به گزارش کورنگ به نقل از شبکه اطلاع رسانی دانا، این روزها دوباره تصویر پسربچهای هفت هشت ساله بیشتر جلوی چشمانمان میآید. پسربچهای که در 19 دی دو سال پیش در خیابانهای تهران یتیم شد. علیرضا احمدی روشن این روزها در سوگ دومین سالگرد عروج پدرش مصطفی مینشیند و این بهانهایست تا ما دوباره یادمان بیاید که راه روشنی که احمدی روشنها در آن قدم زدند هنوز رهرو میخواهد.
به همین مناسبت بخشهایی از یکی از دست نوشتههای شهید مصطفی احمدی روشن که توسط خانواده او در اختیار رجانیوز قرار گرفته را در ادامه میتوانید بخوانید. همین چند خط شاید بتواند مشخص کند که چرا مصطفی لایق شهادت بود و جانش یارای عبور از معبر تنگ شهادت را داشت.
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انت کما احب واجعلنی کما تحب
الهی هب لی کمال انقطاع الیک
سلام و درود خداوند بر ارواح پاک محمد و آل محمد و درود و سلام ما و خدا به مولا و آقای عالم حضرت بقیهالله(عج)؛ شهادت میدهم که خداوند یگانه است و محمد خاتم رسولان و برترین بنده خداست و علی مرتضی برادر و وصی او بود و فرزندان معصوم مولا، امامان پس از او هستند و تا قیامت امامت در خاندان پاک محمد قرار دارد و لاغیر "و رضیت بذلک". درب شهادت بسته شد.
خداوندا دو چیز را لااقل از اختیار انسان خارج کردی و آن اولی مرگ و دومی تولد است که انسان به اندازه ذرهای در آن دخالت ندارد. ابتدا خدا را شاکرم که به من نعمت وجود را عطا کرد و پس بر آن شاکرم که در موجودات از جمله موجوداتی هستم که حرکت میکنند. در میان این موجودات مرا انسان خلق کردی و در میان انسانها مرا عاقل خلق کردی و در میان عاقلها مرا یکتاپرست خلق کردی، در میان یکتاپرستان مرا مسلمان آفریدی و در میان مسلمانان شیعه و در میان شیعیان شیعهی اثنی عشری آفریدی، و ای کاش در میان این شیعهها مرا از ذریهی زهرا خلق میکردی و در میان آنها از جمله کسانی بودم که مادر و پدرم هر دو سید میبودند. خداوندا باز هم بگویم به من چه دادی؟ چرا؟! مگر من با آن بچه مسیحی و بچه یهودی و آن کافر چه فرقی داشتم...، خدایا چه دادی که شکرش را بهجا آوردم؟
و شاید «علی جان»!
به یمن والدینی خوب و عشاق/ مرا عبد و غلامت آفریدند
خدایا!
بهشت را بهشتهام/ بهشت من علی بود
خدایا! اگر روزی آمد که محبت علی را از من گرفتی جان من در بدنم نباشد. خدایا حال میدانم که علی چرا چیزی را جز دل چاه برای درد دل انتخاب نکرد. خیلی چیزها را نمیتوان به هیچکس گفت؛ خدایا جان آن امام زمان را سالم بدار که او امید شیعه است. در طول 1400 سال شیعه را کشتند به خاطر مولایشان به خاطر یک کلام "عشق چهارده تن" چرا؟!
دست نوشته ای از شهید مصطفی احمدی روشن
...چه گویم که در کوچه آقا امام حسن علیهالسلام چه دید؟! چه گویم که علی علیهالسلام 25 سال چه کرد؟ چه گویم که نطفهی حکمیت در چه روزی بسته شد؟
چه گویم که فرق علی را در دوشنبهی منحوس شکافتند یا در 21 رمضان 40 (هـ .ق)؟ چه گویم که در چه روزی جگر پاره پاره بر تشت ریخت؟ چه گویم در چه روزی سری را به نیزه کردند؟ چه گویم که در چه روزی پایی را از زیر ناقه با زنجیر بستند؟ چه گویم که چه روزی بود که باقر علیهالسلام را به شهادت رساندند؟چه گویم که چه روزی صادق علیهالسلام را به شهادت رساندند؟چه گویم که چه روزی بود که مردی در زندان دعای موت را زمزمه میکرد؟ چه گویم که چه روزی بود آن روز که مردی به یاد جدش خود را بر روی خاکها غلتاند و میگفت "یا جداه"؟ چه گویم که چه روزی بود که مردی جگرش میسوخت و فریاد میزد ولی آکلة الاکبادی حرف میزد که صدایش را نشنوند؟ چه گویم شمس دهم چگونه سرخ فام غروب غریبانه کرد؟ چه گویم که مردی با 18 [29] سال سن مثل مادر قد خمیدهاش در خون غوطه خورد؟ و چه گویم دربارهی مردی که در سرداب مقدس از گناهان شیعه به خدا استغفار میکرد؟
هرکس به طریقی دل او میشکند/ بیگانه جدا دوست جدا میشکند
بیگانه اگر میشکند باکی نیست/ از دوست بپرسید چرا میشکند
در طول کل تاریخ بشریت شاید فقط چندسالی دنیا به خود حکومتی الهی دیده باشد و آن پس از حکومت و پادشاهی سلیمان و داوود، ده سال حکومت حضرت رسول در مدینه و 5 سال حکومت حضرت امیر علیهالسلام و چند ماه حکومت امام مجتبی علیهالسلام میباشد و دیگر تاریخ در طول 1400 سال طلوع اسلام حکومتی با پایه و اساس الهی به خود ندیده است. تا اینکه انقلاب ما به وقوع پیوست. در حدود نیم میلیون شهید خون خود را ارزانی این نهال کردند تا پابرجا بماند و بعد آنرا به نسل انقلاب که تقریباً پس از سال 57-58 به دنیا آمدند سپردند و حال آن زمانی رسیده که این نسل از انقلاب برگشته است. روگردانده چرا؟!
بسیاری نامردها چهره در نقاب تزویر پوشاندهاند و خود را خیرخواه مردم میدانند. نمیگذارند که چشم مردم حقیقت را ببیند.
به گفتهی شهید چمران: "وقتی کوس جنگ به صدا درآید شناختن مرد از نامرد آسان میشود". اینان همانهایی هستند که وقتی بوی خون به مشامشان رسید در هفت سوراخ خزیدند و شانه خالی کردند و حال آمدهاند و داعیهی انقلاب را دارند، کجا بودید وقتی بچههای ما در خون وضو میساختند آیا کور بودید و ندیدید؟
حال به گورستان بروید و ببینید تاریخ بشریت تا به حال مانند این همه جوان ما دیده است که غالباً با سنی حدود 18-22 سال خود را در کام مرگ انداختند، حال مجالس که برای شهدا برگزار میشود خالی است. به خدا که همهی اینها جواب دارد. چرا نمیدانید که بزرگترین نعمت را خدا به ما داده است که در حکومتی الهی زندگی میکنیم به رهبری ولایت فقیه. گوشتان را باز کنید و بشنوید سخن، سخنگوی آمریکایی که گفت: "اگر ما جایگاهی بهعنوان ولی فقیه را بر زورق تردید بنشانیم بزرگترین بار را از دوش خود برداشتهایم" آیا حالا اگر کسی با این اصل مخالفت دارد جیره خور امریکا نیست؟
از طرفی با عمال داخلی ما را تحت فشار قرار دادهاند از طرفی با محاصرههای اقتصادی گلوی ما را میفشارند و با این دو اصل مردم را در مضیقه قرار دادهاند تا از انقلاب روگردان شوند.
و ایکاش مردم میتوانستند بدانند که چه کسی خیرخواه آنان است، چپیها داعیهی اصلاحطلبی دارند، راستیها نیز داعیهی صاحب انقلابی را دارند و به امیرالمؤمنین قسم که هیچ کدام خیرخواه مردم و انقلاب نیستند و همه به منافع خود میاندیشند.
امام خمینی(ره) فرمودند: "پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به انقلاب آسیبی نرسد" و حال من تصمیم گرفتهام در آخرت و پل صراط با کسانی که مخالف انقلاب و ولی فقیه هستند روبرگردانم.
اما کار مهم و سختی که بر دوش ما نهاده شده این است که با این تحریفات مبارزه کنیم و کار ما شاید به مراتب مهمتر از کار شهداست که اگر انقلاب از این وهله خارج شود ما هم پاسدار انقلاب بودهایم و هم پاسدار خون شهدا و شاید اجر و ثواب ما بیشتر از آنها باشد. و این ممکن نیست غیر از اینکه به طور کامل پشتیبان ولی فقیه باشیم که فرمودهی حضرت صاحبالزمان میباشد. و این استدلال [را] به قول حضرت امام(ره) بعضیها نمیدانند و اگر دانسته باشند و با ولی فقیه مخالفت کنند مرتد هستند، حال میفهمیم چرا امام زمان ظهور نمیکنند. چون واقعاً که دین چیزی جز بر روی زبانها نیست و یقیناً در قلوب و دلها نیست. حال اگر مهدی(عج) ظهور کند مردم باز هم یادشان میرود و حال بیا و بگو مردم این مهدی است که 1400 سال ضجه زدید که بیا بیا...
خدایا ما را در امتحانی سختتر از این قرار مده، بسیار دعا کردهام که ای کاش جزءآن 3 تن بودم [که] با علیعلیهالسلام ماندند ولی کمتر دعا کردهام که ایکاش در آن زمانه میزیستم چون با خواندن تاریخ [و] کمی تعقل دریافتم که ما مرد امتحان نیستیم.
انتهای پیام/
دیدگاه شما