پیغام خطا

  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).

تازه ترین مطالب

تاریخ : 12. ارديبهشت 1394 - 19:49   |   کد مطلب: 18571
به مناسبت روز معلم:
معلمی که عشقش ادبیات بود
یادی از معلم دوره پیش دانشگاهی آقای کمالی که برایمان دروس ادبیات را تدریس می کرد. دست تقدیر بود که بعد از 18 سال وقتی در نمایشگاه کتاب در همدان قدم می زدم یک مرتبه چشمم به این معلم عزیز افتاد.
معلمی که عشقش ادبیات بود

کورنگ: در نگاه اول قیافه مرا که حالا دیگر مردانه شده بود، شناخت اما نمی دانست که من کجا دانش آموزش بوده ام. کلی نشانی دادم تا اینکه مرا به طور کامل شناخت؛ و چقدر از دیدن هم دیگر خوشحال شدیم.
صدای او کمی بم‌تر شده بود ولی همان تن صدا و ته لهجه و همان آهنگ حرف‌زدن 18 سال پیش را داشت.
قیافه‌ ای جدی، هیکلی تنومند و صدایی رسا و مردانه‌ داشت که تا حدودی در دانش آموزان ایجاد ترس می کرد.
آقای کمالی در تدریس جدی و کمی سختگیر بود. این را از پرسش هایی که تقریبا هر هفته از دانش آموزان می پرسید، فهمیدیم.
بنده شخصاً این معلم را دوست داشتم. تقریباً در کلاس هایش نظم و انضباط حاکم بود و کمتر اجازه مزه‌پرانی و شلوغ کاری می داد. به ادبیات عشق می ورزید و این عشق را با ذره ذره وجود خود به دانش آموز منتقل می کرد.
تحمیدیه و مناجات، ادبیات حماسی و غنایی، حسب حال، ادبیات تعلیمی، عروض و قافیه، سبک شناسی و ... همه درس هایی بودند که عاشقانه آنها را تدریس می کرد. با همه این اوصاف این درس ها کمتر مرا به خود جلب می‌کردند و علاقه زیادی به آن نداشتم به همین دلیل در این درس تجدید شدم.
امیدوارم این معلم عزیز همیشه کامروا و تندرست باشند و پیوسته در کارشان موفق. دستشان را از دور می‌بوسم و برایش بهترین‌ آرزوها را دارم.  

شاگرد کوچکشان بختیاری

دیدگاه شما

سایت رهبر معظم انقلاب
مرکزآموزش علمی کاربردی الوان ثابت