به گزارش کورنگ به نقل از آی پرس شورای شهر تهران بار دیگر به میدان راست آزمایی ادعای گروههایی تبدیل شد که بیش ازسه دهه فریاد "اصلاح طلب" بودن را در جامعه سر می دهند.
اصلاحات همه جانبه در سیاست، فرهنگ، اقتصاد، روابط خارجی و بصورت کلی در اداره کشور جزء مانیفست های اصلی جریان دوم خرداد تعریف شده است به گونه ای که کاندیدای هر دوره ی آنها در انحای رقابت های انتخاباتی (مجلس شورای اسلامی، شورای شهر، ریاست جمهوری) و رسانه های منتسب به این گروهها این ادعا را به کرات تکرار می کنند.
بعد از گذشت چندین سال از بوجود آمدن این جریان وقت آسیب شناسی "اصلاح طلبی" در ایران فرا رسیده است و بنظر می رسد بایستی افکار عمومی بتوانند بر اساس "میزان تطبیق عملکرد با شعارها" قضاوتی حقیقی راجع به دوم خردادی ها داشته باشند.
تفکری که تولدش را بر اساس وجود رفتارهای اشتباه برخی برنامه های اداره کشور پایه ریزی کرد نیتی جز اصلاح در تمامی امور نداشت امروز کارنامه ای روشن هم در مجلس شورای اسلامی هم در دولت هفتم و هشتم و هم در دو دوره ی شورای شهر برجای گذاشته است.
بررسی مدقانه سوابق اصلاح طلبی در حوزه های بیان شده بسیار مطول خواهد بود که قطعا از حوصله این مرقومه بدور است اما مسئله ای است که بایستی حتما برای تمامی گروههای سیاسی مورد بحث آزاد اندیشی قرار بگیرد تا مایه رشد و تقویت آنها در چارچوب آرمانهای انقلاب اسلامی شود.
اما آخرین رویداد قابل تامل جریان دوم خرداد در ماجرای انتخاب شهردار تهران اتفاق افتاد.
محسن هاشمی بهرمانی بعنوان کاندیدای اصلاحات و محمدباقر قالیباف بعنوان کاندیدای اصولگرا دو رقیب تصدی شهرداری تهران بودند که در این اثنا رای یکی از اعضای اصلاح طلب شورای شهر به کاندیدای اصولگرا که موجب پیروزی قالیباف را فراهم کرد به ماجرایی دیدنی تبدیل شد.
هم حزبی های الهه راستگو پس از مشخص شدن آراء، وی را به خیانت، دروغگویی، جاسوسی و نفاق متهم کردند و اخراج این اصلاح طلب از حزب متبوعش هم کلیدخورد.
"سرکار خانم دانشور که ثروتمندترین زن ایرانی محسوب می شود با انتقادات تندی عنوان کرد که : باید دید ارتباط الهه راستگو با شرکتهایی که برادرانش در شهرداری دارند ارتباطی به رأی ده دقیقهای ایشان و رفتار غیراخلاقیاش دارد یا خیر. وی اضافه کرد: درباره فعالیت اقتصادی برادرانش در شهرداری تحقیق می کنیم."
اکنون دو سوال در اذهان افکار عمومی کشور بوجود آمده است نخست آنکه اگر اصلاح طلبان ظن و یا مدرکی دال بر عدم سلامت اقتصادی و سیاسی خانواده و منتسبان راستگو داشتند چرا وی را در لیست انتخاباتی حزبی خود قرار دادند و اساسا آیا این عملکرد تعبیر " هدف وسیله را توجیه می کند" می باشد یا خیر؟!
خانم الهه راستگو بیش از سی سال سابقه فعالیت سیاسی در احزاب اصلاح طلب را دارد، دومین سوال را در فهوای کلام خانم راستگودر نطق پیش از دستور ایشان در جلسه شورای شهر امروز بایستی جستجو کرد؛
{ وی گفت: بنده که همواره عدالت و صرفه و صلاح ملی و مردم را بر منافع شخصی خود ترجیح دادهام و سوابقم نیز نشان از آن دارد. خود را اصلاح طلب میدانم، اصلاحطلب بوده، هستم و خواهم بود منتهی بر پپایه یک سری اصول اصلاح طلبی یعنی اصلاح امور جامعه و حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب. لازم به ذکر است افرادی در خصوص اینجانب اظهارنظر کردهاند که اصلاًهیچ سابقه سیاسی نداشته و ندارند و تقریباً اکثر افراد هم افراد همگروه من که به شورا راه یافتند قبل از شورا میگفتند شورا جای کار سیاسی نیست ولی آنچنان در کار سیاسی فرو رفتهاند که تقریباً مسائل مردم را به فراموشی سپردهاند.}
واقعا از منظر اصلاح طلبی منافع ملی بر منافع حزبی و فردی ارجحیت دارد یا خیر؟
جواب سوال دومی که از کلام این عضو اصلاح طلب شورای شهر استنتاج می شود "کلید" حل مشکلاتی است که امروز اصلاحت و اصلاح طلبان با آن روبرو هستند.
انها چنان در کار سیاسی فرو رفته اند که مردم و منافع ملی را نیز گاها از یاد می برند و همین می شود که در مجلس ششم یک نماینده اصلاح طلب موضوع "هسته ای ایران" را علنی می کند و میلیاردها تومان به منافع ملت خسارت می زند و فردایش از کشور خارج می شود.
عدم دقت به اصلاح طلبی مبنی بر رعایت اصول سبب می شود که در مجلس ششم حتی امام حسین (ع) را هم استیضاح می کنند.
و بالاتر اینکه وقتی هدف وسیله را توجیه می کند ما از روی اصول انسانی که مدام فریاد آنرا در جامعه می زنیم می گذریم و حتی حاضرهستیم با "طالبان در افغانستان همکاری و گفتگو" کنیم!
این خرده اشتباهات استراتژیک و راهبردی سبب می شود که برای حفظ ژست روشنفکری به جای در نظر گرفتن منافع ملی، آب در آسیاب دشمن بریزیم و تشخیص!ندهیم که الان منافع کشور در گرو کدام سیاست های تاکتیکی مبتنی بر اصول است و همین می شود که شعار نه غزه نه لبنان! انچنان دستاورد بزرگی برای رژیم اسرائیل و امریکا محسوب می شود که آنها دیوار منافع ملت ایران را در داخل فروریخته می دیدند.
خواه یا ناخواه باید بپذیریم که دوم خردادی ها در نیل به آرمانهایشان منحرف شده اند و به جای اینکه اصلاح امور کشور را بر مبنای اصول پی بگیرند دچار تناقضات فکری و افراطی در رفتارشان شده اند و اگر خشت اول کج بنا شد تا ثریا می رود این دیوار کج!
اما الهه راستگو (فارغ از جهت گیری و حمایت آی پرس از قالیباف یا محسن هاشمی) درس بزرگی به تمامی گروههای سیاسی داد و ان اینکه منافع ملی بالاتر و برتر از منافع اصولگرایی یا اصلاح طلبی است.بواقع الهه راستگو {بنابه بیانات خودش}اصلاح طلبی است که بر اساس اصول منافع مردمش تصمیم می گیرد.
دیدگاه شما