به گزارش کورنگ به نقل ازآوای سید جمال ؛ هوشنگ نادری در تحلیلی زیبا به نکته ای آموزنده رهبر انقلاب در خصوص فرازی از اقامه نماز بر پیکر آقای هاشمی توسط ایشان پرداخته و نوشت: لازم است دین را درست بفهمیم و صحیح عمل کنیم، برای بعضی این سؤال پیش آمده که درگذشتن از متوفی و بخشیدن او بهصورت یک قاعده کلی است یا نیاز است تا ما مباحث را از یکدیگر تفکیک کنیم و خلط مباحث و صفر و صدی نگاه کردن به مسئله ما را بهاشتباه خواهد انداخت؟
برای درک این مطلب لازم است بدانیم، حیات اجتماعی انسان دارای ابعادی متفاوت است و برای هر بعدی حقوق ویژهای بهصورت مجزا تعریف شده است، حقالله، حقالناس وغیره انسان ممکن الخطا در فراز و نشیب زندگی خود، بهصورت غیرعمدی یا عمدی مرتکب اشتباهاتی میشود که در این میان ناگزیر حقی را از کسی ضایع میکند.
اسلام در این موارد در وهلهی اول به خود فرد سفارش میکند که توبه کند و از اسباب و لوازم پذیرش توبه هم، جبران حق تضییع شده است و رعایت حقالناس در اسلام بسیار سفارش شده است؛ پس بنابراین جبران حقوق فوت شده مخصوصاً" حقالناس از شرایط پذیرش توبه و شمول در غفران الهی است.
از جانب دیگر به ما سفارش شده تا اگر مسلمانی از دنیا رفت چنانچه حقی از ما را از بین برده است، بخشش و گذشت از حق خود را در سرلوحهی اعمال خود قرار دهیم و آنگاه با قلبی که از مرده صاف شده است، خداوند را مخاطب قرار دهیم که خدایا من نیازمند او را بخشیدم تو بر بخشش سزاوارتری پس از او درگذر...
تا اینجا حق خود را بخشیدهایم و از درگاه الهی نیز درخواست کردهایم تا حق خود را نیز ببخشد و بهصورت طبیعی مروت ایجاب میکند، پس از این پرونده این بخشها را نیز مختومه کنیم، زیرا بهدوراز جوانمردی است که حق بخشیده شده را مجدد ادعا کنیم.
اما مباحث دیگری وجود دارد که در دایره بخشش فردی قرار نمیگیرد و آن مباحث را میتوان جزو حقوق اجتماعی بشمار آورد، مثلاً" فردی سد عن سبیل الله کرده باشد، باعث تعطیلی حدود الهی شده باشد، فعل و کلام او امر تاسی از جانب او باعث انحراف جامعه اسلامی از صراط مستقیم شده باشد و...
درمجموع ارتکاب این قبیل امور از جانب او باعث عدم رشد جامعه اسلامی یا انحراف بخشی از جامعه شده باشد، نوع این تضییع حق نه مانند مثلاً ارتکاب به دزدی یا وارد کردن ضربوجرح است که جزو حقوق فردی بهحساب میآید و نه نعوذبالله مانند زنا یا ترک نماز و... جزو حقوق الهی است، بلکه این امور جزو حقوق اجتماعی است و شامل بخشش فردی نمیشود.
مثلاً" در نظر بگیرید خلیفه دوم حکم الهی در مورد صیغه که جزو حدود الهی بود را تعطیل کرد امیرالمؤمنین(ع) در همین زمینه میفرمایند: "لولا أنّ عمر رضی اللّه عنه نهى عن المتعة ما زنى إلاّ شقی" اگر عمر متعه را حرام نمیکرد هیچکس زنا نمیکرد مگر شقی خوب این ایجاد انحراف توسط آن فرد تأثیری تاریخی در جامعه بشری داشته است؛
پس جای سؤال دارد که بخشش از این اقدامها که اثرات آن برای نسلهایی که بعداً" خواهند آمد و قبل از تولد حقشان ضایعشده است، مگر تنها جزو حق افراد حاضر در زمان وقوع بوده است تا امکان بخشش داشته باشند و از حق خود بگذرند؟ پس ملاحظه میشود بخشش این امور با این توجیه که سفارش به بخشش شدهایم قابلجمع نیست.
ملاک و معیار عمل ما سیره و رویه معصومین علیهمالسلام است؛ وقتی به سیره معصومین علیهمالسلام مراجعه میکنیم میبینیم که در مبحث بخشش فردی همیشه پیشگام بودهاند ولی همین معصومین(ع) وقتی به حوزه حدود الهی و حقوق اجتماعی میرسند ذرهای از حق جامعه کوتاه نمیآیند و این امر شامل زمان زندگی فرد یا بعد از مرگ او نمیشود.
برای مثال خوب است توجه کنیم به خطبههای امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه که طی آن بارها اشتباهات خلفای سهگانه را مطرح و جز به جز تشریح میفرمایند و همینطور در مورد اشتباه طلحه و زبیر باز شاهد همین رویه هستیم، نتیجه اینکه این اشتباهات چون به انحرافات اجتماعی و تعطیلی حدود الهی برمیگردد و مسئله حق شخصی در میان نبوده تا حضرت با مرگ آنها از حق فردی خود گذشت فرمایند، بر بیان آن اصرار دارند تا این تذکرات مانع تکرار آن اعمال گردد وگرنه چنانچه این تلقی پیش بیاید که افراد هر کاری خواستند بکنند نهایت امر قبل از دفن مسلمانها همه را خواهند بخشید، خود همین باور از اسباب تجری بر خطا و اشتباه است، کجای این امر با آموزههای دینی که جامعه را به صلاح و صراط مستقیم میخواند هماهنگ است؟
امام المسلمین برابر روایات انسان تراز اسلام است و الگوی جامعه اسلامی ، حسب سفارش معصوم علیهالسلام در زمان غیبت هم ملاک انتخاب ولی امر از سوی اهل خبره همین معیارهای تراز است(امام حسن عسگری(ع): " فَأمّا مَن کانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدینِهِ مُخالِفا على هَواهُ مُطِیعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن یُقَلِّدُوهُ" در نتیجه نوع عمل ولی امر مورد ارزیابی میلیونها انسان فعلی و نسلهای آینده قرار میگیرد.
در مبحث اقامه نماز میت بر پیکر آقای هاشمی نیز از ساعتها قبل ذهن جستجوگر بسیاری به دنبال این مسئله بود که رهبری معظم با این فراز از نماز که میگوید: "اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْراً" چه خواهند کرد؟ زیرا برای تبعیت از ولی امر قصد شرکت داشتند و روش ایشان را ملاک عمل خود میدانستند، بهویژه آنکه یقین داشتند رهبری در موضوعات متفاوت رویکرد و رویه آقای هاشمی را قبول نداشتند؛
اما شاهد بودند حضرت آقا با رویهای بزرگوارانه با اقامهی نماز بر دوست و همسنگر سالهای سخت مبارزه، طلب غفران الهی نمودند و با جایگزینی طلب عفو مکرر به ما این درس مهم را دادند که حق فردی از حقوق اجتماعی جداست و بخشش فردی به حوزه اجتماعی عمومیت نمییابد، زیرا "اکنون این مبارز کهنسال در محضر الهی با پروندهای مشحون از تلاش و فعالیت گوناگون قرار دارد و این سرنوشت همهی مسئولان جمهوری اسلامی است.
خداوندا همهی ما را بیامرز و مشمول رحمت واسعه ات گردان
خداوندا نعمت ولایت را بر سرما تا ظهور حضرت حجه مستدام بدار
انتهای پیام/
دیدگاه شما