به گزارش پایگاه خبری تحلیلی کورنگ ،تبیان در پاسخ به این پرسش که «آیا میتوان به همه احادیث کتاب بحارالانوار اطمینان كرد» نوشت:
۱- پاسخ اجمالی به این پرسش این است كه كتاب ارزشمند بحار الانوار كه در واقع یك دائره المعارف بزرگ شیعه است مشتمل بر احادیثی است كه برخی صحیح و برخی ضعیف است و به همین دلیل نیازمند بحث سندی و رجالی و متنی است.
۲- پاسخ مفصل به این پرسش چنین است:
علامه مجلسی (ره ) و كسانی كه همانند ایشان بوده و هستند, دارای دو گونه كار در زمینه احادیث اند:
۱- گردآوری و طبقه بندی ۲- نقد و بررسی.
كسی كه اندك اطلاعی در مورد آثار علامه مجلسی (ره ) داشته باشد به آسانی در می یابد كه روش آن مرحوم در بحارالانوار گردآوری و طبقه بندی بوده است. كاری كه هر محققی در آغاز كار تحقیق باید به آن بپردازد. كار علامه مجلسی در زمان خود كار بسیار لازم و ضروری بوده است؛ چرا كه شیعه قرنها در تحت فشار دستگاه های حكومتی بوده و از همین رو بسیاری از احادیث و آثار آن نابود شده بود و یا در خطر نابودی قرار داشت. بقای كتاب و حدیث نیز در آن زمان به نوشتن و انتشار دستی وابسته بوده است . از این رو اگر كتابی نوشته نمی شد واز روی آن نسخه های متعدد منتشر نمی گردید، از بین می رفت؛ چنان كه آثار فراوانی از بزرگان عالم اسلام به همین دلیل و به دلیل حوادث و پیشامدها، از بین میرفت . علامه مجلسی (ره) در روزگار كوتاهی كه فرصتی برای شیعه پدید آمده بود (نسبت به تاریخ اسلام) همت نهاد و كتاب های رو به نابودی شیعه را از اقصی نقاط عالم اسلام گردآوری و به طبقه بندی احادیث و تبویب آنها همت گماشت، حاصل این كار مجموعه گران قدر ‹‹بحارالانوار›› و نیز ‹‹عوالم بحرانی ›› است. شأن محقق در مرحله تتبع تنها گردآوری است.
علامه مجلسی (ره) چهره دیگری دارد كه آن چهره نقد و بررسی است. كتاب شریف ‹‹مرآه العقول›› - كه شرح و نقد علمی ودقیق كتاب گران قدر كافی است - این جایگاه علامه را به روشنی آشكار میسازد. متأسفانه برخی كه از وادی تحقیق دورند، تنها یك چهره كار را دیده اند؛ گرچه آن نیز در جای خود كاری لازم و ضروری بوده است (گردآوری ) و اگر بنا باشد محدث روایاتی را كه فقط به نظر او صحیح می رسد گردآوری كند، این كار عوارض بسیار نامطلوبی را در پی خواهد داشت:
اولا، بسیاری از احادیث به دلیل عدم نقل (به ویژه در گذشته ها) متروك و محجور میماند و كم كم از بین میرفت .
ثانیا، نظر محدث نوعا نظری است اجتهادی كه بر طبق مبانی خود آن را برمی گزیند. چه بسیار مواردی كه محدثی حدیثی را صحیح می داند ولی محدث دیگر بر طبق ادله آن را رد می كند و برعكس . بنابراین حذف روایات، بستن راه تحقیق به روی دیگران است . چه بسا امروز حدیثی فهمیده نشود؛ ولی فردا همان حدیث راه گشای آیندگان باشد و... و یا با نقطه نظرهای اجتهادی تازه، راه برای اثبات صحت سند آن فراهم گردد.
۳-در مورد غیر منطقی بودن و یا خرافی بودن برخی احادیث به نظر ما باید گفت: «خرافه»؛ یعنی چیزى كه فاقد سند و مدرك باشد و مردم بدون هیچ اصل و ریشهاى بدان معتقد باشند كه موارد آن ممكن است كه زیاد هم باشد. در برخورد با مسائل دینی یك سری از آنها پایه و اساس و مدرك دارند و یك سری دیگر این گونه نیست و ممكن است از خرافات و جعلیات محسوب شوند. در شناخت این دو گونه می توان گفت ملاك شناخت حقیقت در حوزه معارف دینى دو منبع اصلى دارد كه عبارت است از وحى و عقل. اگر هر یك از عقل یا وحى موضوعى را تأیید نمود به عنوان حقیقت میپذیریم. البته باید توجه داشت كه استفاده از عقل و وحى ضوابطى دارد كه دانشمندان مسلمان در تنقیح آن ضوابط زحمات بسیارى كشیدهاند و باید به آن ضوابط توجه نمود. بعد از این مقدمه توجه شما را به چند نكته جلب میكنیم:
كتاب ارزشمند بحار الانوار كه در واقع یك دائره المعارف بزرگ شیعه است مشتمل بر احادیثی است كه برخی صحیح و برخی ضعیف است و به همین دلیل نیازمند بحث سندی و رجالی و متنی است.
اول : عقل توانایى درك همه حقایق را ندارد و یكى از حكمتهاى نیاز به وحى نیز همین نكته میباشد.
دوم : علوم تجربى در حوزه خودش قابل استناد است كه البته محدود به امور مادى میباشد.
سوم : عدم درك یك چیز موجب انكار آن نمیشود، اگر در روایات معتبر براى انگشتر عقیق خواصى ذكر شده كه ما از درك آن از طریق عقل یا تجربه عاجزیم، نباید منكر گردیم. چرا كه از یك سو عقل ناتوان است و از سوى دیگر بسیارى از امور به مرور زمان در علوم تجربى روشن میگردد. ما به استناد علم كامل و عصمت معصومین(علیهم السلام) از كلمات آنان تبعیت میكنیم و علم و عصمت آنان را با ادله قطعى، عقلى و نقلى اثبات میكنیم. بنابرین در شناخت خرافه از حقیقت تكیهگاه اصلى معیارهاى شناخت است.
ایکنا
دیدگاه شما