تازه ترین مطالب

تاریخ : 14. مهر 1396 - 20:50   |   کد مطلب: 25781
جعفر زمردیان با اشاره به بزرگی شهید سردار همدانی، از خاطره‌اش با سردار که چاشنی شوخی داشت و به واقعیت تبدیل شد، سخن گفت؛ آن هم آرزوی شهادت برای سردار و تعیین محل دفن او؛ آرزویی که برای سردار همدانی محقق شد و در همان محل نیز آرمید.

به گزارش کورنگ به نقل از فارس ،دومین سالگرد شهید همدانی هم از راه رسید و چقدر روزهای فراقش برایمان زود گذشت؛ هنوز هم که هنوز است داغ نبودش را باور نکرده‌ایم.

حبیب حرم! چه زود تنهایمان گذاشتی و رفتی، هرچند رفتی تا به آرزوی دیرینه‌ات برسی... شهادت در راه ولایت؛

از زندگی سردار همین بس که در همان ابتدای جوانی با تفکرات حضرت امام(ره) آشنا شد و در محضر شهید محراب آیت الله مدنی درس مکارم اخلاق و احکام آموخت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی جزو پیشگامان پایه‌گذاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همدان بود و به عنوان یکی از ارکان اصلی شورای عالی فرماندهی سپاه استان همدان، فعالیتش را آغاز کرد. از آنجایی که چندین بار به دست ساواک دستگیر شده و مورد تعقیب بود، عوامل طاغوت را به خوبی می‌شناخت از این رو به پاکسازی عناصر طاغوت و عوامل فساد و نفاق برآمد.

وی با آغاز جنگ تحمیلی، لحظه‌ای درنگ نکرد و راه کردستان در پیش گرفت هر چند که پیش از جنگ نیز به کمک مردم محروم کردستان رفته بود لذا در آنجا نیز گروهک‌های ضدانقلاب را خوب می‌شناخت. دیری نپایید به صف دشمن ستیزان پیوست و فرماندهی عملیات‌های مطلع‌الفجر را با پیروزی کامل تجربه کرد. فرماندهی جبهه میانی سرپل ذهاب هم از دیگر گام‌هایی بود که در راستای مبارزه با دشمن بعثی برداشته و پس از مدتی کوتاه به همراه حاج احمد متوسلیان و شهیدان همت و شهبازی در تشکیل و سازماندهی لشکر 27 محمد رسول الله (ص) نقش بسزایی داشت.

عملیات فتح‌المبین و بیت‌المقدس آن هم با مسئولیت فرماندهی محورهای عملیاتی، تجربه‌ای نو در قالب هدایت تیپ و لشکر بود که از فاتحان خرمشهر، سهمی را از آن خود کرد و پس از تشکیل یگان‌های رزم سپاه به عنوان بانی و نخستین فرمانده لشکر 32 انصارالحسین (ع) استان همدان، وارد میدان نبرد علیه دشمن بعثی شد. در نهایت با پایان یافتن جنگ تحمیلی شهید همدانی برای لحظه‌ای از خدمت به نظام باز نماند و در تاریخ 16 مهرماه 94 در حلب سوریه به فیض شهادت نائل آمد و به جمع یاران و دوستان خود پیوست، هرچند که باید گفت اینها فقط گوشه کوچکی از اقدامات سردار بود.

بر همین اساس گفت‌وگویی با دوست و همراه شهید همدانی، آزاده شهرمان جعفر زمردیان صورت گرفته که در ادامه می‌خوانید.

*فارس: در مورد شهید همدانی بگویید و اثرگذاری‌شان در زندگی‌تان؛ 

زمردیان: شهیدهمدانی یکی از شخصیت‌های اثرگذار زندگیم بود که همواره زندگی خود را مدیون ارشاد و محبت‌های پدرانه او می‌دانم، شخصیتی که در همان روزهای آغازین ورود به ایران و پایان یافتن دوران اسارت مجذوب رفتار و کردارش شدم. شخصیتی که تواضع و فروتنی‌اش، بر مقام فرماندهی‌اش غلبه داشت و همین باعث شد شاید در مقام یک فرمانده کمتر دیده شود؛ - هرچند که او فرمانده‌ای دلیر و بزرگ بودـ

*فارس: از آن جا که با ایشان ارتباط نزدیکی داشتید لطفا در مورد دغدغه‌های این شهید بگویید.

زمردیان: هنوز نخستین نشست جمعی از دغدغه‌مندان فرهنگی در کانون بسیج جوانان که 25 سال پیش بود را از یاد نبرده‌ام که این شهید بزرگوار چگونه خردمندانه مسائل را بازبینی و برای حاضرین تشریح کردند. نکاتی که در آن جلسه از ایشان شنیدم آن روز از جمله محالات بود. «ایجاد باغ موزه دفاع مقدس، ثبت و ضبط خاطرات رزمندگان و کارنامه تاریخ جنگ استان همدان، برگزاری کنگره‌ی باشکوه در پاسداشت مقام و جایگاه شهدا استان به گونه‌ای که یاد و خاطره همه شهدا گرامی و زنده نگاه داشته شود»، اینها از جمله دغدغه‌های این شهید عزیز بود، اینها نشان می‌داد دغدغه‌های شهید همدانی بیشتر از جنس فرهنگی بود.

*فارس: شهید همدانی خدمات بسیاری در استان داشتند، در این خصوص برایمان بگویید.

زمردیان: بله همین طور است، معتقدم شهید همدانی منشأ خیرات و برکات زیادی برای همدان بودند که از جمله آن می‌توان به ورود مردمی رزمندگان در ایجاد موسسات فرهنگی با هدف ترویج فرهنگ ایثار و شهادت اشاره کرد.

شناسایی رزمندگان نیازمند و کمک به آنها همیشه جزو دغدغه‌های سردار بود، او کارهای بسیار دیگری انجام داده که شاید هیچ‌گاه نتوان زحمات و نیات این شهید را به عنوان ایده‌پرداز آن مشخص کرد. این شهید باید به عنوان یک الگوی مدیریت جهادی سرمشق دلدادگان و مریدان انقلاب اسلامی در سراسر گیتی باشد؛ شخصیتی که باید برای تدوین منظومه فکری  و شخصیتی ایشان اقدام سازنده‌ای انجام داد.

*فارس: خاطره‌ای از خودتان با شهید همدانی برایمان بازگو کنید.

زمردیان: بسیار ظریف و سنجیده عمل می‌کرد، هنوز آن روزی که برای انتخاب مکان برگزاری کنگره شهدا به گلزار شهدا رفته بودیم را فراموش نمی‌کنم شهید همدانی معتقد بود باید بهترین مکان برای برگزاری اجلاسیه شهداء کنار قبور مطهر شهدا باشد از طرفی شرایط آب و هوایی و مکانی که ما مدنظر داشتیم با نظر شهید همدانی زیاد همخوانی نداشت اما ایشان چنان با شور و شوق مشکلات را سوال می‌کرد و برای آن راه حل ارائه می‌داد که گویی از مدت‌ها پیش برای پاسخ ابهامات ما برنامه‌ریزی داشتند.

هیچ‌گاه خامی آن روزم را فراموش نخواهم کرد. از شهید همدانی تقاضا کردم اجازه دهند به عنوان مسوول ستاد کنگره، شخصا پیرامون این موضوع تصمیم بگیرم و ایشان بدون هیچ عکس‌العملی سرش را پایین انداخت به سمت مزار آیت‌الله موسوی همدانی رفت و در گوشه بالا سر آن فقید تکیه به دیوار زد. سرش را پایین انداخته بود و با کف کفشش روی زمین انگار چیزی می‌کشید، احساس کردم از دستم ناراحت شده، خودم را به ایشان خیلی نزدیک می‌دانستم و برای آنکه فضا را عوض کنم رو به همراهان کردم و گفتم، «این همدانی هم شهید نمی‌شه تا همه از دستش راحت بشیم!» بعد با یک آب و تابی شروع کردم به داستان‌پردازی که اگر حاجی شهید بشی چی میشه؟ چه قیامتی به پا کنیم؟ بعد با شوخی گفتم فکرش رو بکن همه جا اعلام می‌کنند «سرلشگر شهید حاج حسین همدانی به جمع همرزمان شهیدش پیوست».

اصلا حواسم به اطرافم نبود این طرف و آن طرف می‌رفتم و به جزئیات برنامه‌های بزرگداشت که از سوی ایشان مطرح شده بود فکر می‌کردم و در نهایت گفتم سردار مبادا نگران چیزی باشی‌ها! بعد هی سر به سرش می‌گذاشتم و به خنده می‌گفتم اصلا همین جا برایتان مزاری درست می‌کنیم و مراسم باشکوهی خواهیم گرفت آخر ما که یک حاج حسین که بیشتر نداریم! ببین چقدر نمای جالبی داره پشت سر نماینده ولی‌فقیه و جلوتر از سایر شهداء، مثل زمانی که در جبهه‌ها دوشادوش همرزمان و حتی جلوتر از آنها با دشمن می‌جنگیدی!

به خودم که آمدم دیدم شانه‌های مبارکشان تکان می‌خورد و کنار پایشان خیس شده تازه فهمیدم چقدر زیاده روی کرده‌ام! سر مبارکشان را که بالا آورد دیدم اشک از محاسن سفیدش جاری و صورتش خیس شده بود. در نهایت رو به من کرد و گفت: بهم قول میدی؟! همان روز از شهید عذرخواهی کردم اما گویی موضوع را خیلی جدی گرفته بود و اما آن روز هم گذشت و اجلاسیه کنگره در مکان دیگری برگزار شد.

*فارس: در زمان خاکسپاری شهید همدانی چه حس و حالی داشتید؟

زمردیان: زمانی که به جلسه برنامه‌ریزی مراسم تشییع شهید همدانی دعوت شدم ذهنم یاری نمی‌داد، حرفی برای گفتن نداشتم انگار در جلسه نیستم نبودنش در جمع را باور نمی‌کردم. در نهایت مسئولیت انتقال و مشایعت پیکر مطهر شهید به بنده محول شد لیکن نمی‌خواستم نسبت به دیگر موضوعات مراسم بی‌تفاوت باشم لذا وقتی مطلع شدم اعضا جلسه برای انتخاب مکان خاکسپاری عازم گلزار شهدا هستند همراهشان شدم همه جزئیات با دقت بررسی شد از کارشناسان مختلف تا فرماندهان و مسوولان همه و همه با و سواس خاصی نظر می‌دادند آنچنان که برای لحظه‌ای فکر می‌کردم برادر خود را از دست دادند!

*فارس: چرا برای محل دفن شهید همدانی کار با حساسیت بالایی دنبال می‌شد؟

زمردیان: اینکه جایگاه و محبوبیت شهید همدانی از یک طرف و تاکید سردارجعفری فرمانده کل سپاه بر اینکه مکان خاکسپاری حتما در شان شهید باشد لذا لازم بود مکانی انتخاب شود که قابلیت ساخت یادمان برروی مزار وجود داشته باشد که در نهایت نقطه خاکسپاری با رعایت همه ملاحظات انتخاب شد و مسئولان مربوطه مشغول آماده سازی مکان شدند.

نقطه مشخص شده کار زیادی داشت و باید بخشی از پله‌های ورودی به محوطه وسط گلزار شهدا درست می‌شد و در قسمتی که به همه قبور مطهر شهدا اشراف داشت و در بلندی بود پر می‌شد. در اولین فرصت محوطه سازی انجام شد و محل قرارگیری پیکر به عنوان قبر شهید ساخته شد. مکان فوق‌العاده حساب شده انتخاب شده بود جز این هم انتظار نمی‌رفت چراکه این کمترین کار ممکنی بود که می‌شد برای کسی که در تمام مراحل انجام کارها به ویژه امور مربوط به شهدا دقت داشت، انجام داد.

*فارس: حس و حالتان در لحظات وداع چگونه بود؟

زمردیان: حال و روزم مانند مرغ سرکنده‌ای شده بود که آرام و قرار نداشت، برای آماده‌سازی و برنامه‌ریزی انتقال پیکر شهید به استان دیر شده بود و باید سریع عازم تهران می‌شدم ولی نمی‌دانم چرا دلم رضا نمی‌داد روانه جاده شوم.

با دوستان معراج تماس گرفتم و تقاضا کردم زحمت آماده‌سازی و انتقال پیکر به استان را خودشان زحمت بکشند انجام دهند. به گلزار شهدا برگشتم مقدمات آماده‌سازی مکان خاکسپاری همراه با دیگر تمهیدات فضاسازی و.. در حال انجام بود با فرمانده سپاه استان تماس گرفتم و گفتم سردار نمی‌دانم چرا این مکان به دلم نمی‌نشیند؟ سردار پاسخ داد خودت که دیدی بهتر از اینجا جای دیگری نبود و تنها جایی که همه متفق‌القول بودند همین مکان است. عصر شده بود آرام و قرار از جانم ربوده شده بود تا اینکه پیکر به همراه خانواده و دیگر میهمانان وارد همدان شد و همه دیدیم که مردم عزیز هم چیزی برای استقبال کم نگذاشتند به گونه‌ای که از فرودگاه تا حسینیه ثارالله سپاه در رکابش بودند و دنیا نیز نظاره‌گر آن همه شور و شعور بود.

*فارس: آیا خانواده شهید همدانی بر روی مکان دفن شهید همدانی با شما اتفاق نظر داشتند؟

زمردیان: این موضوع برای خودش داستانی دارد که باید برایتان بگویم. تو حال خودم بودم که تلفنم زنگ خورد، تماس از دفتر فرمانده سپاه استان بود. از من خواسته شد تا فورا به آنجا بروم و وقتی رفتم دیدم فردی به عنوان نماینده سردارجعفری برای بررسی آخرین اقدامات به همدان آمدند. نکات ریز به ریز مطرح شد و بازدید میدانی انجام گرفت تا رسیدیم به موضوع مکان خاکسپاری،

نماینده سردار جعفری گفت، موضوع محل خاکسپاری شهید چیه؟ سوال کردیم کدام موضوع؟ رو به من کرد و گفت، خانواده شهید روی محل خاکسپاری نظر دیگری دارند! بنابراین قرار شد همگی به اتفاق خانواده شهید ساعت 22 به گلزار شهدا بریم. عوامل با روحیه خستگی‌ناپذیری که داشتند انگار نه انگار که خستگی از سر رویشان می‌بارد مشغول آماده‌سازی نهایی مکان بودند باید در عمق کار بودید تا سختی را احساس می‌کردید. با این حال نماینده سردار جعفری به اتفاق خانواده شهید همدانی و تنی چند از مسوولان شروع به بررسی میدانی گلزار شهدا کردند. همهمه‌ای بین جمعیت به پا شده بود که این جمع دنبال چی هستند؟ آیا یک جای دیگری را برای خاکسپاری شهید در نظر دارند؟

برخی از حاضرین رو به هم می‌کردند و می‌گفتند، ظاهرا یادشان رفته 10 ساعت دیگه مراسم خاکسپاری داریم! تو همین حرف‌ها یک مرتبه متوجه شدم خانواده شهید همدانی مکان دیگری را برای خاکسپاری انتخاب کردند. باورکردنش برام ممکن نبود ولی انگار واقعیت داشت! بله، همان مکانی که یک روزی به شوخی به شهید همدانی گفتم برایت مراسم می‌گیریم و اینجا دفنت می‌کنیم حالا داشت به واقعیت می‌پیوست و به عنوان خانه ابدی سردار انتخاب شده بود.

از نکات قابل توجه این بود که فرزندان شهید همدانی می‌گفتند هر وقت به همدان می‌آمدیم یکی از برنامه‌ها زیارت خانوادگی شهدا بود و پاتوق این دیدار و گفت‌وگوها هم همین مکان بود. آن روز تازه فلسفه علاقه شهید به آن مکان را فهمیدم و بیش از پیش به حال رفیق سفر کرده‌ام غبطه خوردم و با خودم آرام نجوا کردم ، کجای کاری؟ ببین در عصر حاضر چه انسان‌هایی پیدا می‌شوند که مکان خاکسپاری خود را از قبل دانسته و آن انتخاب کرده‌اند. به راستی چه رمز و رازی بین آنها با خدا هست که به چنین جایگاهی می‌رسند؟ و تنها پاسخی که به ذهنم رسید این بود که خدمت خالصانه و توجه به رضایت پرودرگار انسان را جاودانه می‌کند.

*فارس: خاطره جالب و عجیبی بود؛ با این اوصاف و این شخصیت بزرگ؛ به نظر شما ایشان آن طور که باید برای دیگران معرفی شده‌اند؟

زمردیان: خیر، علیرغم تلاش‌های فراوان برای معرفی شهید همدانی اما به نظر می‌رسد که همچنان ابعاد فرهنگی- اجتماعی- سیاسی و نظامی وجودی او برای جامعه و بویژه جوانان مغفول مانده است. به راستی که افکار فرهنگی و تدابیر شهید همدانی می‌توانست برای فعالان فرهنگی امروز خط مشی باشد.

فارس: از وقتی که در اختیار گذاشتید بسیار سپاسگزارم؛ اگر مطلبی هست بفرمایید.

حرفی ندارم جز اینکه:

ما سینه زدیم بی‌صدا باریدند     از هر چه که دم زدیم آنها دیدند

ما مدعیان صف اول بودیم        از آخر مجلس شهدا را چیدند

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پررهرو باد.

انتهای پیام/

دیدگاه شما

سایت رهبر معظم انقلاب
مرکزآموزش علمی کاربردی الوان ثابت