به گزارش کورنگ به نقل از خبرگزاری فارس، در مقالهای که به قلم "شیموس کوک" در پایگاه تحلیلی"گلوبال ریسرچ" با عنوان "گام بعدی نابودی سوریه" منتشر شده آمده است: این که باید شورشیانی که به دولت سوریه حمله میکنند از حمایت بیشتری برخوردار شوند تا "انقلاب" سوریه را بیشتر به پیش ببرند. این رویکرد آنها نتیجه اغراقهای صورت گرفته در پیشروی شورشیان سوریه در دو شهر از بزرگترین شهرهای سوریه است. رسانههای غربی تلاش دارند از این پیشروی به عنوان لحظات تعیین کننده در دموکراسی جهانی یاد کنند.
• فروپاشی سوریه بیشتر بخاطر دروغهای رسانهای است
از هم پاشیدن سازمان یافته سوریه بیشتر به دروغهای رسانههای غربی و ژئوپلتیک مربوط میشود تا به وقوع یک انقلاب در این کشور. هر چه رسانههای آمریکایی از این خونریزیها ابراز خرسندی بیشتری کنند سیاستمداران جرأت بیشتری مییابند تا بتوانند خون بر زمین بریزند.
• واقعیت این بود که دولت سوریه حملات دمشق را فوراً سرکوب کرد
حملات شورشیان به شهرهای دمشق و حلب در عمل به این خاطر بود که رسانههای غربی متقاعد شوند شورشیان در حال نزدیک شدن به کسب پیروزی هستند به این امید که بتوانند حمایتهای مستقیم نظامی بیشتری از بیرون دریافت دارند. اما به هر حال واقعیت امر این بود که دولت سوریه فوراً توانست حملات سوریه را در هم بکوبند اما با این حال رسانههای آمریکاییها پیش بینی میکنند که "پیروزی برای شورشیان نزدیک است".
• اوباما خود عامل اصلی فاجعه انسانی در سوریه است
به ناگهان سوریه به یکی از موضوعات بحث نامزدهای انتخاباتی آمریکا بدل شد. جمهوریخواهان اوباما را متهم میکنند که منابع لازم را در مناقشه سوریه در اختیار قرار نداده است و در موقعی که شورشیان لایق آن هستند که از کمکهای بیشتر (عمدتاً تسلیحاتی) برخوردار شوند، از ورود به موضوع سوریه امتناع میکند. اما اوباما خود عامل اصلی ایجاد فاجعه انسانی است.
"رابرت فیسک" یکی از کارشناسان برجسته امور خاورمیانه چنین توضیح میدهد: "درحالی که قطر و عربستان سعودی اسلحه و پول در اختیار شورشیان سوریه میگذارند، باراک اوباما و وزیر امور خارجهاش هیلاری کلینتون مدعی هستند که خواستار دموکراسی در سوریهاند. حال آن که قطر یک کشور با حکومت تمامیتخواه و عربستان سعودی نیز در زمره مضرترین دیکتاتوریهای پادشاهی در جهان عرب به شمار میرود."
• قطر و عربستان به دستور آمریکا به دنبال سرنگونی نظام سوریه هستند
اما در اینجا باید گفت که آقای فیسک یک موضوع را از قلم انداخته است: این که قطر و عربستان عملاً دست نشاندههای سیاست خارجه آمریکا هستند. این دو کشور هرگز برای سرنگون کردن یک کشور منطقهای کاری را بطور مستقل انجام نمیدهند، آنها این کار را طبق دستور انجام میدهند.
سوریه تحت محاصره همپیمانان نزدیک آمریکا است و از طریق این همپیمانان است که اسلحه و مزدوران خارجی به داخل سوریه سرازیر شدهاند تا خرابی عمدهای در این کشور به بار آورند. شورشیانی که قسمتی از خاک سوریه را تحت اشغال دارند تنها در مناطق دورافتاده روستایی مرزی ترکیه، اردن و شمال لبنان مستقر هستند یعنی مناطقی که در صف سیاست خارجی آمریکا جا میگیرد.
• شورشیان سوری بعد از حملات در شهر به مناطق مرزی گریخته و پناه میگیرند
ناآرامی معمولاً در شهرها اتفاق میافتد اما آن چه انقلاب سوریه خوانده میشود یک حرکت در روستاها است که از زمانی که قدرتهای خارجی تصمیم به نابودی این کشور گرفتند، پا گرفته است. این از شانس و اقبال شورشیان سوری بوده که این دو شهر بزرگ در این کشور در نزدیکی مرزها واقع هستند. به این صورت که شورشیان تهاجم سریعی به داخل شهرها ترتیب داده و با انجام حملاتی بزرگ بار دیگر به سرعت به سمت مناطق مرزی عقبنشینی کرده و تحت پناه دوستان خود در آن مناطق قرار میگیرند.
اگر چه آن چه ارتش آزاد سوریه خوانده میشود از عناصر فراری ارتش سوریه تشکیل میشود اما این احتمال وجود دارند که این فراریها بر این امر شرط بستهاند که آمریکا در بلندمدت از هیچ هزینهای برای سرنگونی نظام سوریه امتناع نخواهد کرد.
• رسانههای آمریکایی برخی اوقات مجبور میشوند به حمایت مردمی از اسد اعتراف کنند
سوال روشنی که رسانههای آمریکایی هرگز به آن نمیپردازند این است که آیا مردم سوریه تمایلی دارند که کشورشان نابود شود. خرابیای که نتیجه غیرقابل اجتناب این مناقشه خواهد بود. در حقیقت، نشانههای فراوانی وجود دارد که نشان از مخالفت مردم با خرابی کشورشان دارد. روزنامه نیویورک تایمز بعد از این که همه را به تشویق شورشیان فرا خواند، بارها مجبور شد به این امر اعتراف کند که تظاهرات گستردهای به حمایت از دولت سوریه در این دو شهر بزرگ کشور برگزار شده است.
• سوریها پشتیبان اسد هستند و دوست ندارند او کنار برود
این روزنامه نوشت: حضور پرشکوه مردم (بالغ بر دهها هزار نفر) در میدان اصلی شهر دمشق یک بار دیگر تأکیدی بر میزان حمایتی است که بشار اسد (رئیس جمهوری سوریه) و رهبری وی در میان سوریها برخوردار است... این حمایت بخصوص در شهرهایی مانند دمشق و حلب یعنی دو شهر بزرگ کشور پررنگ است.
این امر در نظرسنجی بنیاد قطر که از مراکز ضدسوری است، بیش از گذشته مورد تأیید قرار گرفت. بنا بر نتیجه تازهترین نظرسنجیهای صورت گرفته طی برنامه "مباحثات دوحه"، سوریها بیشتر حامی رئیس جمهوری خود هستند و 55 درصد آنها نمیخواهند اسد کنارهگیری کند (دوم ژانویه 2012).
• اگر دولتی از خود دربرابر تروریستها دفاع کند آمریکا ادعای نسل کشی سر میدهد
این امر جای تعجبی ندارد. سوریها شاهد بودهاند که چگونه عراق و افغانستان و لیبی تحت پروژه "آزادسازی" آمریکایی ویران شدند. آمریکاییها نیز به رغم رفتار جنایتکارانه رسانههای خود باید بهتر به این امر واقع باشند، هر چند که بسیاری از آنها به این امر واقف هستند.
ایالات متحده مشغول استفاده راهبری در سوریه است که در طول سالها آن را کامل کرده است. راهبری که از افغانستان در دهه 1980 شروع شد و به یوگوسلاوی رسید و اخیراً در لیبی به کار گرفته شد و آن "تسلیح گروههای شبهنظامی کوچک وفادار به منافع آمریکا برای حمله به دولت است". این امر شامل بمبگذاریهای تروریستی نیز میشود و وقتی دولتی که هدف حمله قرار گرفته شروع به دفاع از خود می کند، آمریکا فریاد "نسل کشی" و "کشتار جمعی" سر داده و خواستار مداخله نظامی خارجی میشود.
• از خشونت فرقهای و قومی برای کسب امتیازات نظامی استفاده میشود
در هر یک از این نمونهها جامعهای که هدف قرار گرفته از هم میپاشد و کشتار جمعی و خشونتهای فرقهای و قومی آگاهانه مورد استفاده قرار میگیرد تا بتوان از آن پیروزی نظامی به دست آورد و این امر بطور اجتنابناپذیری از کنترل خارج میشود. بحران پناهجویان نیز از جمله پیامدهای طبیعی است که به حتم به گسترش بیثباتی به آن سوی مرزها منجر شده و مناقشات گستردهتر منطقهای را باعث میشود. میلیونها زندگی در یک لحظه نابود میشوند البته اگر خاتمه نیابد.
• مناقشه سوریه میتواند دامن کشورهای منطقه را بگیرد
نشانههای فراوانی دال بر این امر وجود دارد که مناقشه سوریه این پتانسیل را دارد که مانند جنگ عراق که پیش آز آن اتقاق افتاد به عاملی برای خشونتهای شدید فرقهای و مذهبی در ابعاد چندملیتی بدل شود. کشور لبنان در همسایگی سوریه هم اکنون شاهد درگیریهای مسلحانهای بوده که از نتایج مستقیم تحولات سوریه است و همچون انبار باروت تنشهای مذهبی و قومی است که می تواند با یک جرقه کوچک شعلهور شود و سوریه میتواند این شعله را روشن سازد.
• مردم سوریه قربانی اهداف بزرگتر هستند
مردم آمریکا شاهد تصاویر و درد و رنجها و نابودی اجتماعی جنگ در عراق و افغانستان بوهاند. بحران سوریه نیز در منطقهای ناآرام در جریان است و این پتانسیل را دارد که ساختار اجتماعی خاورمیانه را دچار فروپاشی کند.
این جنایات جنگی به نفع هیچ کسی نیست بجز ثروتمندانی که هدایت دولتها را در دست میگیرند و از این موقعیت برای مال خود کردن اقتصاد کشور هدف حمله و بخصوص نفت آن استفاده می کنند. به هر حال، مردم در سوریه به عنوان قربانیان اهدافی بزرگتر استفاده میشوند تا آمریکا بتواند سنگ بنای نابودی ایران را قرار دهد (ایرانی که سوریه از همپیمانان نزدیک آن است). اما روسیه و چین عملکرد چشمگیری علیه این عمل جنایتکارانه نشان دادهاند و ممکن است در دفاع از همپیمانان خود بهتر عمل کنند. فعالیتی که به راحتی میتواند به یک جنگ منطقهای یا جهانی بدل شود.
از این رو این جهنمی که در خاورمیانه ایجاد شده به سبب سیاست خارجی آمریکا بوده که در بیتوجهی کامل به معانی جهانی این سیاستها تدوین شدهاند. هر دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری به نوعی از حمام خون حمایت میکنند تا تضمینی بر این امر باشد که انتخابات بعدی مشروعیت تازهای به سیاست خارجی وحشگیرانه دیگری بدهد.
دیدگاه شما