به گزارش کورنگ، پایگاه اینترنتی «خانه شفافسازی اطلاعات» تصریح میکند که یکی از مقامات امنیتی قطری - که خواست ناشناس باقی بماند – در مصاحبهای با رویترز از ارسال محمولههای پنهانی تسلیحاتی ( که به رهبری CIA صورت میگیرد) به شورشیان سوریه پرده برداشت.
دراین مقاله که به قلم «» (Phil Greaves ) نوشته شده است، این مقام امنیتی و تعدادی از فرماندهان شورشیان – که خواستند ناشناس باقی بمانند - با تایید این مطلب که قطر نقش مهمی در ارسال سلاح به سوریه دارد، از اینکه در نهایت ممکن است این سلاحها به دست القاعده که ارتباط نزدیکی با شورشیان افراطی مسلمان دارند برسد، اظهار نگرانی کردند.
آنچه که مدت زیادی توسط منابع رسمی در رسانههای مهم مورد تایید بوده، آن است که ارسال محمولههای تسلیحاتی در اوائل 2012 آغاز شده است. ولی شواهد موجود گویای آن است که به احتمال بسیار زیاد قاچاق محمولههای کوچکتر به سوریه خیلی زودتر از این تاریخ شروع شده است. شاهدان عینی در لیبی تایید میکنند که محمولههای تسلیحاتی از بندر مصراته - که محل امن گروههای مبارز سلفی لیبی است - به سرعت پس از سقوط قذافی آغاز شده است.
نویسنده اضافه میکند: « سیبل ادموند» (Sibel Edmonds) در نوامبر 2011 نیزگزارش میدهد، مدتها قبل از رسانهای شدن این فعالیتها، سازمان سیا، ترکیه و ناتو در پایگاه هوایی مشترک ترکیه و آمریکا در«اینسرلایک» دراین مورد همکاری داشته و ترکیه، ازآوریل / مه سال 2011، همکاریاش با عناصر شورشی را آغاز میکند.
«ادموندز» این همکاری را مرحلهای اساسی برای قاچاق اسلحه در هنگام شروع شورش میداند. با این حال رسانههای خبری اخباری از این قبیل را منتشر نکرده و آن را به روایت مورد نظر خود تبدیل میکنند که « نیروهای اسد معترضان مسالمت جو را میکشند».
آنچه که مدتهاست آشکار شده این است که قطر (که به طور مستقیم تحت نظارت سازمان سیا کار میکند) تامینکننده اصلی سلاح به شورشیان بوده و هست. همچنین میدانیم که در اوائل 2012 میزان محمولههای تسلیحاتی قطر به سوریه به طور چشمگیری افزایش یافته.
نیویورک تایمز پس از تحقیقاتی تایید و گزارش میکند که بین ژانویه 2012 و مارس 2013 قطر هشتاد و پنج هواپیمای باری نظامی حامل تسلیحات نظامی برای سوریه به ترکیه فرستاده است. با افزایش ارسال سلاح از قطر به سوریه، میزان مرگ و میر در سوریه نیز افزایش داشته است. (تلفات ماهانه در سوریه تقریبا در اوایل سال 2012 "دو برابر شده، و به سرعت در حال افزایش است).
علاوه بر افزایش مرگ و میر در سوریه، ارسال تسلیحات از قطر باعث تقویت جبهه النصرة و سایر گروههای سلفی- جهادی مشابه شده است. جبهه النصرة که با اسم «دولت اسلامی عراق و شام» (ISIS) شناخته میشود، از شعب گروه القاعدة عراق در سوریه است که قبل از وقوع شورشها، در سوریه فعال بوده است.
درواقع، از زمان تشکیل این جبهه پس از تهاجم ایالات متحده به عراق در سال 2003، مناطق شرقی سوریه هممرز با غرب عراق و استان انبار، بستر مناسبی برای فعالیتهای القاعدة بوده است. بیشک جبهه النصرة و سایر گروههای سلفی- جهادی که در کنار آنها فعالیت داشتند، نیروی محرکه شورش مسلحانه در سوریه بودهاند.
نویسنده مقاله ادامه میدهد: در درگیریهای مسلحانه، حملات شورشی به تاسیسات نظامی کلیدی، پایگاههای دفاع هوایی، مسیر بزرگراههای ساحلی و اصلی سوریه به منظور مسدود کردن خطوط تدارکاتی ارتش سوریه، اکثریت قریب به اتفاق حملات انتحاری درمناطق غیرنظامی و ترور مقامات مهم امنیتی دولت، توسط جبهه النصرة رهبری میشده است.
این گروههای افراطی به مجهزترین و سازمان یافتهترین گروهها تبدیل شده که، به طور مداوم بودجه کافی در اختیار آنهاست. این درحالی است که ایالات متحده و متحدانش در خلیج فارس ادعا میکنند که تنها شورشیان مورد تایید و غیر افراطی را مورد حمایت و آموزش قرار داده و مسلح کردهاند، ولی واقعیت در سوریه هیچ شباهتی به این ادعاها نداشته و تخریب مشهود در سوریه و تقویت افراطیون، نتیجه حمایت آنان است.
با توجه به متهم بودن دولت و ارتش سوریه به رهبریت اکثریت علوی و القای فرقهگرایی و سرکوب جنبش اعتراضی، اگر به پیشنهادات دولت سوریه به معارضین و جنبش اعتراضی صلحآمیز و امتیازاتی که دولت اسد در مراحل اولیه اعتراضات به آنها کرد نگاهی بیندازیم، نمیتوانیم شاهدی مبنی بر اینکه این اسد بوده است که خواهان تقسیم سوریه بوده و یک جنگ فرقه ای تمام عیار را شروع کرده است پیدا کنیم.
در واقع، بسیاری از امتیازات پیشنهادی، از جمله آزادی زندانیان سیاسی، اخراج کامل کابینه سوریه، قانون اساسی جدید، وعده تکثر سیاسی و اخراج چند تن از فرمانداران منطقهای، مشخصه یک رهبر که به دنبال به حاشیه راندن بزرگترین جمعیتی کشور خود (اهل سنت) باشد، نیست. چرا که اکثریت دولت و ارتش سوریه را هم سنیها تشکیل میدهند.
آنچه که بیش از همه محتمل است آن است که ادعای سازمان سیا و شرکای قطری اش ( مبنی بر حمایت از شورشیان مورد تایید وغیرافراطی ) صحیح نبوده و آنها به خوبی از ماهیت گروههایی که مسلح و تقویت میکردند آگاه بوده و مصمم به دنبال کردن این سیاست نیز بودهاند زیرا این رویه، موثرترین راه در تضعیف ارتش سوریه و تقسیم یکپارچگی بافت صلحطلب چند قومیتی سوریه بوده است.
همانطور که گفته شد این جبهه النصرة است که درگیریها را در سوریه هدایت میکند. برای کسانی که تلاش بی امان دولت ایالات متحده در«سیاست براندازی و بیثباتی» را مطالعه میکنند، تاکتیک راه اندازی و حمایت از شبه نظامیان افراطی سلفی باعث تعجب نیست. این تنها ظرفیت تاکتیکی و توانایی و تجربه جنگیدن جبهه النصرة نیست که آنها را در جایگاه رهبری این درگیریها قرار داده است، چرا که بدون پول و سلاح، کاری از تجربه تنها برنمیآید. این گروهها که از القاعده منشعب میشوند، با هدف جلوگیری از اقدامات «مقاومت در هلال شیعی» تقویت و حمایت میشوند.
قطر (تحت مشورت و نظارت آمریکا) گروههای سلفی - جهادی که نفرت فرقهای علیه شیعه و گروههای اقلیت را ترویج میکنند را حمایت و مسلح میکند. این گروهها که سبب ترویج براندازی، تقسیمات فرقهای و هرج و مرج اجتماعی میشوند، تا رسیدن به هدف مورد نظر آمریکا که تخریب کشور سوریه است تامین میشوند تا از این طریق یکی از همپیمانهای کلیدی ایران و «مقاومت»، که در برابر سلطه غرب در خاورمیانه ایستادگی میکنند، از میان برود.
آی پرس
دیدگاه شما