به گزارش پایگاه خبری تحلیلی کورنگ ، بسیاری از ما بزرگترها اولین روزههایمان را «کله گنجشکی» گرفتیم. یعنی وسط روز افطار کردیم و دوباره تا افطار چیزی نخوردیم. با خودمان به مدرسه خوراکی نبردیم و پایبندی عجیبی به آن داشتیم. اما هستند کودکانی که برایشان سوال است آیا این روزه خاص و شیرین فایدهای هم دارد؟ آیا صرفا ادای آدم بزرگها را در میآورند یا اینکه این روزه هم در خانواده مهم شمرده میشود و به اصطلاح الکی نیست. به همین بهانه با حجت الاسلام محمدرضا جوان آراسته گفتگو کردیم تا درباره روزه کله گنجشکی و در کل روزهداری بچهها بیشتر بدانیم. اینکه روزه کله گنجشکی در روند رشد عبادی کودکان چه میزان تاثیرگذار است؟
چطور «روزه کله گنجشکی» را به بچههایمان معرفی کنیم؟ آیا روزه کله گنجشکی گرفتن مهم است؟
اول از همه در روزه «کله گنجشکی» باید روی این روزه بودن تاکید کنیم. بچههای ما در ماه رمضان چیزی که مدام از بزرگترهایشان میشنوند کلمه «روزه گرفتن» است. ما باید بچه را در این روزه گرفتن شریک کنیم. این یک برند و یا عنوان ارزشمند است. کودک باید خودش را در شرایطی ببیند که این عنوان ارزشمند را به دست آوردهاست. بنابراین در اینکه کودکی که روزه کله گنجشکی گرفته هم روزهدار واقعی است باید تاکید کنیم.
حالا اگر دقت کنید «روزه کله گنجشکی» عنوان نمکی دارد طوری که این کلمه با سن و سال کودکان قبل تکلیف متناسب است. این روزه را میتوانیم هنگام معرفی فرزندانمان بگوییم. مثلا دختر من امروز روزه است. لزومی هم ندارد در مواجهه با دیگران از کلمه کلهگنجشکی استفاده کنیم. اما در ارتباط با خودش میگوییم که تو روزه هستی اما روزه کلهگنجشکی؛ یعنی از صبح که باهم سحری میخوریم تا اذان ظهر نباید چیزی بخوری. این چیزی نخوردن را هم باید تشویقی استفاده کنیم. یعنی به او بگوییم که تو چقدر توانمندی که میتوانی چیزی نخوری و روزهدار باشی. آن وقت هنگام اذان ظهر حالا وقت استراحت است و میتوانی افطار کنی و ناهار بخوری. بعد از ناهار هم از او میپرسیم که حالا برای نیمه دوم روزه آمادهای؟ دقیقا عین دو نیمه بازیهای ورزشی که بازیکنان به استراحت میروند.
کودک با این روش تلاش برای خویشتنداری در ماه رمضان را میبیند و در عین حال یاد میگیرد. کودک این زحمت را میکشد تا لذت صاحب عنوان ارزشمند «روزهدار بودن» را از آن خودش کند. این موضوع به نظر من بسیار خوب است و مطلقا افراط نیست و چه بسا موثر است. چون کودک با شیبی آرام وارد ادبیات و دنیای روزهداری میشود.
روزه کله گنجشکی چه فوایدی برای کودک دارد؟ آیا او با این روزه ماه رمضان را بهتر درک میکند؟
چطور ما فرآیند روزه کلهگنجشکی و در کل روزهداری را به یک فرآیند شاد و مهم تبدیل کنیم؟طوری که او به جای اینکه به تشنه و گرسنه شدن در روزهداری فکر کند، به آن به چشم یک عبادت بزرگ و شیرین نگاه کند؟
یکی از مهمترین چیزهایی که به ما در این مورد کمک میکند، احترام، اعتبار و شخصیت دادن به کودک است. یعنی به پاس تلاش فرزند ما در روزهداری، او را جلوی دیگران تقدیر کنیم. این روزهداری به عنوان یک ویژگی مثبت از او جلوی دیگران مطرح شود. پدر و مادر جلوی دیگران بابت این موضوع به فرزندشان افتخار کنند. در خانه روزهداری به عنوان یک کار مهم، ارزش و یک کار شادیآور تلقی و نشان داده شود. پدر و مادری که در خانه ترشرویی کنند و مدام از گرسنگی و تشنگی ناله کنند؛ از این خانه نمیتوان توقع داشت که فرزند آنها نسبت به روزهداری تمایل نشان دهد یا خوشحال شود و فرزندشان حتی روزه کله گنجشکی را بپذیرد. پس این خروجی نیازمند یک بستر فرهنگی در خانوادهاست.
حالا بچهای دوست ندارد روزه کله گنجشکی یا اصلا روزه بگیرد؟ یا اینکه برخی بچهها اصرار دارند روزه کامل بگیرند اما این ترس وجود دارد که اذیت شوند و آسیب ببینند؛ در این موارد باید چه کار کرد؟
باید ببینیم که دقیقا چه چیزی را دوست ندارد. دوست ندارد کلا روزه بگیرد؟ یا دوست دارد روزه کامل بگیرد. اینجا باید سن و سال بچه و جنسیتش را لحاظ کنیم. اگر کودک ما روزه را دوست دارد اما دوست ندارد روزه کله گنجشکی بگیرد، احتمالا از این اسم خوشش نیامدهاست و حس میکند ما او را بچه تلقی کردهایم که میگوییم روزه کله گنجشکی. پس ما باید دوباره روی همان فرهنگسازی کار کنیم و جوری به او بفهمانیم که اصلا چیز بدی نیست و خدا از خیلیها همین روزه را میخواهد. پدر و مادر بگویند که ما هم بچه بودیم همین روزه را میگرفتیم. یک طوری نشان دهند که این روزه رفتاری برای ضعیفها و ناتوانها نیست. اگر دیدید نمیپذیرد اجازه دهید یک روز روزه کامل بگیرد که ببیند میتواند یا نه. البته باید هوایش را داشته باشید مثلا بهتر است تا سحر بیدار باشد تا طول روز زمان بیشتری را بخوابد و مواظب باشیم بازیهای هیجانی نکند. ممکن است اصلا دوست نداشته باشد روزه بگیرد. هیچ اشکالی ندارد. ما اینجا فقط باید ارزشمند بودن روزه را خودمان در خانه و نوع روزهداریمان تقویت کنیم. اینجا اگر توانستیم از روزه یک برند ارزشمند بسازیم، حتما فرزند ما هم به این روزه علاقه نشان میدهد. وگرنه هیچ الزام و اجباری قبل از سن شرعی برای روزهداری وجود ندارد.
شما برای شیرین شدن فضای روزهداری کودکان چه کارهای مصداقی را پیشنهاد میدهید؟
به نظر من اجازه بدهیم کودک اتفاقاتی که دوست دارد را در ماه رمضان به پاس روزهداریاش انجام دهد. شاید برای سحری کمی سخت باشد اما برای افطار حتما میشود که غذایی که بچه دوست دارد درست شود. تلویزیون روی شبکهای که او دوست دارد باشد و یا محل و نوع افطار کردن مدلی باشد که کودک دوست دارد و حتی اگر حال و حوصله دارد خودش سفره را بچیند تا فضای خانه برای افطار شاد شود. برخی خانوادهها تابلوهایی درست میکنند و در آن به تعداد روزهای روزهداری فرزندشان ستارههایی که درست کردهاند را به عنوان نشان افتخار میچسبانند و ثبت میکنند. باید گفت که این رفتارها در کودکی بسیار خاطرهانگیز و انگیزهساز است و از این کارها باید استفاده کرد تا روزهداری برای کودک شیرین قلمداد شود.
چه میشود که برخی از بچهها با آمدن ماه رمضان تصورشان ماه عزاداری و سختی است؟ ما بزرگترها چقدر مقصریم؟
ما خیلی وقتها به غلط تصورمان از روزهداری در ماه مبارک رمضان تصوری آغشته به غم است. رمضان ماه مهمانی خدا و شادی بخشیده شدن ماست. برای همین اساسا مومنین در این ماه باید دلشان آرام و لبشان خندان باشد. پس اگر ما چنین رویکردی به ماه رمضان داشته باشیم، فرزند ما هم ناخودآگاه نسبت به این ماه روی خوش و آغوش باز خواهد داشت. درست است که تضرع و زاری و مناجات در این ماه وجود دارد اما اگر جدای از این حس ما به ماه رمضان منفی و غمآلود باشد نمیتوانیم این حس را به فرزندمان منتقل کنیم. بلکه باید فضایی سراسر شاد داشته باشیم.
آیا در این ماه میتوان کودک را شریک برنامههای عبادی هم کرد؟ شما چه برنامههایی را پیشنهاد میدهید؟
اتفاقا خیلی خوب است فرزندمان را در در بعضی رفتارهای عبادی مشارکت بدهیم. به طور مثال ماه مبارک رمضان، ماه قرآن خواندن است. اگر بتوانیم او را در این کار شریک کنیم خیلی خوب است. مثلا به او بگوییم تو بیا از قرآن خط ببر. مثلا من میخوانم تو با انگشتت آیاتی که خوانده میشود را نشان بده. یا از تلاوتهایی که توسط قاریان نوجوان وجود دارد را برای او بگذاریم تا بیشتر لذت ببرد. آداب دینی را دسته جمعی به جا بیاوریم تا او خودش را به این جمع منتقل کند. مثل نماز جماعت. باید دنبال بهانهای گشت که مناسک ماه رمضان پررنگتر و با حضور او انجام شود. اینها به حال خوب او در ماه مبارک رمضان کمک میکند.
برخی بچهها درباره چرایی روزه هم سوالهای زیادی دارند؟ مثلا برایشان سوال است که اصلا چرا خدا میخواهد یک ماه بندگانش گرسنگی و تشنگی بکشند؟ این گرسنگی و تشنگی کشیدن چه فایدهای برایشان دارد؟ چرا اصلا باید روزه گرفت؟ جواب این سوالها را باید چگونه به کودک داد؟
باید گفت روزه، نوعی ورزش است. تمرین است. بدنسازی است. فیتنس است! یعنی اینکه اگر میخواهی بدن قوی داشته باشی، باید عضلاتت را ورزش بدهی و بالا و پایین کنی و سختی بکشی. اگر میخواهی روح قوی داشته باشی باید جلوی خواستههای دلت را بگیری. چطور جلوی خواستههای دلم را بگیرم؟ اینجاست که باید گفت در ماه رمضان این کار را تمرین میکنیم. چندتا خواستهاست که خواسته دل همه آدمهاست. اولی غذا خوردن است. آدمها دلشان میخواهد هر وقت گرسنه شدند غذا بخورند. هر وقت تشنه شدند آب بخورند. حالا بیا تمرین کنیم و ببینیم میتوانیم آن چیزی که دلمان میخواهد را انجام ندهیم؟ مدیریتش کنیم. ببینیم ما میتوانیم آقا یا خانم مدیر خودمان باشیم؟ یا اینکه دل ما مدیر ماست؟
تمرین این کار سخت است. قطعا سخت است. کدام کار خوب بدون سختی به دست میآید؟ من بخواهم ورزش هم بکنم و خودم را قوی کنم باید تمرین زیادی بکنم. پس برای آنکه درونم را هم قوی کنم باید در ماه رمضان تمرین کنم تا قوی شوم. این نگاه، نگاهیاست که میتوان برای جا انداختن روزه برای کودک تعریف کرد.
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما