ناصر فیض نویسنده، شاعر و طنزپرداز در خصوص وضعیت چاپ و نشر کتاب در گفتگو با خبرنگار شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ گفت: دو نوع نگاه در بحث چاپ و نشر وجود دارد، که آیا هر اثری را که می آورند از آن استقبال و چاپ کنند یا این که یک جوری موانعی سر راهش ایجاد کنند، یا معیارهایی بگذارند که اگر اثر در آن چارچوب قرار گرفت و مورد تایید بود، از آن استقبال کنند.
وی افزود: گروه اول می گویند که نه، چرا باید آن کار را بکنیم؟ هر اثری که منتشر شود اگر ارزشمند نباشد، خود به خود محکوم به فنا است، شاید به یک اعتباری این حرف بد هم نباشد و آن اثری که یک معیار و پایه و اساس درستی دارد، ماندگار خواهد شد؛ گروه دوم می گویند چون ممکن است ما با همین آثار ذهن مخاطب را پرورش دهیم، صدمه ای که با آثار مبتذل و کم ارزش می بینم را نمی توان جبران کرد؛ من می گویم حد وسطی برای این ها می شود قائل شد، نه این قدر سخت بگیریم که هیچکس اجازه نداشته باشد چیزی چاپ کند که در ذهنش دنیایی دارد و نه آن قدر ساده بگیریم که هرکسی به خودش اجازه دهد کتاب چاپ کند، این یک حد وسطی است که در اعتقادات ما نیز توصیه شده است که پیامبراکرم(ص) می فرمایند"خیر الامور اوسطها" هر چیزی میانه اش خوب است.
فیض در ادامه عنوان داشت: در بسیاری از رفتارهای ما می بینیم که میانه روی جواب می دهد، در رفتارهای فردی و اجتماعی مان حد اعتدال را رعایت کردن پاسخ می دهد؛ به نظر من یک جریانی باید پشت این ماجرا باشد که از فرهیختگان صاحب نظر استفاده کنند، این خیلی مهم است چون به ما اجازه داده می شود که نگاه کنیم کدام کتاب چاپ و کدام چاپ نشود، آن وقت اگر آن هایی که در این ماجرا هستند، فرهیخته و برگزیده نباشند هر کسی ممکن است به خودش اجازه بدهد این کار را بکند، فاجعه آن موقع اتفاق می افتد، ولی اگر یک جمعی، موسسه یا جایی باشد که متشکل از برگزیدگان آن جامعه که ادبیات خوانده اند، جامعه شناسی، شعر یا دستور زبان فارسی می دانند، قطعا حرف آن ها را دیگران خواهند پسندید؛ فرض کنید وقتی نظر فلان عالم در هر رشته ای وسط باشد کسی در مقابلش جبهه نخواهد گرفت، متاسفانه این گونه نیست، گاهی می بینیم کسی در کاری حضور دارد که اهلیت آن کار را ندارد، مشکل از اینجا است وگرنه در هر جای دنیا یک معیارهایی برای چاپ و انتشار آثار وجود دارد، حتی آن جایی که ادعا می کند مهد دموکراسی است نیز این طور نیست که هرکسی بتواند کتاب چاپ کند، آن ها کتاب را در تیراژ بسیار کم به عنوان مثال 50 جلد منتشر می کنند که انگار اصلا وجود ندارد، اگر این کتاب مخاطب خود را پیدا کرد آن وقت در تیراژ بالا آن را چاپ می کنند، کتاب جایگاه پیدا می کند و مورد نقد و بررسی قرار می گیرد و شان کتاب برشمرده می شود، این هم روش خوبی است چون 50 جلد کتاب اگر حتی مورد قبول هم نباشد گم می شود و به چشم نمی آید.
وی اظهار داشت: به نظرم اگر هر کاری را به دست اهلش بدهند، چارچوب ها، استانداردها و میمیزی ها رعایت شود، تلفات مان در ادبیات به حداقل می رسد، حتی کتاب هایی در حوزه علمی می بینیم که هرکسی به خودش اجازه می دهد به عنوان مثال کتاب در مورد روانشناسی بنویسد، بعد که به بازار می روید می بینید که خیلی از این کتاب های روانشناسی که در بازار وجود دارند ممکن است به جامعه آسیب بزند، آن شخص اگر اهلیت ندارد به چه حقی کتاب چاپ کرده است؟
این شاعر پیشکسوت در خصوص ابتذال در چاپ و نشر و همچنین نگاه تجاری ناشران به بازار کتاب اذعان داشت: قطعا اگر بحث تجارت در هنر را مطرح کنیم، بعضی ها نگاه بد به این ماجرا دارند، مثلا چرا یک شاعر باید کاری کند که از آن هنرش منتفع شود؟ ما نتوانسته ایم مخاطب پرورش بدهیم، ما اگر مخاطب پرورش می دادیم الان خواسته جامعه این کتاب های سطحی نبود، کسانی هم که به دنبال چاپ این کتاب ها هستند می بینند که در جامعه برای این کتاب ها تقاضا وجود دارد، فلان شاعر که می بینید یک ناشر بسیار برجسته جلوی دانشگاه تهران که اسم او به اعتبار شاعر می افزاید، می بینید که روی شیشه مغازه اش می نویسد که کتاب فلانی رسید؛ چه چیزی باعث می شود که این اتفاق بیافتد؟ آیا غیر از این است که ما نتوانسته ایم مخاطب پرورش دهیم؟ ناشر می بیند که این آثار مخاطب دارند از این سود نمی تواند بگذرد، ذائقه مردم را سهل انگاری های مسئولین به اینجا رسانده است، سهل انگاری مسئولین باعث شده کار به جایی برسد که وقتی جلوی یک نوار موسیقی مبتذل یا سطحی را می گیرند آن ها نظام را تهدید می کنند؛ می گویند اگر اثرمان را منتشر نکنید خودمان در فضای مجازی این کار را خواهیم کرد.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا آقای چاوشی را می فرمایید؟ گفت: اسم نمی برم و حاضر هم نیستم از قول من اسمی را جایی نقل کنند، ولی آن هایی که کارشان گاهی به دلایلی مشکل داشته مد نظر بنده است؛ آیا غیر از این است که مسئولین فرهنگی ما، وظایفشان را انجام نداده اند؟ چرا وقتی کسانی هستند که از یک نوع موسیقی، سینما و یا تئاتر که با سرمایه های شخصی خودشان می سازند حمایت نمی کنند که متضرر شوند؟ ما می توانیم مخاطب پرورش دهیم، مثلا مردم را با موسیقی گذشته و امروز فارسی آشنا کنیم و یا می توانیم آنها را با موسیقی مبتذل غربی آشنا کنیم، در همان موسیقی غربی هم می توان مردم را با موسیقی ای آشنا کرد که روحشان را تعالی دهد و اتفاق خوبی برایشان بیافتد، چرا این کارها را نکرده ایم؟
فیض در ادامه عنوان کرد: گاهی تقسیم بندی هایی انجام داده ایم صرف این که یک نفر از ما نیست گفتیم بد است، این تقسیم بندی غلط است؛ در جهان فقط ما نیستیم که دغدغه های انسانی داریم، فرهیختگان و عدالت خواهانی در دنیا هستند که صدای همه مظلومان عالم را می شنوند همان طور که ما مسلمان ها می شنویم، چرا نباید اگر آن ها هنری دارند، هنرشان را ببینیم؟ چرا به بهانه های واهی آن ها را کنار بزنیم؟ وقتی که آن ها را کنار بگذاریم فرصت هم پیدا نمی کنیم که خودمان را به آن ها معرفی کنیم؛ یک سری اتفاقات این مدلی افتاده است و به سیاست گذاری اشتباه و حاکم نبودن شایسته سالاری بر می گردد، وقتی یک نفر با رابطه در جایگاهی قرار می گیرد که حقش نیست انتظار دارید چه اتفاقی بیافتد؟ ما حتی در جایگاه وزرا هم داشته ایم که اشخاص در جای واقعی خود قرار نگرفته اند و آن وزارت خانه جای او نبوده است، گاهی جای دو وزیر با هم اشتباه بود و باید جا به جا می شده اند، وقتی در چنین مسائلی در مملکت دقت نمی شود چنین آفاتی را هم می بینیم و باید تاسف بخوریم.
وی اظهار داشت: کشوری که انقلابی است و حرکتش شخصیت داشته و در جهان جایگاه منحصر به فرد خود را دارد، چنین کشوری باید آن منویات و هدفی که داشته است را پیاده کند؛ هیچ کسی حق ندارد مانع این اهداف انقلاب شود، هر کسی که باشد باید کنار گذاشته شود، هر آدمی که مانع حرکت و اهداف انقلاب شود باید کنار گذاشته شود ولی بعضی ها آمده اند که می بینیم حتی به اسم حمایت از انقلاب و تشیع به اصل ماجرا لطمه زده اند، این ها اگر درست شود قطعا کشورمان در جهان بیش از این هایی که الان برای نمونه بودن پیداست، خواهد بود و جایگاهی خیلی بالاتر از این در جهان خواهد داشت؛ حق ما این نیست که دورمان را دشمنان بگیرند و ما را تحریم کنند و آن ها حق ندارند با ما اینجوری رفتار کنند، اما گاهی اتفاقاتی افتاده است که بخشی از آن را خودمان دامن زده ایم، دشمن هر کاری هم که بکند نمی توان به او حق داد.
ناصر فیض در پایان در خصوص علت ایجاد دو دستگی میان هنرمندان گفت: ماجرای هنرمندان انقلابی و روشنفکر سابقه دارد، زمان جلال آل احمد هم همینطور بوده است، همیشه این ماجرا بوده است منتهی در یک دوره ای ممکن است شدت بیشتر یا کمتری گرفته باشد؛ الان هم آن هایی که تعریف درست از نظام و انقلاب و اهداف آن دارند، هستند و همیشه کنار هم بوده اند، اما الان یک مقداری رو شده است و این دو دستگی دیده می شود، تا الان محافظه کاری کرده اند و خودشان را نشان نداده اند اما حالا اتفاقات سیاسی که در جریان است باعث شده که این مسئله نمایان شود؛ کسی که کار خودش را می کند هنوز هم هست و هنوز هم انقلابی است و آن کس هم که در مسیر مردم، انقلاب و اعتقادات نیست هم همیشه کار خودش را کرده و می کند اما یک موقعی با ریاکاری نگذاشته است که این دیده شود، متاسفانه نفاق همیشه وجود داشته و برایی جامعه مشکل درست کرده است.
انتهای پیام/رستمی
دیدگاه شما