دکتر محمد مهدی اسماعیلی
مرور تاریخ اندیشه سیاسی اسلام نشان می دهد به تدریج و پس از بحران خلافت از قرن سوم به بعد و ایجاد دو گانه خلیفه و سلطان در جهان اسلام، نظریه تغلب در دیدگاه های اندیشمندانی نظیر ابن فرا، ماوردی، غزالی و در قرون بعدی در آرای ابن تیمیه، ابن قیم و درنظریه «عصبیت» ابن خلدون به عنوان یکی از منابع مشروعیت قدرت، تئوریزه می شود.
نظریة«تغلب» عبارت از دیدگاه فقهی - کلامی است که شمشیر و زور را منبع مشروعیت سیاسی دانسته و قدرت را مترادف حقانیت می خواند. فقهای مسلمان این نظریه را در این جمله خلاصه کرده اند: «الحق لمن غلب» (حق با کسی است که غالب باشد)
قاضی ابویعلی از علمای بزرگ حنبلی قرن پنجم در مورد مشروعیت حکومت میگوید: امامت به دو صورت منعقد میشود: 1 -انتخاب اهل حل و عقد 2- جانشین ساختن امام قبلی. سپس میگوید از احمد حنبل نقل شده که: «امامت با زور و غلبه هم ثابت میشود و در این صورت احتیاج به عقد بیعت نیست، هر چند که آن حاکم فاجر باشد». 1408(ابن فرا،1408 ق: 24)1
امام محمّد غزالی، عارف بزرگ جهان اسلام، در احیای العلوم می گوید: «الحق لمن غلب و الحکم لمن غلب، نحن مع من غلب» یعنی «حق با کسی است که غلبه کند و حکومت هم از آن اوست و ما هم با حاکم غالب هستیم». (غزالی، 1351: 130)
مودودی، اندیشمند بزرگ معاصر، با تحلیل تاریخی از جریانات صدر اسلام، نقطه آغاز انحراف و حاکمیت غلبه و استیلا را در به حکومت رسیدن معاویه، تبدیل خلافت به سلطنت، و انتخاب یزید به ولایتعهدی می داند. (مودودی،1405: 94) نظریة «تغلب» در جهان اسلام تا جایی بر فکر و اندیشة مسلمانان تأثیر گذاشت که بیشتر دانشمندان مسلمان آن را پذیرفته و همه در ستایش قدرت نوشتند و مردم را به اطاعت از شمشیر فرا خواندند.
عدم صیانت از نتایج آرا و بی اعتنایی به آن، خروج نظام اسلامی از دایره عدالت، و در نتیجه سقوط مشروعیت نظام از آن تفسیر می شود.از این زاویه حضور قوی و بی انعطاف نظام اسلامی در حمایت از جمهوریت نظام و رای مردم قابل درک است.
اما در ادبیات علمی فقها و فلاسفه سیاسی شیعه، که نگاه آرمانی واخلاقی در حوزه سیاست را مقدم بر دیگر مباحث می دانند، غلبه و قهر برای کسب قدرت و برقراری نظام سیاسی همیشه تاریخ مردود بوده است.
عدالت، کانون محوری اندیشه و فلسفه سیاسی شیعی بوده است و از لوازم عدالت در ساخت قدرت و نظام سیاسی، همراهی و رضایت مردم است؛ و حکومتی که رضایت مردمی را ندارد، در واقع عادل نیست و در نتیجه، فاقد مشروعیت و در نهایت طاغوت است.
فارابی سیاست مدینه تغلبیه را بدترین سیاست اصناف مدینه جاهلیه برمی شمرد. (فارابی،1959: 78) این نگاه به عنوان نظر حاکم در حوزه اندیشه سیاسی شیعی بوده و نهایت اختلاف اندیشمندان شیعی در موثر بودن آرای مردمی، تردید در دخالت این تاثیرگذاری در اصل مشروعیت حکومت و یا در مقبولیت آن بوده است. نتیجه عملی هر دو دیدگاه نیز یکی است؛ بدون رضایت مردم، امکان تشکیل حکومت وجود ندارد.
از مهم ترین آثار وضعی این بحث در حوزه فلسفه سیاسی، به دو مورد آن اشاره می کنیم:
1- ابطال دیدگاه هایی است که تلاش می کند اقبال انقلاب اسلامی و رهبران آن به تاثیر آرای مردم در ساخت جامعه دینی را به تبعیت از مشهورات زمانه و در راس آن نظام های لیبرال دموکراسی غربی تقلیل دهند.
در اندیشه سیاسی امام راحل به عنوان بنیانگذار انقلاب اسلامی و امام خامنه ای که نظریه مردم سالاری دینی را از اجمال تاریخی ولی با ریشه های عمیقش، به نظریه تفصیلی و قابل ارایه به دنیای امروز تبدیل کرده اند، موضوع رضایتمندی و همراهی مردم برای تشکیل و بقای حکومت اسلامی، جزء مشروعیت ذاتی حکومت است.
به پشتوانه این تئوری بود که در طول دوران مبارزه برای پیروزی انقلاب اسلامی، امام راحل تنها و تنها بر حضور آگاهانه مردم در صحنه تاکید می کرد و هر نوع استفاده از ترور و ارهاب را مردود دانستند، و هیچ گاه از تحرکات مسلحانه پشتیبانی نکردند و تنها انقلاب واقعی دوران معاصر را با حضور همه اقشار و طبقات شهری و روستایی به پیروزی رساند.
در اولین سال انقلاب اسلامی، پنج بار مردم را برای انتخاب نوع نظام، انتخاب خبرگان برای تدوین قانون اساسی، رفراندوم قانون اساسی، انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی، به پای صندوق های رای دعوت کردند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در آخرین تقریر خود، موضع امام و نظام اسلامی را در مورد رابطه مردم و نظام دینی چنین بیان می نماید:
در ادبیات علمی فقها و فلاسفه سیاسی شیعه، که نگاه آرمانی واخلاقی در حوزه سیاست را مقدم بر دیگر مباحث می دانند، غلبه و قهر برای کسب قدرت و برقراری نظام سیاسی همیشه تاریخ مردود بوده است.
«افرادى گمان نکنند که امام بزرگوار ما، انتخابات را از فرهنگ غربى گرفت و آن را قاطى کرد با تفکر اسلامى و شریعت اسلامى؛ نه، اگر انتخابات و مردمسالارى و تکیهى به آراء مردم، جزو دین نمی بود و از شریعت اسلامى استفاده نمی شد، امام هیچ تقیدى نداشت؛ آن آدم صریح و قاطع، مطلب را بیان میکرد. این جزو دین است.»
هیچ قدرت و غلبهاى در مکتب امام که از تغلب و از اِعمال زور حاصل شده باشد، مورد قبول نیست. در نظام اسلامى قهر و غلبه معنا ندارد؛ قدرت معنا دارد، اقتدار معنا دارد، اما اقتدارِ برخاستهى از اختیار مردم و انتخاب مردم؛ آن اقتدارى که ناشى از زور و غلبه و سلاح باشد، در اسلام و در شریعتِ اسلامى و در مکتب امام معنا ندارد؛ آن قدرتى که از انتخاب مردم بهوجود آمد، محترم است؛ در مقابل آن، کسى نبایستى سینه سپر بکند، در مقابل او کسى نباید قهر و غلبهاى به کار ببرد که اگر یک چنین کارى کرد، اسم کار او فتنه است؛ این آن نسخهى جدیدى است که امام بزرگوار ما به دنیا عرضه کرد و به ادبیات سیاسى عالم این فصل مهم را افزود.
2- از این زاویه حضور قوی و بی انعطاف نظام اسلامی در حمایت از جمهوریت نظام و رای مردم قابل درک است. زیرا عدم صیانت از نتایج آرا و بی اعتنایی به آن، خروج نظام اسلامی از دایره عدالت، و در نتیجه سقوط مشروعیت نظام از آن تفسیر می شود.
شاید بهترین نمونه در این خصوص پشتیبانی و حمایت رهبر معظم انقلاب از انتخاب مردم در دوم خرداد 1376، اصرار بر برگزاری انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی در موعد مقرر، علیرغم مخالفت بخش عمده ای از حاکمیت، و مهم تر از همه، انتخابات ریاست جمهوری سال 88 که علیرغم همه فشارهای وارده، و اردوکشی های خیابان، محکم و قاطع از رای مردم صیانت نمودند اشاره کرد.
پی نوشت:
1 - ابطال انتخابات تودهنی به مردم است و بنده به هیچ عنوان از حقوق مردم کوتاه نخواهم آمد. در همین انتخابات سال 76 وقتی جناب آقای خاتمی رای آوردند خیلی ها اعتراض داشتند و به دنبال ابطال انتخابات بودند. گروهی از بزرگانی که شما هم می شناسید، پیش بنده آمدند و تقاضای ابطال انتخابات را کردند و مدام هم اصرار می کردند. بنده آن زمان آنچنان تشری به این ها زدم که دیگر از آن زمان تاکنون دلشان با بنده صاف نشده( http://www.mashreghnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=20824)
2- انتخابات، شاخص و عَلم نظام جمهوری اسلامی است. به کوری چشم دشمنها، ما الحمدلله انتخابات را بدون اندک تأخیری، همیشه سر وقت انجام دادیم؛ این خیلی مهم است. از سال 58 که اولین انتخابات انجام گرفته است تا امروز، سی و یکی دو تا انتخابات انجام گرفته؛ سر وقت، با دقت. واقعاً خودشان را کُشتند که شاید بتوانند در یک برههای انتخابات مجلس را عقب بیندازند، اما نتوانستند. رؤسای قوا با همدیگر همدست شدند که نگذارند انتخابات مجلس شورای اسلامی سر وقت انجام بگیرد، اما نتوانستند. خیلی تلاش کردند، آمدند، بحث کردند، حرف زدند، روزنامه نوشتند، امضاء جمع کردند، مأمورین دولتی را بسیج کردند، ولی الحمدلله نتوانستند. بعد از این هم به توفیق الهی همین جور خواهد بود. انتخابات مهم است. انتخابات برای ما یک پرچم افتخار است؛ نشانهی مردمسالاری دینی است.( http://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1391)
3- ابطال انتخابات تودهنی به مردم است و بنده به هیچ عنوان از حقوق مردم کوتاه نخواهم آمد(همان، www.mashreghnews.ir)
منابع
- ابن فرّاء، ابویعلی محمد بن حسین، الأحکام السلطانیه، تصحیح محمد حامد الفتی، مصر، شرکه مکتبه و مطبعه مصطفی البابی الحلبی، مصر، 1408 ق : 24
- غزالی محمد بن محمد، 1351، احیاء علوم الدین ترجمه مٌوید الدین محمد خوارزمی، به کوشش حسین خدیو جم، تهران: انتشارات علمی فرهنگی
- مودودی، ابوالاعلی خلافت و ملوکیت، خلیل احمد حامدی، تهران 1405هق
- فارابی، ابونصرمحمد، مبادی آراء اهل المدینة الفاضلة، البیر نصری نادر، بیروت: المطبعة الکاثولیکیة، 1959م
*عضو گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران
انتهای متن/
دیدگاه شما