بیرون نتراود، به او فرهنگ نمی گوییم حال من سوال می پرسم که سینمای ما چقدر مظهر جامعه است؟
سالاری با بیان مثالی ادامه داد: اگر نابینایی در چاه بیفتد و فرد بینایی نزدیک او باشد، طبیعتا شما او را سرزنش می کنید که چرا مانع ورود او به چاه نشدید، سینما نیز به همین شکل می باشد، طبق تعریف دین هنرمند به واسطه موهبتی که خدا به او ارزانی داشته، بیناتر از جامعه است، سینما وظیفه دارد مانع ورود جامعه به چاه شود و طبعا اگر کسی در لحظه ای که آن نابینا دارد به چاه می افتد، دوربین درآورده، لحظه شکستن دست و پایش را عکس بگیرد این امر خلاف دین داری نیست، خلاف آزادگی است، به همین شکل، اگر سینماگری به جامعه برای حل مشکلاتش کمک نکند و صرفا دوربین درآورد تا زشتی های آن را نشان دهد، ما نمی گوییم که او دین دار و انقلابی نیست، او دیگر شرف ندارد.
وی افزود: در کلیسا لایه های مختلفی بین انسان و خدا وجود داشت از کشیش های سطح پایین شروع می شد تا به پاپ می رسید و در نهایت او مقام والایی بعد از خداوند بود، اما پس از مدتی تفکری حاصل شد که در آن لایه های میانی از میان رفت و انسان می توانست بی واسطه با خدا ارتباط برقرار کند، پس از ظهور امانیسم، خود خدا نیز از مناسبات جامعه حذف شد، به این معنی که اگر خواستید فرد خوبی باشید، دیگر نیازی به دین و خدا نیست، همین که برای جامعه مفید و اخلاق مند باشید کافیست، این تفکر در سینما نیز نفوذ کرد، نمونه آن در سینمای ایران فیلم «جدایی نادر از سیمین» است که در آن یک نفر از پدرش محافظت می کند، آدم خوبی نیز هست، اما متشرع نیست در چنین مناسباتی دیگر چه نیازی به دین است.
این کارشناس امور رسانه در بخش دیگری از سخنانش در خصوص فیلم های گیشه ای گفت: من نمی دانم فیلمی مثل «خوابم میاد»، جزو بازار و گیشه به چه چیزی اهمیت می داد، این فیلم بازنمای جامعه نیست، یعنی اگر فردی دست زن و بچه اش را بگیرد و به سینما برود نمی داند این فیلم کدام قسمت از زندگی اش را متجلی نموده است و اگر هم می خواست فیلمی شخصی بسازد، چرا پول مردم را در این راه خرج کرد؟ از نظر تکنیکی نیز این فیلم را نمی فهمم.
سالاری با اشاره به فیلم های دهه 60 افزود: ما در دهه 60 آثار فاخری داشتیم که برای جامعه شیعه نیز حرف داشت، من در ابتدای صحبت هایم عرض کردم که جامعه و نظام ما شیعی است و باید برای تمام جهان شیعه و حتی جهان اسلام برنامه داشته باشد ما این برنامه را در دهه 60 داشتیم اما بعد از آن این امر کمرنگ شد، مخملباف فیلمی به نام «نوبت عاشقی» می سازد که مورد انتقاد بسیاری قرار گرفت اما او به آن انتقادها وقعی نگذاشت؛ زیرا فکر می کرد که الان نوبت عاشقی رسیده است، این دوره فیلم سازی محجوب به جایی می رسد که فقط به فکر بازار و گیشه است که نه متدین ما آن را می پذیرد و نه جمعیت روشن فکرمان.
وی در پاسخ به سوال یکی از حضار گفت: فیلم «گشت ارشاد» را مردم و وزارت ارشاد پایین نکشیدند بلکه خود فیلم سازان چنین کاری کردند، آنها برای بالا رفتن آمار گیشه و فروش سی دی ها بلد هستند باید چکار کنند، کار سختی نیست که فیلم سازان یک جمعیت 100 نفری راه بیندازند و به این وسیله با مظلوم نمایی، فروش فیلم خود را بیشتر کنند.
دیدگاه شما