کبودراهنگ از گذشته تاکنون دارای ویژگی هائی بوده است که دل بریدن از آن را برای بسیاری از ما حتی برای مدت کوتاهی سخت می کند . هر چند نغمه های اغوا کننده رشد و توسعه در شهرهای بزرگ و مراکز استان هر روز با صدایی بلندتر شنیده می شود. کبودراهنگ از لحاظ موقعیت بسیار مناسب استراتژیکی هم مزری با دو استان کردستان و زنجان وجود غار علیصدر ,کشاورزی ,نیروهای متخصص و نخبه و موفق و غیره دارای شاخصهای بسیار خوبی در استان است که جایگاه منحصر به فردی را در استان به خود اختصاص داده است. شاید هر یک از ما همشهریان بارها از خود پرسیده باشیم با وجود این همه نعمتهای خدادادی و ظرفیتهای مختلف در شهرمان ، چرا همچنان باید شاهد سبقت سایر شهرهای استان در پیشرفت و توسعه از خود باشیم . آیا صرف اینکه به خود بقبولانیم که حتماً حقمان پایمال شده و مسئولان دیگر شهرستانها با اعمال نفوذ خود این امکانات را مختص شهرهای خود کرده اند، کافیست؟ و یا باید نیم نگاهی به خود نیز داشته باشیم و حداقل سهمی از این مشکل را به پای خویش نیز بنویسیم؟
اینکه توسعه شهرمان با پیگیریهای تمام مسئولان از جمله نماینده محترم شهر در مجلس شورای اسلامی، رؤسای ادارات و نهادها و سایر مسئولان میسر است، غیر قابل انکار است. ولی مراد از بحث اینجانب، نقش مردم در توسعه شهر و به عبارت دیگر نقش مدیریت شهری در رشد و توسعه شهر می باشد.
با توجه به در پیش بودن چهارمین دوره انتخابات شورای شهر کبودراهنگ که پایه و اساس مدیریت شهری در ۴ سال آینده خواهد بود، این سوال پیش می آید که با وجود گذشت ۳ دوره از فعالیت شورای شهر ، آیا شهر کبودراهنگ به لحاظ سرعت رشد و توسعه در مقایسه با زمان عدم وجود شورای شهر ، گام چشمگیری رو به جلو برداشته است و یا فعالیتهای عمرانی شهرداری در زمانی که شهردار با رای شورا انتخاب نمی شد ، با زمان حاصل تفاوت فاحشی داشته است؟ این مطلب را می توان در مقایسه با سایر شهرهای استان نظیر بهار و اسدآباد و تویسرکان و فامنین و رزن که روزگاری در خصوص برخی ظرفیتهای شهری بسیار پائین تر از شهر کبودراهنگ بودند نیز مورد بحث قرار داد. بنابراین به نظر میرسد باید اولین گام را در گزینش اعضای شورای شهر برداشت . با گرم شدن تدریجی تنور انتخابات مجموعه ای از اسامی کاندیداها را در هر مجلس و محفلی میشنویم و می بینیم و در کنار آن صحبتی از بحث آشنای رقابت بر سر زبانها افتاده است . سالیان درازی است که شهر کبودراهنگ در معضل خودساخته ای به نام محله گرایی و تخریب شخصیت افراد می سوزد و افسوس که با گذشت بیش از نیم قرن از تشکیل ارگانهای مختلف خدمات شهری نظیر شهرداری در شهرمان، هنوز نیز با شدت بیشتری از این مشکل ضربه می خوریم . آنقدر که در طول این سالیان دراز از بابت به کرسی نشاندن حرف محله و مسجد خود که با محله دیگر تنها چند متر فاصله دارد، به خود زحمت داده ایم، به فکر نتیجه کار و عاقبتی که تصور آن با توجه به تجربه دوران قبلی شورای شهر کار سختی نیست، نبوده ایم . و باز هم تأسف ما باید وقتی دوچندان شود که کسانی آتش بیار این معرکه شده اند و روز به روز موجبات محرومیت این شهر را فراهم می آورند.
شایعه های تازه ای که در خصوص تائید یا رد صلاحیت برخی کاندیداهای شورای اسلامی شهر این روزها نقل مجالس و محافل شده هم نشانه ای از همین سرکوب شخصیت های بومی و ممانعت از پیشرفت و رشد و بالندگی همشهریانمان در عرصه های مختلف مدیریت شهری است . ضربه ای مهلک که انگار جوانان و نیروهای مستعد کبودراهنگ از سالیان گذشته تاکنون از رد گزینش جوانان بی ادعا و پاک جوانانمان به دانشگاهها گرفته تا ممانعت از انتصاب مدیران بومی که همواره با این معضل مواجه بوده اند عادت کرده اند . به راستی چه دستهای پنهانی در شیطنتهای به ظاهر سیاسی و مذهبی در آن نهفته است . آیا این گونه تنش آفرینی ها و ترور شخصیت افراد به اغراض و تسویه حسابهای شخصی و سلایق فردی مسببان آن بر نمی گردد؟ بیایید قبل از هر گونه واکنش و نوشتن نظرات تخریبی، کمی به این سوالات بیاندیشیم که فارغ از سلائق شخصی و بیطرفانه نوشته شده است . بهتر نیست برنامه ها و سوابق هر شخص را ملاک و سنجش خود آن شخص بدانیم؟ همچنین کسانی نیز که خواسته یا ناخواسته همچنان بر این سنت غلط و ناهنجار تخریب رقبا صحه گذاشته ، بین منافع شهر و دردی که حاصل عقب ماندگی ما در نتیجه اینگونه مسائل خواهد بود، راهی را انتخاب کنند که صلاح خود و شهرمان در آن خواهد بود. امیدوارم خداوند عاقبت همه امور را ختم به خیر بنماید .
یادداشت: شهرام جمشیدی
دیدگاه شما