کورنگ: هر سال منابع آب زیرزمینی ایران تمام میشود. آلودگی هوا تشدید و تنوع زیستی در ایران دچار تخریب بیسابقهای شده است. تشدید فشارهای انسانی و خشکسالی در کنار تغییر اقلیم، در کشور نمود بیشتری پیدا کرده است.
به جای اینکه در 100 سال آینده 0.75 درجه سلسیوس افزایش دما داشته باشیم، پیشبینی میشود در طول 100 سال آینده، این رقم 2 برابر شود و حدود 2 درجه افزایش دما را تجربه کنیم. اطراف دریاچه ارومیه به طرز آشکاری با افزایش دما مواجه شده است و افزایش دما و تبخیر موجب شده است میزان تبخیر بیشتر شود و بارندگی مثل پیش کارکرد خود را نداشته باشد و عملاً اگر بارش باران در این منطقه بیشتر شود، کارآیی گذشته را نداشته باشد.
ایران البته متأثر از گرمایش جهانی است. تغییر اقلیم در ایران در کنار خشکسالی مدیریتی، روند ناکارآیی سرزمینی را تشدید میکند. نمود این وضعیت را میتوان در نابودی 18 میلیون اصله بلوط در غرب کشور دید که آرام آرام خشکیدند. فشار بیش از حد حضور دام، گونزنی، آتشسوزی، ورود ریزگردها و ... از جمله مواردی است که در مناطق غرب و جنوب غرب کشور، به نوعی قحطی مدیریت پایدار را نشان میدهد.
با این حال تأثیرات تغییر اقلیم را هم میتوان در خشکی سرشاخه اصلی سفیدرود دید؛ رودی که به آمازون ایران معروف است. خشکی رود پرآب سفیدرود در اردیبهشتماه نشان میدهد چگونه ایران نیز در فرایند جهانی گرمایی و تغییر اقلیمی گرفتار شده است.
با این حال باید به ساخت سدها هم اشاره کرد. آمار رسمی نشان میدهد ساخت این سدها، نظام هیدرولوژیکی دریاچهها را بر هم زده است؛ بنابراین همین خشکیهای فزاینده تخریب سرزمین ایران را تشدید میکند. خشک شدن هامون، گاوخونی، زایندهرود، پریشان بختگان، طشتک و... همه انگشتان قطع شده طبیعت ایران هستند.
وقتی چنین هجمه سنگینی به منابع آبی کشور صورت میگیرد، ظرفیت گرمایی در مناطق کاهش پیدا میکند و تفاوت دمایی شب و روز افزایش پیدا می کند. این وضعیت نشانه بیابانی شدن کشور است. این تفاوت دما موجب میشود کمتر موجود زندهای در بیابان دوام بیاورد و آرام آرام مردم مجبور میشوند از مناطق زیستی خود مهاجرت کنند و این بیابانزایی تشدید میشود. باید پذیرفت که خطر بیابانی شدن تمام سرزمین بین 30 تا 40 درجه عرض شمالی، همیشه وجود داشته است.
و اگر نابخردی مدیریتی موجب تشدید تخریبهای محیط زیست شود، دیگر خسارت زیستی در این سرزمینها غیرقابل جبران است.
به گزارش برترینها، 2 دلیل اصلی برای شیوع بحران «تشدید روند کاهنده کارآیی سرزمین» یا همان بیابانزایی در ایران وجود دارد؛ یکی اینکه چیدمان توسعه در کشور متناسب با توانمندیهای اکولوژیکی سرزمین نیست و دیگر اینکه کشور ما در عرض 30 تا 40 درجه نیمکره شمالی قرار گرفته است و اینجا جایی است که به آن کمربند خشک جهان گفته میشود این کشورها نباید به منابع آب و خاک شان بیش از حد محتاج باشند، بلکه باید هر طور شده به سمت کاهش وابستگی معیشتی به این منابع حرکت کنند.
واقعیت این است که خطر بیابانی شدن ایران بسیار زیاد است. نزدیک به یکسوم سکونتگاههای روستایی در کشور خالی از سکنه شده است. در ایران خیلی بی سر و صدا روستاها در حال خالی شدن است.
توسعه ناپایدار کشاورزی و اقداماتی از این دست موجب شده 85 درصد از اندوخته آبی را از دست بدهیم و نرخ بیابانزایی به یک درصد مصرف کشور در سال برسد و ما به عنوان کشوری با بالاترین نرخ فرسایش خاک در جهان مطرح شویم.
نرخ فرسایش خاک در ایران 3 برابر متوسط آسیاست و همه این مسائل موجب شده تا بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی معاونت طبیعی سازمان حفاظت محیطزیست، تنوع زیستی ما در بدترین شرایط خود قرار گیرد و تقریباً 90 درصد از ذخیره جانوری مؤثر را در طول نیم قرن از دست بدهیم که این وضعیت خطرناکی است.
انتهای پیام/ب
دیدگاه شما