به گزارش پایگاه خبری تحلیلی کورنگ ،به نقل از گرو؛ وضعیت اقتصادی و اجتماعی این روزها، نارضایتیها از نحوه مدیریت کشور را به بالاترین سطح خود رسانده است. شاید برای اثبات این پیشفرض نیاز به هیچگونه توضیح و تبیین بیشتری وجود نداشته باشد، نگاهی کوتاه به وضعیت معیشتی طبقات متوسط و فرودست کافی است تا به نشانه تایید سری تکان دهیم. با این حال هر قدر اشتراکنظر در این باره انکارناپذیر است، تلاش مسببان وضعیت موجود برای تبرئه کارنامه سیاسی و اجراییشان نیز مسأله انکارناپذیر دیگری است؛ از سخنان رئیسجمهور که محقق نشدن وعدههایش را به وضعیت اقتصادی سال 95 حواله میدهد تا حامیان شناختهشده او که هرکدام سعی خود را معطوف به سلب مسؤولیت از خود در قالب حمایت از این دولت کردهاند.
در جدیدترین اقدامات حامیان دولت، این بار محمد موسویخوئینیها با نگارش نامهای خطاب به رهبر حکیم انقلاب سعی کرده با فرار به جلو و مسؤولیتزدایی از دولت مورد حمایت خود که در 7 سال گذشته سکاندار امور اجرایی بوده است، بار سیاستهای شکستخورده دولت را به دوش ایشان بیندازد و در سایه این کار فضای افکار عمومی را به سمت دیگری هدایت کند. خوئینیها در بخشی از نامه یادشده با برشمردن معضلات فعلی کشور، در راستای تغییر جایگاه پاسخگویی و سلب مسؤولیت از خود و دیگر همقطاران اصلاحطلبش نوشت: «البته هنوز کم نیستند کسانی که اصلاح امور و تغییر وضع نامطلوب کنونی را از عالیترین جایگاه مدیریت کشور انتظار میکشند. در چشم این خیل عظیم، اوضاع غیرقابل دوام امروز صرفاً معلول تصمیمات مدیرانی که میآیند و میروند نیست (که البته این آمدنها و رفتنها هم خارج از چارچوب اراده عالی و حاکم بر کل مقدرات کشور نیست). از نگاه مردم، شیوه مدیریت در بالاترین سطح، و قدرت نافذ آن، نقشآفرین اصلی در تمام یا اکثر مهام امور کشور است».
* پروژه فرار دستهجمعی
ادعاهای اخیر در حالی از سوی موسویخوئینیها مطرح میشود که وی و تمام جریان اصلاحات در 2 انتخابات سالهای 92 و 96 با وعده برطرف شدن همه مشکلات اقتصادی در سایه سیاستهای مذاکراتی روحانی، مردم را متمایل به انتخاب وی کرده بودند. به بیان سادهتر مسؤولیت وضعیت به وجود آمده پیش از هرکس بر گردن جریان اصلاحات و از جمله آنها شخص خوئینیها است.
در همین زمینه نگاهی کوتاه به اظهارات مقامات دولتی و حامیان سیاسی آنها موید یک پروژه سیاسی برای سلب مسؤولیت از خود در میان نارضایتیهای عمومی است. بهگونهای که 2 هفته قبل علی ربیعی، سخنگوی دولت در پاسخ به سوال خبرنگاران، در دفاع از عملکرد دولت با رعبآفرینی مجدد نسبت به منتقدان سیاستهای دولت گفت: من ادعا نمیکنم امروز جامعه خوشحال از زندگی خود است اما علتش را هم بگویید که اگر این دولت نبود شمایی که مدعی هستید وضع صدبرابر خرابتر میشد. این سخن علی ربیعی و منطق دفاع او از عملکرد دولت، چند روز بعد از سوی رئیسجمهور نیز تکرار شد تا این بار روحانی در دفاع از دولت به جای ترسیم شرایطی 100 برابر خرابتر، با حذف نقش خود در تسلط یافتن بازیگران خارجی بر وضعیت اقتصادی کشور، مدعی آن شود که وعدههای انتخاباتی او در شرایط اقتصادی سال 95 داده شده است و به این شکل با سلب مسؤولیت از سیاستهای خود، محقق نشدن وعدههایی که به مردم داده بود را در سایه خروج آمریکا از برجام توجیه کند.
اما فراتر از نوع مواجهه روحانی و دولتمردانش با انتقاداتی که از عملکرد آنها وجود دارد، مواضع اعضای فعال فتنه سال 88 در هفتههای اخیر و تلاش هدفمند برای منسوب کردن نتایج عملکرد دولت مورد حمایتشان به رهبر انقلاب را میتوان نشانهای از یک حرکت هدفمند با نیت سلب مسؤولیت از خود در انتساب وضعیتی که در سایه سیاست و مدیریت روحانی به وجود آمده، دانست. پیش از موسویخوئینیها، مصطفی تاجزاده، از دیگر اصلاحطلبان فعال در فتنه سال 88 که در تمام 7 سال گذشته همواره به عنوان یکی از مدافعان سرسخت دولت روحانی فعالیت میکرده است، با انتشار توئیتی ضمن مخاطب قرار دادن رهبر انقلاب، مشکلات موجود اقتصادی و معیشتی را به عدم اجازه ایشان برای آغاز دور جدید مذاکرات نسبت داده بود.
این رویکرد اصلاحطلبان برای فرار به جلو از وضعیتی که در سایه سیاستهای مذاکراتی آنان به وجود آمده است و تکرار مجدد موضع مذاکراتی در حالی است که رهبر انقلاب از زمان آغاز به کار این دولتها بارها نسبت به خوشبینی آنان به نتیجه این مذاکرات و طرف غربی تذکرهای متعددی داده بودند و در نهایت آنچه در عمل رخ داد طی شدن مسیری خلاف تذکرات ایشان بود و با خالی کردن دست ایران از اهرمهای قدرتی که در مذاکرات داشت، کشور را به وضعیت منفعلانه فعلی کشاندند. حال در این شرایط مسببان وضعیت موجود که با سیاستهای خود کشور را گام به گام به این موقعیت نزدیک کردند، تلاش میکنند با تعویض جایگاه خود از متهم به شاکی، رهبر انقلاب را به عنوان مرجع پاسخگویی عملکرد خود معرفی کنند.
* تناقض بهعنوان ایده کنشگری
نگاهی گذرا به مواضع اصلاحطلبان در دهههای گذشته مؤید این امر است که این جریان زاییده مجموعهای از تناقضات نظری پیرامون واقعیتهای بیرونی است. برای نمونه خوئینیها که در سالهای گذشته به عنوان یکی از حامیان روحانی تلاش میکرد با کمک به روی کار آمدن این دولت و پیگیری ایده مذاکره و توافق با آمریکا، برنامههای مورد تایید اصلاحطلبان را جلو ببرد، در کارنامه خود سابقه هدایت دانشجویان برای تسخیر سفارت آمریکا در سال 58 بدون اخذ اجازه از امام خمینی(ره) را داشته است. گذار از «تسخیر به تسلیم» در مقابل آمریکا به عنوان بخشی از رویکرد سیاسی خوئینیها را میتوان مشتی نمونه از خروار سیاسیبازیهای این جناح دانست.
* شکست در همراهسازی افکارعمومی
افول موقعیت اجتماعی اصلاحطلبان که نتیجه آن را میشد در انتخابات اسفندماه سال گذشته نیز مشاهده کرد، بخشی از این نیروهای بازنشسته اصلاحطلب را بار دیگر وادار به موجسازی در فضای سیاسی کشور با هدف دادن تنفس مصنوعی کرد. این تلاش هدفمند برای مسؤولیتزدایی از وضعیتی که خود نقش اصلی را در به وجود آمدن آن داشتهاند البته با کمترین اقبال از سوی افکار عمومی نیز مواجه شده است، به گونهای که نامه اخیر موسویخوئینیها در کنار تلاش باقی فعالان فتنه 88 برای احیای وجهه سیاسی اصلاحطلبان با بازخورد مثبتی از سوی جامعه مواجه نشده است. سران فتنه نیز در یک سال گذشته چندینبار با انجام اقداماتی از این قبیل و انتشار نامههایی که رهبرانقلاب را مخاطب قرار داده بودند سعی داشتند جایگاهی در میان نارضایتیهای عمومی پیدا کنند اما همه آنها با واکنش سرد و منفعلانهای از سوی جامعه مواجه شدند.
اقدام هدفمند فعالان اصلاحطلب برای انداختن توپ نارضایتیها به زمین رهبری حتی در همراه کردن دیگر چهرههای اصلاحطلب نیز ناموفق بود، برای مثال روز گذشته صادق زیباکلام از دیگر چهرههای فعال جبهه اصلاحات در مصاحبهای با اشاره به نامه اخیر موسویخوئینیها گفت: هنر خوئینیها این است که هر چند وقت یک بار انگشت اتهام را به سمت یکی از شخصیتهای نظام نشانه میگیرد و روزی علیه آقای هاشمی سخن میگوید و روز دیگر خطاب به رهبری مشکلات را گوشزد میکند در صورتی که اگر قرار باشد در دادگاهی متهمان به وجود آمدن وضع کنونی احضار شوند، نخستین فردی که باید در آن دادگاه حاضر و محاکمه شود خود آقای موسویخوئینیهاست.
مسألهای که در شرایط فعلی انکارناپذیر است نقش مستقیم موسویخوئینیها و باقی فعالان جریان اصلاحات در رقم خوردن وضعیت فعلی کشور است. اقداماتی از قبیل نامهنگاری اخیر موسویخوئینیها که همگی در یک خط ثابت و با نیت سلب مسؤولیت از اصلاحطلبان و انداختن بار وضعیت موجود بر دوش رهبر حکیم انقلاب است را میتوان آخرین گزینه اصلاحطلبان برای حفظ هویت سیاسیشان در فضای اجتماعی کشور دانست.
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما