به گزارش کورنگ به نقل از راه دانا؛ در روزهای اخیر تصویب کلیات طرحی که به موجب آن رئیس جمهور آمریکا از لغو تحریمهای علیه جمهوری اسلامی ایران، پیش از پرداخت خسارت از سوی دولت تهران باز داشته میشود در رأس اخبار مرتبط با برجام به چشم می آید، طرحی که به موجب آن مادامی که دولت جمهوری اسلامی ایران، خسارت 40 میلیارد دلاری تعیین شده در دادگاههای ایالات متحده برای قربانیان آمریکایی عملیات تروریستی!! که صورت داده را پرداخت نکند، باراک اوباما و دولتش نمیتوانند تحریمها علیه ایران را لغو و یا به تعلیق درآورد.
بی شک گستاخی روزافزون کنگرۀ آمریکا بی ارتباط با دیپلماسی اتفاقی و البته انفعالی و ذلت بار جناب ظریف در راهروهای سازمان ملل نیست که از شوق دست دادن با رئیس جمهور آمریکا سر از پا نمی شناخت و در واقع در راستای قبح زدایی از اصل مقدس استکبار ستیزی حرکت نمود.
حال مصوبۀ اخیر کنگرۀ آمریکا در پی کرنش ها و به تعبیر مقام معظم رهبری کوتاه آمدن های مکرّر دولت اعتدال در برابر استکبار حاصل شده است، البته رسانه های غرب گرای داخلی و خارجی دست دادن ظریف با اوباما را اتفاق تاریخی خواندند لیکن هر عقل سلیم النفسی به این مسأله اذعان خواهد کرد که اتفاق تاریخی! این دیدار برخلاف نظر غرب گرایان نه به نفع منافع ایران بلکه در راستای تقویت و تثبیت طرح نفوذ و سلطۀ قدرت های استکباری بر علیه نظام اسلامی صورت گرفته است.
در اثبات این مدعا می توان به قاعدۀ فقهی نفی سبیل اشاره نمود که به معنی انسداد راه نفوذ و سلطۀ کفار بر مسلمانان به عنوان اصول حاکم بر دیپلماسی است[1]، حال پرسش کلیدی افکار عمومی از آقای ظریف به عنوان مسئول دیپلماسی کشور این است که نسبت قدم زدن و دست دادن و کرنش در مقابل دولتمردان کاخ سفید به ویژه رئیس جمهور بزرگترین کشور حامی تروریسم و اتمّ مصادیق استکبار[2] با قاعدۀ فقهی نفی سلطۀ استکبار چیست؟
به راستی آیا رواست در حالی که ملت مسلمان ایران در سوگ جان باختگان فاجعۀ منا می سوخت و می سوزد و لزوم صیانت از حقوق حجاج ایرانی در حرم امن الهی به عنوان مسئولیت و تکالیف ذاتی آقای ظریف محسوب می شد، مسئول سیاست خارجی کشور در راهروهای سازمان ملل با دیپلماسی یهویی و اتفاقی به دنبال خوش و بش کردن با اوباما و قبح زدایی از استکبار ستیزی باشد؟
بی شک حدأقل در این سناریوی ذلت بار، اگر ظریف از شمۀ سیاسی منطبق با آرمان های انقلاب اسلامی برخوردار بود یقیناً به این خبط سیاسی استراتژیک اقدام نمی کرد و در عمل نفی قاعدۀ نفی سلطۀ استکبار را کلید نمی زد.
ظریف درس آموخته غرب است و با واژه دشمن و دشمن شناسی ای که رهبر معظم انقلاب بارها به آن اشاره فرمودند بیگانه است ، اینکه می گوییم دشمن را نمی شناسند شعار نیست، حدس و گمان هم نیست، خود آقای ظریف در کتاب خاطراتش اینطور می گوید: «ﻣﻦ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺍﺯ ﻭﺍﮊﻩ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﺭ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﮑﻨﻢ» آقای سفیر. ﺹ 88
پس اصلا جای تعجب ندارد که اگر او اتفاقی در راهروهای سازمان ملل اوباما را ببیند با او دست بدهد. او اصلا به دشمن بودن دشمن اصلی این ملت اعتقاد ندارد! شیطان بزرگ را شاید فرشته نجات نبیند اما به صورت «دشمن» هم نمی بیند. این یعنی آمریکا هم کشوری است مثل نروژ، برزیل، اسکاتلند، مالزی، و نیجریه! و اگر هم تا حالا به اوباما دست نداده بود خیلی بر سر این ملت انقلابی منت گذاشته بود که بیش از دو سال رفتاری انجام داده بود که با قلب و درون و اعتقاداتش سازگاری نداشت!
شاید اگر در اثر تحریم های اقتصادی ده ها سال قبل آمریکا علیه این ملت، وضع اقتصادی اش کمی دچار تغییر می شد و فشار زندگی را مثل خیلی های دیگر درک می کرد، امروز بر سر اینکه آمریکا دشمن این ملت هست یا نیست بحثی نداشت اما واقعیت این است که او در برابر آمریکا هزینه ای نداده که حالا آنها را دشمن ببیند، بلکه حتی سربازی خود را هم در خاک آمریکا گذرانده اما درست در همان سالها، خیلی های دیگر دست و پا و چشم و نخاع شان را در مواجهه با دشمن از دست دادند
اما در واقع چنین خطایی اتفاق افتاد و در روزهای اخیر گستاخی های روز افزون مقامات آمریکا علیه نظام اسلامی به اوج خود رسید که به نظر می رسد مسئول دیپلماسی کشور میان مراجعه به صحیفه امام(ره) و نیز بیانات رهبر معظم انقلاب، گزینه سوم یعنی اجرای بی نقص خاطرات سفارشی برخی از چهره های سیاسی را انتخاب کرده است.
بدیهی است بهره گیری حدأقلی از عقل و فهم سیاسی برای اجتناب از خبط های سنگین از قبیل انفعال در برابر استکبار و اجرای پروژۀ سازش کافی است لیکن آقای ظریف به خوبی نشان داده است که از اجرای حدأقل های سیاسی در مقولۀ سیاست خارجی عاجز است ، در حالی که امام خمینی(ره) در فرازی اینگونه فرمودند: «ما اگر عقل سیاسی هم داشته باشیم باید همگی دست در دست یکدیگر گذاریم تا بتوانیم راه برویم، امروز آمریکا می خواهد ما را زیر سلطۀ خودش قرار دهد و مارا شکار کند ما طعمه گرگ های دنیا هستیم، لذا باید با عقل و تدبیر و قلم و حق و همه چیز با یکدیگر همکاری کنیم.[3]
هم چنین امام در فرازی دیگر به دست آوردن قلوب ملت و (نه قلوب شیطانی قدرت های استکباری) را موجبات توفیق مسلمانان در رهایی از سلطۀ اجانب بر شمردندو فرمودند؛ «مسلمین اگر بخواهند موفق شوند و از زیر تعهدات اجانب و سلطه آنها بیرون بیایند باید کوشش کنند تا قلوب ملت خودشان را به دست بیاوردند[4] ...با سلطه خارجی همه چیز شما از بین خواهد رفت[5]».
با تأمل در کلام نورانی حضرت روح الله به عینه مشاهده می کنیم دولت تدبیر و امید به جای نه در دست دادن و همگرایی با کشورهای اسلامی و دولت های غیر متخاصم، تدبیرش را بر خلاف فرمایش امام(ره) در دست دادن و قدم زدن و کوتاه آمدن در مواجهه با منبع شرارت و تروریسم در دنیا یعنی آمریکا خلاصه کرده است ، حال با این اوصاف می توان به عمق خطر تحریف اندیشۀ امام(ره) در بیانات مقام معظم رهبری در عملکرد دولت اعتدال پی برد.
هم چنین دولت تدبیر و امید به جای مردم گرایی در راستای کرنش و به دست آوردن قلوب شیطانی مهمترین دولت استکباری حرکت کرده است از این رو رهبر معظم انقلاب اینگونه رویکرد نادرست مروجان دیپلماسی سازش را مورد عتاب قرار دادند که «کوتاه آمدن دشمنی ها را برطرف نمی کند».[6]
با این تفاسیر به نظر می رسد تغییر جدی رویکرد نادرست کنونی و ترمیم ضعف های عمیق سیاست خارجی در دولت یازدهم و نیز ضرورت عذرخواهی ظریف از ملت شریف ایران و رهبر معظم انقلاب به علت خوش رقصی در برابر اوباما در راهروهای سازمان ملل و اتخاذ رویکرد انفعال و کرنش مطلق در برابر سیاست های خصمانۀ آمریکا به شدت احساس می گردد، زیرا تنها تصویب یکی از مصوبات کنگرۀ امریکا در اخذ غرامت دهها میلیارد دلاری از ایران به تنهایی بیهودگی گفتمان معنایی اعتدالیون در تنش زدایی و اجرای رویکرد نادرست دیپلماسی لبخند در مواجهه با آمریکا را به اثبات رساند که تسخیر و تمسخر برجام از سوی آمریکا از جمله پیامدهای مسلّمی است که در روز ها و ماه های آتی بیش از پیش از سوی مقامات امریکایی بر ضد منافع نظام اسلامی اجرایی خواهد شد، که در این صورت فتح الفتوح دولت نه در راستای دریافت دلارهای نفتی و پول های بلوکه شده از آمریکا در برجام، بلکه باید در راستای بخشش دهها میلیارد دلاری از اموال بلوکه شده ایران در خاک این کشور برای جبران خسارت ها و غرامت های توهم امیز دولت امریکا خلاصه گردد.
[1] ر.ک.ایت الله بجنوردی، القواعد الفقهیه،ج1،ص161-157.
[2] بیانات حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب ، 20/4/1394.
[3] صحیفه امام،ج14،صص116-114، 13/12/1359.
[4] صحیفه امام،ج14ص118-117.
[5] صحیفه امام،ج14صص181-185.
[6] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دیدار فرماندهان ارتش ،نوشهر،9/7/1394.
انتهای پیام/ب
دیدگاه شما