با شروع جنگ تحمیلی و حملات گسترده صدام به مناطق مرزی ایران، مقاومت عمومی مردم و نیروهای مسلح مانع پیشروی نیروهای عراقی گردید و دشمن برای درهم شکستن مقاومت مردمی و رزمندگان ایران همزمان با حملات گسترده با سلاح های متعارف، از سلاح های نوین و ممنوعه شیمیایی اهدایی غرب به عراق نیز بدون محدودیت و اعمال مجازاتهای بین المللی بر علیه رزمندگان و حتی افراد بی گناه استفاده شد، که اوج این حملات در عملیات های خیبر، بدر، فتح فاو، کربلای پنج و والفجر 10 به شمار می رود که حدود ده هزار نفر از رزمندگان و مردم ایران شهید و بیش ازصد هزار نفر مصدوم شدند.
بمباران شیمیایی شهر مرزی سردشت فجیعترین تهاجم شیمیایی بود که آثار و مشکلات منفی بسیاری به وجود آورد. اما متاسفانه درآن زمان مجامع جهانی به دلیل نفوذ پشتیبانان دیکتاتور سابق عراق، قادر به انجام اقدام قابل توجهی نبودند و تنها در فروردین 1365 اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد در واکنش به جنایات جنگی آشکار صدام مصوبهای را در محکومیت بکارگیری سلاح شیمیایی توسط او گذراندند که آن هم با دستورات مقامات کاخ سفید، با وتوی آمریکا مواجه و بی اثر شد.
بمباران شیمیایی سردشت (از توابع استان آذربایجان غربی) بمبارانی بود که نیروی هوایی عراق هفتم تیر 1366 با استفاده از بمب های شیمیایی در چهار نقطه پرازدحام این شهر انجام شد و 110 شهید به جا گذاشت و هشت هزار نفر در معرض گازهای سمی قرار گرفتند و مسموم شدند که بسیاری از آنان هنوز بعد از ۲۶ سال که از آن واقعه می گذرد عوارض ناشی از آن را به همراه دارند و سرفه و خس خس سینه چیزی است که از آن بعدازظهر گرم تابستانی بجا مانده است. آنان هنوز سرفه می کنند ولی نفس و صدایشان به جایی نمی رسد.
نه تنها سردشت که حلبچه هم درگیر گازهای شیمیایی اهدایی غرب به رژیم بعث عراق شد. پنج ماه پیش از پایان جنگ ایران و عراق یعنی 26 اسفند 1366 شهر 80 هزار نفری حلبچه عراق آماج حمله سنگین هواپیماهای ارتش رژیم عراق و بمباران شیمیایی بیسابقه ای قرار گرفت که ۴۵ دقیقه تمام به درازا کشید و طی آن بمبهایی حاوی ماده کشنده سارین، گاز اشک آور و گاز اعصاب بر سر شهر ریخته شد و شدت تاثیر گازهای سمی به حدی بود که کمتر کسی امکان فرار پیدا کرد.
بدین سان رژیم بعثی عراق در دو دهه پایانی قرن بیستم جنایاتی بر علیه بشریت را رقم زدند که دامنه آن از جبهه ها و رزمندگان ایران فراتر رفت و مردم بیگناه سردشت و حلبچه را نیز شامل گردید و این همه جنایات رژیم بعث عراق در آن زمان در سایه بی تفاوتی مجامع جهانی و شورای امنیت که مدعی دفاع از حقوق بشر هستند و حتی حمایت های ضمنی و مستقیم کشورهای و شرکت های دولتی و خصوصی جهان که این نوع بمب ها را تولید می کردند رقم خورد.
طبق مفاد کنوانسیونهای چهارگانه ۱۲ اگوست ۱۹۴۹ و پروتکلهای دوگانه الحاقی ۸ ژوئن ۱۹۷۷ ژنو که الزام به رعایت حقوق بشر دوستانه دارد و نیز طبق مفاد کنفرانس ۱۹۴۸ سانفرانسیسکو، این اقدام جنایت علیه بشریت و نسلکشی به شمار میرفت و بر اساس مفاد مواد ۱۲۰۷ اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی دوحه، اقدام عراق جنایت علیه بشریت است که میبایست سازمان ملل و شخص دبیر کل و به خصوص شورای امنیت طبق مفاد منشور سازمان بشر ماده پنج منشور که حفظ نظم و امنیت جهانی را تضمینی و تنبیه متجاوز مقرر داشته است، میبایست کشور و اشخاص بکار برنده سلاح کشتار جمعی و ممنوعه، محکوم و مجازات میشد، ولی متاسفانه با اعمال نفوذ شورای امنیت به خصوص پنج عضو دائمی آن، شخص دبیر کل و شورای امنیت در قبال مکاتبات متعدد ایران و به خصوص اعزام هیات کارشناسی برای مشاهده آثار جنایت و محکومیت، تنبیه و بازدارندگی عراق از ادامه جنایاتش نه تنها هیچ اقدامی صورت نداد، حتی حاضر به صدور بیانیه صرف نیز همانند سالهای قبل نشد و تنها به ثبت ۳۰ سند شامل عکس، فیلم و گزارشهای ارسالی ایران به عنوان اسناد سازمان ملل بسنده کرد.
چنانچه سازمان ملل و دیگر سازمانهای بینالمللی و منطقهای و حقوق بشر و غیره به موقع واکنش مناسب و بازدارنده از خود نشان میدادند امروز شاهد این جنایات سیاه در پرونده جانیان تاریخ نبودیم وحتی شاهد استفاده مواد شیمیایی در سوریه هم نبودیم، چرا که چند وقتی است مخالفان حکومت سوریه در درگیری های داخلی از مواد شیمیایی استفاده می کند که براثر آن تاکنون بسیاری از مردم بی گناه و غیرنظامی بر اثر استشمام این گازهای سمی کشته شدند.
این حرکت مخالفان دولت سوریه باعث شده تا آمریکا حضور نظامی خود را در شرق دریای مدیترانه تقویت کند که هرگونه مداخله احتمالی نظامی مطمئنا پای رژیم صهیونیستی را هم به میان خواهد آورد و آنگاه گفته مقامات دولتی سوریه مبنی بر اینکه ناآرامیها در کشورشان بخشی از توطئه غرب، صهیونیستم و سلفیهاست تا این کشور را که سنگر مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی است، تقویت می شود.
استراتژی غرب در واقع این بوده که با حفط موازنه، دولت حاکم سوریه چنان تحت فشار قرار بگیرد که بشار اسد برکنار شود و گفتگو برای تشکیل دولت موقتی شروع شود که در آن دستگاه حاکمه نه تنها نقشی نداشته باشد بلکه سرسپرده غرب و آمریکا باشد.
حال باید این سوال را مطرح کرد که مجامع بین المللی و کشورهایی که در برابر حمله شیمیایی عراق به سردشت و حلبچه آنطور بی تفاوت بودند، چرا امروزه به یکباره مسئله حمله شیمیایی مخالفان دولت سوریه برایشان مهم شد؟ آیا غیر از این است که غرب و آمریکا هرکجا که منافعشان در خطر باشد از ابزارهایی مانند شورای امنیت و حقوق بشر وامثالهم استفاده می کنند؟
بدبختی و فلاکت مجامع بین المللی، حاکمیت نگاه ابزاری امریکا به آنهاست. تا زمانی که چنین روندی بر آنها حاکم باشد، همیشه حقوق انسانها به ضد حقوق تبدیل می شود و آنجا که حقی بزرگ ضایع می گردد لاجرم باید سکوت را در این مجانع شاهد باشیم.
همان طور که صدام خود یک تکفیری تروریست بود و مرتکب چنین عمل شنیع در حلبچه و سردشت شد، بدون تردید مخالفان حکومت سوریه کسانی نیستند جزء عده ای تکفیری و تروریست وابسته به القاعده که قصد دارند با حملات شیمیایی مجامع بین المللی و برخی کشورهای بانفوذ را مجاب کنند که پرونده سوریه به شورای امنیت برود تا مقدمات حمله به کشوری که به عنوان سنگر مقاومت در برابر زورگویی های رژیم صهیونیستی است را آماده کند.
سوال اساسی اینجاست که چطور در زمانی که ارتش سوریه در اوج پیروزی های خود در چند وقت اخیر به سر می برد و فتح قله به قله و پاک سازی مناطق از شر تروریست های تکفیری به موفقیت پیش می رود، بخواهد از سلاح شیمیایی که تنها در زمان استیصال و برای بازدارندگی از یک شکست حتمی استفاده می شود را بکار ببرد؟ جواب این سوال قطع به یقین همه حقایق را رو خواهد کرد.
سخن آخر اینکه چنانچه سازمان ملل متحد، شورای امنیت و مجامع مدافع حقوق بشر، صلیب سرخ، کمیسیون های خلع سلاح و دیگر سازمان های بین المللی مسئول به وظایف قانونی و بین المللی خود آنگونه که می بایست در قبال حمله شیمیایی عراق به سردشت و حلبچه عمل می کردند و متاثر از سیاست های قدرت های جهانی به حمایت های ضمنی و مستقیم از رژیم عـراق نمی پرداختند، مسلماً می توانستند از گسترش دامنه کاربرد عوامل شیمیایی نه تنها در جبهه های جنگ، بلکه امروز نیز در شهرها و روستاها علیه مردم بی دفاع در شهرهای سوریه نباشیم.
منبع: نافع
دیدگاه شما