به گزارش پایگاه خبری تحلیلی کورنگ ، به نقل از خبرگزاری فارس ؛ بر کوتاه بود و جانسوز؛ حجتالاسلام محمد مداح طلبه جهادگر آذری مقیم قم که در بیمارستان فرقانی این شهر مشغول خدمت داوطلبانه به بیماران کرونایی بود، همسر باردار خود و نوزادان دوقلویش را در همین بیمارستان از دست داد. او وقتی خبر فوت همسر و فرزندانش را شنید، بدون اینکه دیگران از این موضوع مطلع شوند از بخش خارج شد و در گوشهای از بیمارستان نشست و گریست؛ تصویری که دلهای بسیاری را به درد آورد؛ اشکهای فراوانی را بر گونهها جاری ساخت و تحسین جامعه را برانگیخت.
مداح درباره آن شب میگوید: الگوی من حاج قاسم است که به دل دشمن میزد و از مردم دفاع میکرد که آنها راحت باشند و ناراحت نشوند، با خودم گفتم اگر من اینجا گریه و زاری کنم، روحیه بیماران و رفقای طلاب و پرستار به هم میریزد. با اینکه داغ دیده بودم سعی کردم با توکل به خدا، خودم را کنترل کنم. از همه خداحافظی کردم. رفتم یک گوشه خلوت از حیاط نشستم. یک روضه حضرت زهرا(س) در تلفن همراهم داشتم، برای خودم گذاشتم و آرام گریه کردم، چون با خانمم قرار گذاشته بودیم اسم پسرمان را محسن بگذاریم ولی...
پس از این اتفاق، یک هنرمند گمنام دست به قلم شد و تصویری خیالی منتشر کرد. این تصویر به سرعت در شبکههای اجتماعی دست به دست شد و نگاهها را به خودش جلب کرد.
«زهرا اکبری» دانشجوی ترم آخر کارشناسی چندرسانهای در دانشگاه هنر اسلامی تبریز، خالق این تصویر ساده اما دلنشین است. او پیش از دانشگاه هم فعالیت هنری داشته اما نه به صورت تخصصی. در دانشگاه به صورت جدیتر وارد عرصه هنر شده و در این میان، رشته تصویرسازی را ـ اعم از دستی و دیجیتال ـ با جدیت دنبال میکند؛ هر چند در کنارش هم به عکاسی و تدوین علاقهمند است و آنها را هم انجام میدهد.
اکبری درباره تکنیک اجراشده در این اثر و برخی دیگر از آثارش میگوید: نوعی تصویرسازی خطی است که تازگیها بیشتر رایج شده، به این صورت که شما متناسب با تصویر رئالی که دارید، ایدهپردازی میکنید و عناصر تصویرسازی خودتان را متناسب با تصویر رئال، (با استفاده از قلم نوری و نرمافزار فتوشاپ) طراحی و جایگذاری میکنید.
او درباره جزئیات خلق این اثر میگوید: روزی که این اتفاق برای این روحانی جهادی افتاد، تصویر ایشان در اینستاگرام در حال پخش شدن بود، استوریهای مختلف دوستانم را میدیدم اما از جریان اطلاع نداشتم. بعد از اطلاع، خیلی از این اتفاق ناراحت شدم و همان لحظه به ذهنم رسید که کاش برای این تصویر و اتفاق بزرگ، در حد توانم کاری بکنم. متاسفانه تا فردای آن روز دسترسی به لپتاپ نداشتم ولی منتظر بودم کار را شروع کنم.
اکبری معتقد است کار جهادی این طلبه آنقدر بزرگ بوده که احساس وظیفه کرده است به سهم خود در نمایش آن شریک شود: ساعت حدودا ۱۲ شب شروع به کار کردم و قصدم این بود آن تا اذان صبح تمام کنم و بعد از اذان منتشر شود. مثل همه کارهای قبلیم اتود دستی حدودی از کار را روی کاغذ زدم. بسم الله گفتم و در دلم از همسر ایشان ـ که اصلا نمیشناختمشان ـ خواستم که کار یک کار آبرومند و در شأن جهاد همسرشان، و مقام مادری و شهادت ایشان از آب درآید. خیلی نگران این بودم که کار در شأن این اتفاق بزرگ نشود. سپس کار دیجیتال را شروع کردم.
او ادامه میدهد: کار تا اذان صبح تمام شد، و بعد از اذان صبح آن را منتشرش کردم. تقریبا نزدیک ظهر بود که طبق معمول اینستاگرام را چک کردم و برایم غیرقابل باور بود! به نظرم کار خوبی شده بود، اما واقعا انتظار این همه لطف، این همه بازخورد و بازنشر را نداشتم که همچنان ادامه دارد. خدا را شاکرم که توانستم گوشهای کوچک از این اتفاق بزرگ را نشان دهم.
این دانشجوی هنرمند درباره اینکه چرا فقط یک فرزند را تصویر کرده است، توضیح میدهد: همان لحظه که تصمیم به انجام کار گرفتم، اتودش را در ذهنم تصور کردم که همسر و فرزندشان را در حال آرام کردن و دلداری دادن به آقای مداح تصویر کنم. متأسفانه اطلاع نداشتم که همسرشان دوقلو باردار بودند.
ما سرانجام به لطف خدا، با همت کادر درمانی و با همیت جهادگرانی همچون حجتالاسلام مداح «کرونا را شکست میدهیم» اما در گوشهای از ذهنمان، یاد و خاطره تلاشهای شبانهروزی و بیمنت ایثارگران صف اول مبارزه با کرونا ماندگار خواهد بود.
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما