حجت الاسلام عبدالحسین راثی در یادداشتی ر خصوص منش توامان فردی حاج قاسم و سلوک مدیریتی وی به عنوان الگوی جبهه مقاومت و مدیر مردمی انقلابی موفق در جمهوری اسلامی ایران نوشت :انسان تراز عصر غیبت، انسانی ولایی است، ولایتمداری در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی بهخوبی تعریف شده است. ولایت، سه رکن اساسی دارد: یک ارتباط با ولیّ، دو ارتباط با مردم، و سه جهاد و درگیری با دشمن. این سه ویژگی در حاج قاسم بهخوبی مشهود بود.
بهویژه ارتباط حاج قاسم با ولیّ، ارتباطی فکری، عملی و عاطفی بود. یعنی در این رابطه، حاج قاسم ولیّ را حکیمانه میفهمید و بهلحاظ حکمی و اندیشهای مثل ولیّ تحلیل میکند و مثل او اقدام میکند.
شهید عزیز در مقدمه وصیتنامه خود همین را آشکارا مینویسد: «خداوندا تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز- که جانم فدای او باد- قراردادهای»
از آن طرف ارتباطش را با مردم میبینیم. طیفهای مختلف را بچههای خودش میبیند. نیروهای مدافع حرم را در سیل خوزستان میبرد. بهوسط صحنه و کمک بهمردم میرود. فقط درد ایران را ندارد. تک تک انسانها را حرم میداند.
در وصیت نامه اش خطاب به مردم عزیز مینویسد:
من شما را از پدر و مادرم و فرزندان و خواهران و برادران خود بیشتر دوست دارم، چون با شما بیشتر از آنها بودم؛ ضمن اینكه من پاره تن آنها بودم و آنها پاره وجود من، اما آنها هم قبول كردند من وجودم را نذر وجود شما و ملت ایران كنم.
از آن طرف درگیری او با جبهه کفر و دشمن است. از هرچیزی کوتاه میآید تا اراده دشمن را از بین ببرد. عامل به دستور امام جامعه در کمک به مظلوم و دشمنی با ظالم، در نامهای خطاب به دخترش مینویسد: سی سال است که نخوابیدهام اما دیگر نمی خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می ریزم که پلکهایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بیپناه را سر ببرند.
امید که رهرو شهیدان باشیم و زندگیمان ختم به شهادت بشود.
عبدالحسین راثی
دیدگاه شما