شهادت آن امام بزرگوار بر امت اسلامی تسلیت باد.
گوهر وجودی امام جواد(ع) و عسکریین(علیهماالسلام)، در بین مردم کمتر شناخته شده و آن گونه که از سایر ائمه(ع) و پیامبر اکرم(ص) و فاطمه زهرا(س) و حتی بعضی از اولاد ائمه شناخت دارند، نسبت به این سه بزرگوار معرفت ندارند، به این خاطرتمسک و توسل کمتری به آنان دارند. با اینکه ما شیعیان معتقدیم ائمه(علیهمالسلام)، نور واحدند، کلامشان نور است و همه از چشمه فیاض حق استفاده می کنند به نظر میرسد نمایاندن چهره واقعی این سه امام بزرگوار میتواند خدمتی شایان به شمار آید.
علت مطرح نبودن این سه امام(ع)، وجود شرایط سخت اجتماعی و خفقان موجود در آن عصر بود. خفقان حاکم تا حدی بود که ابن اثیر در تاریخ خود، جزئیات در دورترین بلاد اسلامی و حتی فلسفه اجتماعی زیادی از حوادث را بیان میکند، تنها در سه مورداز این امام بزرگوار اسم برده و مجموع کلماتش از پنج الی شش خط فراتر نمیرود.
این فرازها عبارتند از:
1 جلد 10; آنجا که زندگی همسر امام رضا(ع) را توضیح میدهد و میگوید: همسرحضرت رضا(ع) ام حبیبه نام داشت و دختر مامون بود.
دختر دیگر مامون را محمد بنعلی بن موسی گرفته بود. پس پدر و پسر هر دو بادختران مامون ازدواج کردند.
2 در ضمن حوادث سال 211 مینویسد: مامون در، تکریت، با محمد بنعلی بن موسی برخورد و دختر خود را به او تزویج کرد.
3 در حوادث سال 220; وفات آن حضرت را مینویسد.
ابن جریر طبری نیز در «تاریخ طبری» تنها یک سطر راجع به ازدواج حضرت رضا(ع)و حضرت جواد(ع) با دختران مامون مینویسد: حتی از رحلتحضرت جواد(ع) چیزی نمی نگارد.
خفقان موجود به اندازهای بود که حضرت همیشه خلفای عصر را با «امیرالمؤمنین»خطاب میکرد در حالی که این لقب مخصوص حضرت علی بود.
از طرف دیگر برخی امامان به خاطر موقعیتهای ویژه خویش توانستند دست به اقداماتی بزنند که مورد توجه عموم واقع شود و تا اندازهای اسمی از آنان بر لوح تاریخ بماند.
فاطمه زهرا(س)
خبرهای متواتری از پیامبر اکرم(ص) راجع به فاطمه زهرا(س) وجودداشت از جمله، او پاره تن من است، حوریه انسیه است; گذشته از آن شرف دخترپیامبر بودن فاطمه او را در دلها جای داد و باعثشد تا دشمن هم نتواند ویژگیهایدرخشان زندگی او را در پرده نگه دارد.
امیرالمؤمنین
به این دلیل که اولین صحابی، اولین مسلمان بود و کلمات متواترپیامبر در غدیر خم و امثال آن دربارهاش در سطح جامعه اسلامی منتشر شده بود ومهمتر از همه این نکته که حکومت پنجسالهاش او را بر اریکه تاریخ نشاند و باعثشد فرازهای درخشان زندگیش در تاریخ ثبت گردد.
حضرت امام حسن و امام حسین (علیهما السلام)
باید گفت آن دو، تا اندازهای توسطپیامبر اکرم معرفی شدند و جملاتی مانند «سیداشباب اهل الجنه» «انهما امامانقاما او قعدا»، از پیامبر در باره آنان مشهور شد. وقایع مربوط به صلح و جنگآنان خصوصا واقعه کربلا، عامل دیگری شد بر اینکه آن دو امام بزرگوار یادشان دردلها جاودانه ماند.
امام سجاد (سلامالله علیه)
در پرتو حوادث کربلا و صحیفه سجادیهاش معرفی شد.
امام باقر و صادق(علیهما السلام)
شرایط خاص زمان امام باقر و صادق (علیهماالسلام)، از جمله حوزه فعالیت علمی آنان و شاگردان پرکارشان در رشتههای مختلف،جمع احادیث، تدوین فقه و انتشار احادیثشان در اقصی نقاط، چهرهای جهانی به آنانداد. به طوری که مکتب شیعه به مکتب جعفری معروف شد.
بنابر این هر چند حضور جنبش شیعی از زمان حضرت علی(ع) و حتی از زمان پیامبراکرم(ص)، مشهود بود، اما عصر «امام باقر و صادق» (علیهما السلام)، فقه مدونینداشت. زراره از بزرگترین شاگردان امام صادق و باقر (علیهماالسلام)، میگوید:
روزی خدمت امام باقر(ع) رفتم. از مساله ارث بحثشد. حضرت امام باقر(ع) بهفرزندش امام صادق(ع) فرمود: آن کتاب را بیاور و او برای من میخواند. در ذهن خودگفتم (لیس بشیء زخرف باطل) چیزی نیست، باطل است.
وقتی حضرت امام باقر(ع) پرسید; چگونه بود؟ گفتم:
باطل، چیزی نبود. فرمود: «والله یا زراره، هو الحق، الذی رایت املاء رسولالله(ص) و خط علی» به خدا ای زراره این مطالب را پیامبر اکرم(ص) املاء فرمود وعلی(ع) نوشت.
بنابر این زراره که یکی از اصحاب خاص و شیعیان مخلص بود، نیز آراء و اقوالائمه(علیهمالسلام) و پیامبر اکرم(ص) را به خوبی نمیدانست.
امام هفتم موسی بنجعفر(ع)
آن حضرت در حالی به امامت رسید که فقه جعفری درسراسر عالم اسلام پخش شده بود. در این دوره هر چند خفقان بنیالعباس زیاد بود وشیعیان و آن امام عظیمالشان گاه در زندانهای مخوف گرفتار میشدند، ولی کثرتشیعیان و معاصر بودنشان با عصر صادقین، (علیهما السلام)، باعثشد هر گاه امام اززندان آزاد میشد، یا ملاقاتی صورت میگرفت، مردم مسایل و نیازهای خود را بپرسند.
از این روی مساله تشکیل حکومت اسلامی نیز از اذهان مردم به صحنه سوالات مورد بحثروز آمد به همین جهت، در مرسله حماد و ... دقیقترین مسائل حکومت و مسائلاقتصادی پرسیده شده و امام نیز جواب داده است. همچنین شکنجه شدن و غل و زنجیر وزندان رفتن این امام بزرگوار خود زمینهای برای مجالس عزا بود، پیوسته نام اینامام(ع) بر زبانها جاری میشد.
امام رضا(ع)
در زمان ایشان مساله امامت و ظهور امام، شکل دیگری به خود گرفت.
مامون عباسی امام را به ولیعهدی خویش منسوب کرد. امام در طول مسیر و در هرشهر و روستا که وارد میشد برای مردم سخن میگفت و به این ترتیب آنان از نزدیک باچهره پر فروغ مولای خویش آشنا میشوند. مامون عباسی نیز به انگیزههای مختلفمجالس علمی تشکیل میداد و از دانشمندان اسلامی و غیر اسلامی برای برگزاری مناظراتعلمی با حضور امام دعوت به عمل میآورد. در آن محافل سخنان امام پخش میشد و بهاقصی نقاط جهان میرسید. امام رضا(ع) هدایایی را که به مناسبتهای مختلف دریافتمیکرد، به محرومان و مستضعفان میبخشید و به هر حال جایگاه مردمی مناسبی یافت.
اما چهار امام دیگر
چهارمین آنها که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)است و اخبار نقل شده از پیامبر اکرم و ائمه معصومین در باره وجود، خصوصیات وقیامش وجود شریفش را برای همه مسلم ساخته است.
از این روی در طول تاریخ بارها اشخاصی از معروف بودن نام و نهضتحضرت استفادهکرده خود را امام موعود نامیدند از جمله اسماعیلیه یا واقفیه که وجودشان بر ایناساس شکل گرفت; چه اسماعیلیه معتقد بودند که امام موعود همان اسماعیل است و اوزنده و از انظار غایب است. واقفیه نیز همین اعتقاد را نسبتبه امام موسیبنجعفر(ع) داشتند.
بعضی از افراد دیگر نیز که داعیه رهبری جامعه یا مبارزه با فساد را داشتند،ادعای مهدویت میکردند و چون اسم آن امام در روایات هم اسم پیامبر اکرم(ص) بودبعضی افراد محمد نام، مثل محمد بنعبدالله محض ادعای مهدویت میکردند. همچنین دردعاهای نقل شده از ائمه روی مساله وجود امام زمان(ع) تاکید زیاد شده است.
علاوه بر آن، احتیاج فطری انسانها به نجاتدهنده واقعی دست در دست عوامل فوقانتظار ظهور آن حضرت را برای غیر مسلمانان نیز امری بدیهی ساخته است.
علت اساسی دیگر بر مطرح بودن حضرت حجت(عج) در جوامع بشری نظریههایی است که درپی غیبت طولانی حضرت به طور گستردهای مطرح شده و اذهان را به خود مشغول کردهاست، در طول تاریخ افرادی نظریههایی ارائه کردهاند. و گروهی به نقد و بررسیپرداختهاند و دستهای ادعای مهدویت کرده، دستهای دیگر به ابطال آن روی آوردهاند.
امام جواد و عسکریین(علیهمالسلام)
هیچیک از جهات یاد شده در زندگی سایر ائمهدر حیات این سه امام بزرگوار، وجود نداشتبه همین جهت چهره والای آنها ناشناختهماند و بعد از هزار و دویستسال همچنان هالهای از غربتبر چهره آنان سایهافکنده است و تنها کلیاتی که از آیات قرآن و احادیث و برخی زیارات مانند زیارتجامعه کبیر، استفاده میشود مبین گوشهای از شرایط زندگی آنان است.
گروهی در این باره معتقدند دلیل وضعیت موجود این است که وجود آن ائمه فقطبرای وجود یافتن امام موعود بوده است تا آن حضرت جهان را پر از عدل و داد کند.
از این سوی عمر امام جواد(ع) که مدت طولانی دوام نیافت.
آن حضرت در سن9 سالگی بعد از شهادت پدر بزرگوارش به امامت رسید.
به نظر میرسد همین عامل سبب شد مردم آن عصر در باره امامت و خصوصیات وویژگیهایش خیلی علاقه نشان ندهند چه همان مردم به علی(ع) که سی و سه سال داشت،گفتند جوان است و رهبری جامعه فردی مسنتر و کارآمدتر میطلبد.
زمانی که نص صریح پیامبر اکرم(ص) کنار رود و آن همه احادیث و شان نزول آیاتو واقعه غدیر به فراموشی سپرده شدو کهولت جای تمام آنها را بگیرد انتظاری ازمردم عصر حضرت امام جواد(ع) نمیتوان داشت.
در روایت است هنگامی که حضرت امام جواد(ع) وارد مسجد شد، علی بنجعفر، عمویپدر او، به احترام حضرت از جای بلند شد و او را به جای خود نشاند. مردم اعتراضکردند که تو پیری و محاسنتسفید شده اسست، چطور به جوان کمسن و سالی این چنیناحترام میکنی؟
از طرف دیگر نصوص متواترهای نبود که مقام حضرت جواد را به مردم آن طور که بودمعرفی کند. این موضوع آنگاه واضح میشود که کلمات رسول خدا(ص) در موردحسنین(علیهماالسلام) یا فاطمه زهرا(س) و یا علی(ع) با کلمات و روایات وارده درباره امام جواد(ع) مقایسه شود.
علت عمده عدم معرفی یکسان ائمه این بود که چون حضرت علی و زهرا و حسنین(علیهمالسلام)، در زمان آن حضرت بودند و مناسبتهای مختلفی برای معرفی آنان بود.
این موضوع در باره امام زمان(عج) فرق میکند چون رهبر پیوسته باید در جامعه روحامید بدمد و دمیدن روح امید با معرفی منجی عالم بشریت امکان داشت جدا از این کهبیشتر معرفیها توسط ائمه بعدی صورت پذیرفت و آن هم به خاطر سؤال بیش از حد مردمو اشتیاق آنان به دانستن حضرت امام زمان(ع) و خصوصیات و صفات او بود. حتی وجوداحادیث فراوان در باره امام حسن و حسین(ع) وقتی شخصی در محضر ابنعباس سوالیمیپرسد و یکی از حسنین(علیهما السلام)، جواب میدهند، آن شخص قبول نمیکند ومیخواهد جواب را از ابنعباس بشنود، تا مطمئن شود.
مراجعه به کتب فقهی بر این حقیقت اشاره دارد که در طول تاریخ بیستسال حضورامام حسن و حسین(ع) در مدینه مسئله فقهی چندانی از آنان پرسیده نشد و مردم آنانرا دو فقیه اسلامشناس عالم حساب نمیکردند تا چه رسد به امام جوادی که سن کمتریداشتند. و از پشتیبانی عظیم و تاییدات مکرر پیامبر اکرم(ص) نیز برخوردارنبودند.
دسیسههای خلفای عباسی که پیوسته میخواستند او در بین مردم ناشناخته بماند وخفقان حاکم آن زمان تا اندازهای که آن امام یا پدر بزرگوارش و فرزندانش مجبورمیبودند خلفای ظالم عباسی را امیرالمؤمنین خطاب کنند به عمیقتر شدن جهل موجوددامن میزد.
دیدگاه شما