تازه ترین مطالب

تاریخ : 8. بهمن 1403 - 18:06   |   کد مطلب: 38264
یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس با بیان خاطراتی تلخ و تأمل‌برانگیز، از رشادت‌های بی‌نام و نشان جوانان ایرانی یاد کرد و با مقایسه این ایثارها با لحظات تاریخی ثبت‌شده در رویدادهای ورزشی، بر اهمیت ثبت و یادآوری فداکاری‌های آن دوران تأکید کرد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی کورنگ ؛ در تاریخ پر افتخار این سرزمین، لحظات بی‌شماری وجود دارد که در سکوت و بدون ثبت، در دل زمان گم شده‌اند. رزمندگان دوران دفاع مقدس با ازخودگذشتگی و جان‌فشانی، صحنه‌هایی از ایثار و حماسه آفریدند که کمتر بازگو شده است.

یک رزمنده قدیمی که امروز در انزوا و سکوت زندگی می‌کند، در بیان خاطراتش از جنگ و روزهای پرشور دفاع مقدس، تشبیهی تأمل‌برانگیز ارائه داده است: "چه خوب بود که دوربین بود!"

او با اشاره به مهار پنالتی توسط بیرانوند در جام جهانی و ثبت آن لحظه تاریخی گفت: "خدا را شکر که دوربین بود تا این رشادت‌ها ثبت شود." اما سپس به یاد آن روزهایی افتاد که جوانان این مرز و بوم جای توپ فوتبال، مین‌های فسفری داغ را محکم بغل می‌کردند؛ مین‌هایی که حرارتشان هر چیزی را در خود می‌سوزاند.

این رزمنده افزود: "در جبهه‌ها، ارتشی‌ها، سپاهی‌ها و بسیجی‌ها زیر بمباران‌های فسفری گیر می‌افتادند و شعله‌های فسفر بر تنشان می‌چسبید. اما عملیات نباید لو می‌رفت. آنجا تنها خدا و ملائک شاهد بودند؛ دوربینی نبود که این رشادت‌ها را ثبت کند."

او با مقایسه‌ای دیگر گفت: "در جام جهانی وقتی بازیکنان تیم ملی دیوار گوشتی جلوی دروازه اسپانیا ساختند، همه با افتخار دیدند. اما چه بسیار روزهایی که در مرز شلمچه و آبادان، جوانان ایرانی جلوی موتور جنگی دشمن، توپ و تانک‌ها، دیوار گوشتی ساختند. گردان گردان رفتند و برنگشتند تا پای دشمن به شهرها نرسد."

این رزمنده ادامه داد: "در جبهه‌ها رقابت بود، اما رقابت در نماز شب خواندن، توفیق شهادت و شرکت در عملیات. جرزنی هم بود، برای نگهبانی از سنگر کمین. آواز می‌خواندیم، اما نه سرود شادی؛ بلکه دعای کمیل شب‌های جمعه. در آنجا حتی در دل آب‌های سرد اروند و کانال ماهی شنا می‌کردیم و در سنگرهای گرم شلمچه عرق می‌ریختیم."

او با بغض گفت: "کاش دوربین بود تا نشان می‌داد که آن زمان به‌جای ماسک‌های کامل، سه نفر با دو ماسک، شیمیایی‌ها را تحمل می‌کردند. کاش ثبت می‌شد که چگونه با تیر قناصه دشمن زیر ابرو برمی‌داشتند و چگونه با بوسه بر پیشانی خونین دوستانشان، رنگ رژ لب شهادت می‌زدند."

این یادداشت با جمله‌ای تکان‌دهنده پایان یافت: "شرمنده شهدا، کاش می‌توانستیم دینی که بر گردن ما گذاشتید را ادا کنیم."

این سخنان تلنگری برای همه ماست که به یاد داشته باشیم آرامش امروز ما، مرهون چه فداکاری‌هایی است.

نویسنده: رسول حیدری

دیدگاه شما

سایت رهبر معظم انقلاب