((امام صادق عليه السلام پس از زيارت اميرالمؤ منين عليه السلام به طرف كربلا اشاره كردند و اين زيارت را قرائت كردند)).
اما در واقع اين زيارت از ناحيه خود خداوند متعال نازل شده و از احاديث قدسى است ؛ چون شيخ عباس قمى در مفاتيح الجنان از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه : ((آن حضرت از پدر بزرگوارش و ايشان از اجداد طاهرينش و آنان از پيامبر اكرم و آن حضرت از جبرئيل و جبرئيل از خداوند متعال نقل مى كنند كه حضرت احديّت به ذات مقدس خود قسم خورده كه هر كس امام حسين عليه السلام را با اين زيارت ، از دور يا نزديك زيارت كند، زيارت او را مى پذيرم و خواهش و حاجت او را برآورده مى كنم و فوز به بهشت و آزادى از جهنم را به او عطا مى كنم و شفاعت او را در حق هر كس كه بخواهد قبول مى نمايم )).
سپس امام صادق عليه السلام به صفوان مى گويد: ((هر گاه حاجتى پيدا كردى اين زيارت را بخوان كه بر آورده خواهد شد)).
همچنين در بحارالانوار از علقمة بن محمد حضرمى از امام باقر عليه السلام حديثى را نقل كرده كه مضمونش چنين است كه حضرت فرمود: ((هر كس امام حسين عليه السلام را با اين زيارت (زيارت عاشورا) زيارت كند خداوند متعال صد هزار هزار درجه به او بدهد و مثل كسى باشد كه با امام حسين عليه السلام شهيد شده باشد و از آن روزى كه امام حسين عليه السلام شهيد شده و هر پيغمبر و رسولى و هر كس كه آن حضرت را زيارت كرده خداوند ثواب همه آنها را در نامه اعمال او بنويسد)).
همانگونه كه در بحث خداشناسى ، اول بايد انسان ظرف وجودى اش را از همه آلودگى ها پاك كند و با گفتن ((لا اله )) نفى الوهيت از همه خدايان دروغين و طواقيت بنمايد آنگاه با گفتن ((الا اللّه )) تسليم در مقابل حضرت احديت شود.
در زيارت عاشورا نيز همين مسأ له حاكم است و به قول عرفا و حكما، اول بايد تخليه صورت گيرد سپس تحليه انجام شود؛ يعنى براى اينكه انسان ملبّس به لباس مقدس تولاّ و تبرّا شود و شيعه و پيرو بودن خود را به اثبات برساند اول بايد از دشمنان حضرات معصومين تبرّى بجويد و ظرف وجودى اش را پاك سازد تا خودش را آماده كند براى تقديم سلام به حضور مقدس امام حسين و اولاد و اصحاب آن حضرت .
روى اين حساب است كه در زيارت عاشورا دستور داده شده كه اول بايد دشمنان و ظالمان و ستمگران به خاندان عصمت و طهارت را لعن و نفرين كرد بعد خدمت امام حسين عليه السلام سلام داد. اما براى اينكه انسان كاملاً دشمنى خود را نسبت به دشمنان اهل بيت و امام حسين عليه السلام و دوستى خود را نسبت به خاندان پيامبر اكرم مخصوصاً حضرت اباعبداللّه الحسين برساند بايد اول صد مرتبه لعن و نفرين كند بعد صد مرتبه سلام و درود و تحيت . كه منقول است خيلى از بزرگان و مراجع و عرفا، زيارت عاشورا را با صد بار لعن و سلام مى خواندند از جمله نقل شده كه امام خمينى رحمه الله عليه چنين زيارت مى كردند.
همچنين حضرت آية اللّه العظمى بهجت مى گويد: ((شيخ انصارى زيارت عاشورا با صد لعن و سلام مى خواندند)).
بنابراين ، زيارت عاشورا محكى است كه شيعيان و دوستان اهل بيت را به منصّه ظهور و بروز مى رساند و به همين جهت است كه دشمنان خاندان نبوت و رسالت ، مخصوصاً وهّابيها، در كربلا و نجف و عتبات عاليات و مكه و مدينه از به همراه بردن و خواندن مفاتيح مخالفت مى كنند كه عمده مخالفتشان به خاطر زيارت عاشورا است .
چند تذكر در مورد زيارت عاشورا
1 اگر قرائت صد بار لعن و سلام در هنگام زيارت عاشورا باعث عسر و حرج و يا سبب نخواندن زيارت عاشورا شود اگر چنانچه بعد از هر بخش از لعن ها و سلام ها بگويد: ((تسعاً و تسعين مرّه )) ان شاء اللّه ثواب زيارت كامل را خواهد داشت .
2 در مفاتيح الجنان چند جمله در حاشيه زيارت عاشورا آمده يعنى : ((و بالبرائة ممّن قاتلك و نصب لك الحرب و بالبرائة ممن اسّس اساس الظلم و الجور عليكم و ابرء الى اللّه و الى رسوله )) .
چون در خيلى از كتب ادعيه معتبره اين جملات جزء زيارت عاشورا آمده لذا خواندن اين جملات الزامى است .
3 يكى از ويژگى هاى زيارت عاشورا علاوه بر ثواب عظيم اخروى كه ذكر گرديد باعث بر آورده شدن حاجتهاى لاعلاج است ، شاهدش هم داستانهايى است كه در وبلاگ آمده ؛ بدين سبب سفارش مى شود هر كس براى هر حاجتى كه متوسل به اين زيارت شريف مى شود 40 روز مرتب آن را قرائت نمايد و افضل اوقات آن نيز بعد از نماز صبح و قبل از طلوع آفتاب است .
4 بعد از خواندن زيارت عاشورا حتماً دو ركعت نماز زيارت امام حسين عليه السلام را بخواند كه همانند نماز صبح مى باشد.
5 بعد از زيارت عاشورا و دو ركعت نماز، دعاى علقمه حضرمى را نيز بخواند كه در مفاتيح الجنان با نام ((دعاى بعد از زيارت عاشورا)) آمده است .
6 اگر كسى بتواند زيارت عاشورا را روزى دو بار بخواند خيلى خوب است ؛ يعنى يكبار اول شب و يا آخر روز و يك بار هم اول صبح و قبل از طلوع آفتاب ؛ زيرا از عارف بزرگ و جمال العارفين حضرت آية اللّه سيد على آقا قاضى تبريزى منقول است كه بعد از ارتحالشان كسى ايشان را در عالم رؤ يا ديد و سؤ ال كرد: چه عملى در آنجا از همه مهمتر است ؟ مى فرمايد: ((زيارت عاشورا. بعد مى گويد: من پشيمانم كه چرا روزى يكبار زيارت عاشورا را قرائت كردم و دوبار نخواندم )).
و امّا فضيلت تربت سيّدالشّهداء عليه السلام
در فضيلت تربت سيدالشهداء همين بس كه در روايت آمده كه : ((خاك كربلا از چهار فرسخ تا چهار فرسخ از خاك بهشت است و در روز قيامت ضميمه بهشت خواهد شد)).
شاهد اين روايت هم قضيه اى است كه بين يكى از منجمين غربى و يك عالم شيعى اتفاق افتاده كه منجم مزبور ادعا مى كرده كه هر كس هر چه سؤ ال كند او جواب مى دهد؛ عالم شيعى ، قطعه اى از تربت سيدالشهدا را در داخل دست خود مى گيرد و مى گويد: اين چيست ؟ منجم مزبور پس از لحظاتى تأ مل رنگ چهره اش متغير مى شود و مى گويد: من مى دانم داخل دستت چيست آن قسمتى از خاك بهشت است اما متحيّرم از اينكه چگونه در دست تو قرار گرفته ! و بعد از اينكه مى فهمد تربت فرزند پيامبر اسلام است مسلمان مى شود.
قضيه ديگرى كه من خود از نزديك شاهد آن بودم اين است كه : حدود 20 سال پيش در روستاى ما به نام ((روستاى دستجرد قاقزان )) از توابع استان قزوين كه رودخانه نسبتاً بزرگى از دروازه روستا مى گذرد و در ايام بارندگى از آنجا سيل جارى مى شود، روزى سيل مهيب و زيادى آمد، جورى كه مردم همه به وحشت افتادند و هر لحظه هم مقدار و شدّت سيل بيشتر و وحتشتناك تر كى شد و عنقريب بود كه سيل وارد كوچه ها و خانه ها گردد و تلفات و خسارات سنگينى را به بار آورد. در اين هنگام به ذهن فرد يا افرادى خطور كرد كه اگر مقدارى تربت سيدالشهدا بريزند سيل فروكش مى كند، همين كار را كردند به فاصله خيلى كم سيل مقدارى فروكش كرد و هر لحظه كمتر و كمتر شد تا جايى كه ديگر خطر رفع شد و مردم از اضطراب و وحشت و نگرانى بيرون آمدند.
از اين قبيل قضايا در عظمت تربت سيدالشهدا الى ماشاءاللّه است كه ما بخشى از اين داستانها را در وبلاگ حاضر آورده ايم .
بنابراين ، كسانى كه تربت به همراه دارند حالا چه براى تبرّك و چه براى نماز - بايد احترام آن را نگه دارند. حتى كسانى كه به زيارت كربلا و عتبات عاليات مشرّف مى شوند (ان شاء اللّه خداوند به همه آرزومندان قسمت كند) بايد احترام آنجا را نگه دارند و بدانند كه در زمين بهشت دارند قدم بر مى دارند.
از مقدس اردبيلى نقل شده كه وقتى به كربلا مشرّف مى شد به دستشوييهاى آنجا نمى رفت بلكه به نوعى از انواع در بيرون چهارفرسخى تخلّى مى كرد.
با اينكه خوردن خاك حرام است اما خوردن مقدار كمى از تربت امام حسين عليه السلام نه تنها حرام نيست بلكه سفارش به خوردنش شده و دواى هر دردى است ، چنانچه امام صادق عليه السلام فرموده :
((ما مريضهايمان را با تربت شفا مى دهيم )).
البته اگر ما از تربت استفاده كرديم و دردمان دوا نشد به تربت بى اعتقاد نشويم ؛ چون امام صادق عليه السلام فرموده :
((وقتى تربت را از كربلا مى برند جن خودشان را به تربت مى مالند و اثر آن را مى برند لذا فرموده وقتى تربت را مى بريد زياد نام خدا را بر آن بخوانيد تا سالم بماند)) و تربت سالم محال است اثر نكند.
سؤ ال :
در اينجا سؤ ال مشتركى مطرح مى شود و آن اينكه : چرا خداوند در زيارت و تربت امام حسين عليه السلام اين همه ثواب و فضيلت قرار داده كه در دنيا اين همه فوايد دارند و دواى هر دردى هستند و در آخرت هم داراى آن همه ثواب مى باشند كه زيارت عاشورا از همه زيارتها بالاتر است و تربت امام حسين هم از همه تربت ها حتى خاك كعبه و حرم پيغمبر بالاتر است ؟!
جواب :
در اينجا يك جواب نقضى مى دهيم و يك جواب حلّى :
اما جواب نقضى : همانطور كه خداوند در بعضى از گياهان ، اثر شفا بخشى قرار داده و در بعضى قرار نداده چه اشكال دارد كه در زيارت و خاك و تربت هم همين كار را كرده باشد، يعنى در تربت و زيارت سيدالشهدا اين اثر را قرار داده باشد اما در غير آنها نه حتى در خاك خانه خودش .
اما جواب حلى : و علت اينكه چرا فقط در زيارت و تربت سيّدالشّهدا چنين اثرى را قرار داده و لا غير بخاطر اين است كه مصيبت امام حسين از همه مصيبتها اعظم بوده حتى على عليه السلام كه اول مظلوم عالم است و حضرت صديقه طاهره كه اول مظلومه عالم است مصيبتشان در مقابل مصيبت امام حسين كوچك است ؛ زيرا وقتى حضرت امام حسن مجتبى مسموم گرديده بود و امام حسين عليه السلام بالاى سر آن حضرت گريان بود امام حسن خطاب به امام حسين عليه السلام فرمود: ((حسين جان ! چرا گريان هستى هيچ مصيبتى به مصيبت تو نمى رسد)) و جمله معروف ((لا يوم كيومك يا اباعبداللّه )) را امام حسن عليه السلام در همين جريان فرمودند.
عظمت حادثه كربلا
و در تاريخ است كه : ((وقتى حضرت آدم عليه السلام بخاطر ترك اولى از بهشت رانده شد و در زمين قرار گرفت بعد از حدود 200 سال گريه و ناله و اشك و آه ، خداوند متعال خواست به آدم ترحّم كند، تابلويى را در جلو چشمش قرار داد و فرمود: خداوند را با اين اسامى مقدس بخوان . و آن ، اسامى پنج تن آل عبا بود حضرت آدم خداوند را كه به آن اسامى مقدس مى خواند به اسم امام حسين عليه السلام كه رسيد حالش منقلب شد و اشك از ديدگانش جارى شد، به خداوند عرض كرد: خدايا! چه سرّى است اسم پنجمى را كه بر زبان راندم اشكم جارى شد؟
خداوند فرمود: اى آدم ! به آسمان نگاه كن . نگاه كرد ديد آسمان همه اش دود و بخار است . عرضه داشت : پروردگارا! اين چيست من مى بينم ؟
خداوند فرمود: اين عطش و تشنگى حسين است و مصيبت تشنگى از همه مصيبتها بالاتر است . او فرزند آخرين پيامبر يعنى محمّد مصطفى است كه امت جدّش آب را به روى او و اطفالش مى بندند و او را تشنه شهيد مى كنند.
و در تاريخ كربلا هست كه در روز عاشورا زبان مبارك امام حسين عليه السلام مانند چوب خشك شده بود و به لبهاى مباركش كه مى خورد زخم مى كرد. آرى دشمنان امام حسين حتى به طفل شيرخواره هم رحم نكردند، على اصغر مانند ماهى از آب بيرون افتاده لبان كوچكش را از تشنگى باز و بسته مى كرد اما دشمن قسىّ القلب به جاى آب ، تير سه شعبه داد. و پيكر پاك اباعبداللّه الحسين عليه السلام را پس از شهادت در زير پاى سمّ اسبان لگدكوب كردند و خيمه ها را آتش زدند و سرهاى مطهر شهدا را روى نيزه ها زدند و با اسرا آنگونه رفتار كردند.
لعنة اللّه على القوم الظالمين .
بنابراين ، هيچ استبعادى ندارد كه خداوند بخاطر اين مصيبت عظمى كه امام حسين و اهلبيت و فرزندان و ياران و اصحاب آن حضرت ديدند چنين اثرى را در زيارت عاشورا و تربت سيّدالشهدا قرار دهد كه حتى از مرگ قطعى هم شفا دهند و چيزهاى محيّرالعقول را به وجود بياورند.
اللهم ارزقنا زيارة الحسين عليه السلام و اولاده و اصحابه فى الدنيا و شفاعتهم فى الا خرة و اجعلنا من شيعتهم .
اللهم ارنى الطلعة الرشيدة و العزّة الحميدة و اكحل ناظرى بنظرة منى اليه و عجل فرجه و سهل مخرجه .
اللهمّ اجعلنا من اعوانه و انصاره و شيعته و محبيه و الذابين عنه والمسارعين اليه فى قضاء حواجه و الممتثلين لاوامره و المستشهدين بين يديه .
انتهای پیام/رستمی
دیدگاه شما