پیغام خطا

  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).

تازه ترین مطالب

تاریخ : 15. بهمن 1391 - 11:13   |   کد مطلب: 3727

جهان پس از جنگ جهانی دوم با وجود این دو ابر قدرت که در زمینه های ایدوئولوژیک، نظامی، اقتصادی و حتی ارضی با هم مشکل داشتند خواه ناخواه به دو اردوگاه متخاصم تبدیل شد. دو اردوگاهی که در واقع هیچ کدام به خداوند اعتقاد نداشتند. شوروی مارکسیست بنا به اصل اول ماتریالیسم دیالکتیک، خداوند و هر چیز غیر مادی را قبول نداشت و آمریکای لیبرالیست نیز خدا رو به گونه ای تعریف می کرد که مزاحم استعمارگری ها، زورگویی ها، هوسرانی ها و سودآوری های اقتصادی خود در جای جای کره خاکی نباشد. گویا جهان در حال حرکت به سوی بی خدایی بود.

دوسال پایانی جنگ جهانی دوم بود. پس از اینکه نیروهای هیتلر از تصرف استالینگراد، مرکز صنعتی و ارتباطی شوروی، بازماندند کم کم آثار شکست در جبهه هیتلری نمایان شد. پس از آن پیشروی های ارتش سرخ شوروی شدت گرفت و به سوی آلمان پیشروی کرد.به طوری که در ماههای پایانی جنگ، شوروی اولین کشوری بود که نیروهایش به پراگ و برلن رسیدند. هیتلر با محاصره برلن در 30 آوریل 1945 دست به خود کشی زد.قدرت بالای نظامی شوروی و پیروزی های پی در پی ارتش سرخ باعث شد که شوروی به یکی از دو ابرقدرت بعد از جنگ تبدیل شود. ابرقدرت دیگر بعد از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده بود که به دلیل دور ماندن از جنگ های جهانی اول و دوم(به جز چند ماه) به پیشرفت اقتصادی و صنعتی بالایی دست پیدا کرده بود. حمله ژاپن به پایگاه پرل هاربر، بهانه را به آمریکایی ها داد تا وارد جنگ جهانی دوم شوند تا با حمله اتمی به ژاپن هم جنگ را به پایان برسانند و هم دست ژاپن را از مداخله سیاسی و بازارهای کشورهای آسیای جنوب شرقی کوتاه کنند و هم اینکه در سایه صلح و ثبات در بازار های داخلی اروپای پس از جنگ، دوباره به سود تجاری روزهای پیش از جنگ دست یابند.

جهان پس از جنگ جهانی دوم با وجود این دو ابر قدرت که در زمینه های ایدوئولوژیک، نظامی، اقتصادی و حتی ارضی با هم مشکل داشتند خواه ناخواه به دو اردوگاه متخاصم تبدیل شد. دو اردوگاهی که در واقع هیچ کدام به خداوند اعتقاد نداشتند. شوروی مارکسیست بنا به اصل اول ماتریالیسم دیالکتیک، خداوند و هر چیز غیر مادی را قبول نداشت و آمریکای لیبرالیست نیز خدا رو به گونه ای تعریف می کرد که مزاحم استعمارگری ها، زورگویی ها، هوسرانی ها و سودآوری های اقتصادی خود در جای جای کره خاکی نباشد. گویا جهان در حال حرکت به سوی بی خدایی بود.

در چنین وضعیتی هر کشوری که به استقلال می رسید ، هر رهبر و یا رئیس جمهور جدیدی که روی کار می آمد و یا هر کشوری که خواهان حضور در مناسبات سیاسی و اقتصادی جامعه جهانی بود باید تکلیف خود را با این دو اردوگاه روشن کرده و به یکی از این دو بلوک می پیوست و مرام آن را نیز می پذیرفت. در این شرایط بودکه در گوشه ای از جهان انقلابی رخ داد که به نظر می رسید ملت و رهبر آن حرف هایی می زنند که کاملا در تضاد با سیر کلی حرکت جامعه جهانی است.اگر دو ابر قدرت جهانی و اقمار آنان به سوی بی خدایی و انسان محوری و آزادی از قید و بندهای دینی و انسانی پیش می رفتند اما این انقلاب خواهان ایجاد یک حکومت دینی، کوتاه کردن دست استعمار و بیگانگان از از کشور خود و دیگر کشورهای مستضعف جهان، استقلال در تصمیم گیری، نابودی زورگویان جهان همچون شوروی، آمریکا و اسرائیل و اتحاد و ایجاد روحیه خودباوری بین ملت های رنج کشیده جهان بخصوص مسلمانان بود. پیروزی یک چنین انقلابی با این تفکرات توجه سلطه گران را به خود جلب کرد و خیلی زود به این نتیجه رسیدند که اگر چنین انقلابی در همان ابتدا نابود نشود اربابان جهان باید بزودی نظام ارباب و رعیتی را فراموش کرده و هر روز شاهد صدور این تفکرات الهی و عدالت خواهانه به یکی از مستعمرات خود در جای جای جهان باشند. سردمداران دو بلوک غرب و شرق با تمام خصومتی که با هم داشتند در مورد نابودی این انقلاب به توافق رسیدند. از این رو از همان اولین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی ایران شروع به کارشکنی کرده و تمام روش هایی را که استراتژیست هایشان برای زمین زدن یک انقلاب در چنته داشتند یک به یک به کار بستند. ترور شخصیت های بزرگ انقلاب، بمب گذاری و کشتار خیابانی مردم و ایجاد نا امنی در کشور، حمایت سیاسی و تجهیز تسلیحاتی جدایی طلبان و منافقین داخلی، کودتای نظامی، حمله چریکی و ناگهانی(ماجرای طبس)، تطمیع بزرگان انقلاب، حمله نظامی تمام عیار، تحریم های گسترده اقتصادی، علمی و دارویی، ایجاد پی در پی فتنه های بزرگ(ماجرای منتظری، ماجرای سید کاظم شریعتمداری، ماجرای کوی دانشگاه، فتنه 88 و ...)، تهاجم فرهنگی گسترده و تلاش در جهت تضعیف ارزشهای اسلامی و انقلابی در داخل، حمله رسانه ای وتخریب چهره انقلاب در افکار عمومی جهان، بایکوت رسانه ها و شبکه های خارجی زبان ایرانی و ... از جمله این تلاش ها و استراتژی ها در جهت نابودی این انقلاب هستند.

در وصف گستردگی و عمق فشار هریک از توطئه های بالا می توان ساعت ها سخنرانی کرد و دهها کتاب نگاشت.طبق محاسبات عقلی در چنین شرایطی هیچ انقلابی که در مقابل آن یک اجماع جهانی آن هم به این شکل وجود داشته باشد نباید بیشتر از چند سال عمر کند و اگر هم باقی بماند در شرایط بسیار ضعیف علمی، دفاعی، تکنولوژیک، عمرانی و روحی قرار خواهد اشت. اما این انقلاب و نظام برآمده از آن نه تنها ضعیف نشد بلکه این سختی ها و فشار ها پایه های آن را مستحکم تر و وجود آن را آبدیده تر کرد تا جایی که اکنون به یک عزت جهانی رسیده و به الگویی برای استکبار ستیزی در جهان تبدیل شده است که هیچ سختی و دشواری نمی تواند آن را از پای درآورد. درست است که مردم فداکار ایران اسلامی هم اکنون با مشکلات اقتصادی آزار دهنده دست و پنجه نرم می کنند ولی در این مدت سی و چهار سال که با انواع و اقسام عداوت ها و کارشکنی ها روبرو بوده اند جوانان این ملت توانسته اند به قله های رفیع پیشرفت های علمی دست پیدا کنند. کدام انقلاب و نظام را سراغ دارید که طی سی سال با این حجم دشمنی ها به چنین پیشرفت های مستندی دست یافته باشد؟ قضاوت با شما:

جمهوری اسلامی ایران پنجمین کشور تولید کننده علم در زمینه نانو تکنولوژی

جمهوری اسلامی ایران دومین کشور دارای فناوری تولید پهباد رادارگریز در دنیا

جمهوری اسلامی ایران پنجمین کشور دنیا در تولید بز شبیه سازی شده

جمهوری اسلامی ایران دارنده دومین ارتش بزرگ سایبری در دنیا

جمهوری اسلامی ایران دومین کشور تولید کننده دریچه قلب در دنیا

جمهوری اسلامی ایران جزء نه کشور هسته ای دنیا

جمهوری اسلامی ایران دارنده 2.12 درصد از میزان تولیدعلم جهان و دارنده بالاترین سرعت پیشرفت علم در جهان(سرعت ایران در پیشرفت علمی 11 برابر میانگین سرعت جهانی است.)

جمهوری اسلامی ایران جزء ده کشور برتر جهان در کسب مدالهای المپیادهای علمی جهانی

جمهوری اسلامی ایران تولید کننده موشکهای شهاب 3 با برد 1800 کیلومتر و موشکهای سجیل با برد 2000 کیلومتر (فاصله استان های غربی ایران با دورترین نقاط خاک رژیم صهیونیستی کمتر از 1200 کیلومتر است) و صدها دستاورد دفاعی دیگر

جمهوری اسلامی ایران (به اعتراف منابع خبری رسمی دانشگاه هاروارد) جزء ده کشور برتر دنیا در زمینه تحقیقات سلولهای بنیادین

جمهوری اسلامی ایران سومین کشور استخراج کننده سلولهای بنیادی از دندانهای شیری در جهان

جمهوری اسلامی ایران دوازدهمین کشور دنیا در تولید داروهای بیوتکنولوژی

جمهوری اسلامی ایران اولین کشور تولید کننده داروی گیاهی برای درمان رماتیسم

جمهوری اسلامی ایران چهارمین کشور دنیا در دستیابی به فناوری نوین درمان ناشنوایی

جمهوری اسلامی ایران دومین کشور تولید کننده ملخ کامپوزیتی بالگرد در دنیا

جمهوری اسلامی ایران برای اولین بار در جهان ژن نابینایی را در جهان کشف کرد

جمهوری اسلامی ایران جزء سه کشور تولید کننده دکل های برق در دنیا

جمهوری اسلامی ایران تنها تولید کننده لوله های چدنی دوهزار میلیمتری در آسیا

جمهوری اسلامی ایران دارای توانایی اعزام موجود زنده به فضا (میمون فضایی)

و این حرکت همچنان با قدرت ادامه دارد...

 

طیب سعیدی

دیدگاه شما

سایت رهبر معظم انقلاب
مرکزآموزش علمی کاربردی الوان ثابت