پیغام خطا

  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).

تازه ترین مطالب

تاریخ : 16. خرداد 1394 - 8:39   |   کد مطلب: 18830
بچه بودیم و شاد، بدون توجه و تفکر در زندگی فقط می خندیدیم و بازی می کردیم و دیگر هیچ، اما خاطراتی که برایمان می ماند، به قول معروف مثل نقش روی سنگ است، اینقدر شفاف و روشن و تاثیرگذار که شاید بخشی از عقاید و فرهنگ ما را در آینده تشکیل دهد.
شلوارت را بالا بکش!

کورنگ: شاید برای همین است که می گویند تربیت بچه ها در دوران کودکی، زمینه ساز خط مشی و موقعیت و موفقیت آنها در بزرگسالی خواهد بود. یکی از خاطرات جالبی که دارم و تا امروز تحت تاثیر آن هستم ، مربوط می شود به سفر چند تن از فامیل های دورمان که از کشورهای خارجی به ایران آمده بودند. تفاوت فرهنگی که بین محل زندگی من و کشور آنها وجود داشت ، باعث پوشیدن لباس هایی بود که برای منی که کودکی بیش نبودم، آنقدر عجیب و غریب بود که هنوز هم می ترسم با لباس پوشیدنم ، دیگران را به خنده بیندازم!
در آن زمان در کشور محل زندگی آنها، شلوار های فاق کوتاه مد بود، پسر نوجوان فامیلمان، شلواری با فاق کوتاه پوشیده بود، به طوری که لباس زیر آن پسر کاملا مشخص و پیدا بود! ما در همان عالم کودکی خودمان، حسابی به او می خندیدیم و مسخره اش می کردیم و حتی چند بار هم به او اعتراض کردیم و گفتیم که: شلوارت را بکش بالا!
آن بیچاره هم با تعجب ما را نگاه می کرد و از این که می دید شلوار او باعث خنده ما شده، کلی خجالت می کشد و سعی داشت که شلوارش را بالا بکشد!

و امروز برای من بسیار جالب بود، چیزی که تا دیروز مسخره بود و عجیب، امروز آنقدر عادی شده که ما هم، همان چیز مسخره را پوشیدیم و بعد از چند صباح در گوشه کمد به فراموشی سپردیم

سالها گذشت و بعد از این که شلوار فاق کوتاه در ایران هم مُد شد، بعضی از ما، یعنی همان کسانی که آن پسر خارجی را به خاطر پوشیدن شلواری که لباس زیرش معلوم بود، مسخره می کردیم، رفتیم و پول زیاد دادیم و دقیقا همان شلوار را خریدیم و در کوچه و خیابان پوشیدیم!
و امروز برای من بسیار جالب بود، چیزی که تا دیروز مسخره بود و عجیب، امروز آنقدر عادی شده که ما هم، همان چیز مسخره را پوشیدیم و بعد از چند صباح در گوشه کمد به فراموشی سپردیم.
مثال بعد هم مربوط می شود به آشنای دیگری که آنهم برای اولین بار به ایران آمد، وقتی او را دیدم، نا خودآگاه گفتم: وا... این چرا شلوار خواهر کوچیکه اشو پوشیده؟ من تا آن زمان شلوار برمودا ندیده بودم ، یعنی هنوز این مُد به ایران نیامده بود که ببینم، و آنقدر برایم عجیب بود که واقعا فکر کردم این بنده خدا، شلوار مناسب نداشته و مجبور شده شلوار خواهر کوچکترش را بپوشد! جدیدترین مدی که به ایران آمد و این قدر به نظر من و خیلی های دیگر، مسخره و وحشتناک بود را یادتان می آید؟

اوایل خیلی ها می گفتند: اگر این شلوار را مجانی به من بدهند و بگویند که در خانه و در هنگام خواب بپوش، محال است که آن را بپوشم ، چه برسد به این که در خیابان و در زیر مانتو بخواهم آن را بپوشم! حتما حدس زده اید که منظورم چیست؟ شلوار های ساپورت طرح دار. البته انسان ها در پوشش آزادنند، اما تا جایی که امنیت روحی و آزادی  اجتماعی و اعقتادی دیگران را در خطر قرار ندهند، صحبت  ما در اینجا چیز دیگری است، چطور شد که لباسی که عارمان می آمد حتی در تن دیگران ببینیم، شد لباس تن ما؟ شد فرهنگ ما؟ شد شخصیت و طرز فکر ما؟ به قول معروف، به کجا چنین شتابان؟
در اینترنت که می گردیم، هرچند وقت یکبار تیترهایی خاص توجه ما را به خود جلب می کند، کفش های جالبی که شبیه سم حیوانات است ! لباس هایی عجیب و غریب! بعد که کلیک می کنیم می بینیم که لباس آن فرد شبیه بستنی و یا شبیه پر مرغ است، پوز خند می زنیم و در دل می گوییم: خدا شفایشان دهد! آخه کی اینها رو می پوشه؟
 دیروز ، امروز ، فردا... می گویم با این سرعت که مدرنیته می شویم، چه تضمینی وجود دارد که ما فردا لباس بستنی نپوشیم و با کفشی که شبیه سم الاغ است و کلاهی که یادآور کله گودزیلاست، در خیابان نچرخیم و برایمان هم کاملا عادی باشد؟ 
 

زینب عشقی

بخش زیبایی تبیان

دیدگاه شما

سایت رهبر معظم انقلاب
مرکزآموزش علمی کاربردی الوان ثابت