تاریخ : 12. مهر 1392 - 6:09   |   کد مطلب: 8447
خدا همه مواهب زمین را براى انسان آفریده است و در آیات خود رسماً مسئله رهبرى و خلافت انسان را تشریح مى كند، و موقعیت معنوى او را كه شایسته این همه مواهب است روشن می سازد.

امانت(وإَذِ قاَل ربَكَُّ للِمْلَائَكِةَ إنیِِّ جَاعلٌِ فیِ الأرَضِْ خَلِیفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إنِیِّ أعَْلمَُ ماَ لا تعَلْمَوُنَ)؛ هنگامى كه پروردگار توبه فرشتگان گفت: من در روى زمین جانشین و حاكمى قرار خواهم داد. فرشتگان گفتند: پروردگاراآیا كسى را در زمین قرار می دهى كه فساد و خونریزى كند؟ ما تسبیح و حمد تو را به جا می آوریم، پروردگار فرمود: من حقائقى را مى دانم كه شما نمى دانید. (30-33 بقره)

خدا همه مواهب زمین را براى انسان آفریده است و در این آیات رسماً مسئله رهبرى و خلافت انسان را تشریح مى كند، و موقعیت معنوى او را كه شایسته این همه مواهب است روشن می سازد.

خواست خداوند چنین بود كه در روى زمین موجودى بیافریند كه نماینده او باشد، صفاتش پرتوى از صفات پروردگار، و مقام و شخصیتش برترا ز فرشتگان.

خواست او این بود كه تمامى زمین و نعمت هایش را در اختیار چنین انسانى بگذارد ؛ نیروها، گنج ها، معادن و همه امكاناتش را.

چنین موجودى مى بایست سهم وافرى از عقل و شعور و ادراك، واستعداد ویژه داشته باشد كه بتواند رهبرى وپیشوائى موجودات زمینى را بر عهده گیرد.

 

منظور از جانشین، جانشینی چه کسی و چه چیزی است؟

مفسران احتمالات گوناگونى داده اند. بعضى گفته اند منظور جانشین فرشتگانى است كه قبلاً در زمین زندگى مى كردند.

و بعضى گفته اند منظورجانشین انسان هاى دیگر یا موجودات دیگرى كه قبلاً در زمین مى زیسته اند و بعضى آن را اشاره به جانشین بودن نسل هاى انسان از یكدیگر دانسته اند.

ولى انصاف این است كه همانگونه كه بسیارى ازمحققان پذیرفته اند منظور از جانشینی، خلافت الهى و نمایندگى خدا در زمین است، زیرا سۆالى كه بعد از این فرشتگان مى كنند و مى گویند نسل آدم ممكن است مبدء فساد و خونریزى شود و ما تسبیح و تقدیس تو مى كنیم متناسب همین معنی است، چراكه نمایندگى خدا در زمین با این كارها سازگار نیست .

همچنین مسئله تعلیم اسماء به آدم كه شرح آن در آیات بعد خواهد آمد قرینه روشن دیگرى براین مدعا است، و این خضوع آدم شاهد این مقصود است!

ابن عباس می گوید: تفاوت دو واژه ی "علیم " و"حكیم" در این است كه واژه ی نخست به معنای كامل در دانش و آگاهی است و؛ واژه ی دوم درمورد كسی به كار می رود كه در عمل كامل باشد. با این توضیح، آیه ی شریفه این حقیقت را بیان می دارد كه آفریدگار هستی هم در دانش بیكران و وصف ناپذیركامل است و هم در آفرینش و تدبیر امور؛ و همه ی علوم و دانش ها از او سرچشمه می گیرد

منظور از"فی الارض" در این آیه شریفه کدام زمین است؟

از پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) نقل كرده اند كه زمین از"مكه" گسترش یافت و به همین دلیل به آنجا "ام القری" گفته شده است . با این بیان، ممكن است منظورا ز واژه "ارض " سرزمین مكه باشد.

از کجا فرشتگان به اینکه، انسان فردی سربه راه نیست، فساد می کند، خون می ریزد، خرابی به بار می آورد پی برده بود؟!

تفاسیر مختلفی در این باره نیز گفته شده است. آنچه نتیجه می شود آن است كه این یك واقعیت بود كه فرشتگان بیان داشتند، و لذا خداوند هم در پاسخ، هرگز آن را انكار نفرمود، بلكه اشاره كرد در كنار این واقعیت، واقعیت هاى مهمترى درباره انسان و مقام او وجود دارد كه فرشتگان از آن آگاه نیستند!

ما مونس عشقیم و شما در گذرید

وز قصه و حال عاشقان بی خبرید

از زشتی یار من شما غم، چه خورید؟

در چشم من آئید و در او درنگرید (1)

آنها فكر مى كردند اگر هدف عبودیت و بندگى است كه ما مصداق كامل آن هستیم، همواره غرق در عبادتیم و از همه كس سزاوارتر به خلافت! بی خبر از این كه عبادت آنها با توجه به این كه شهوت و غضب و خواسته هاى گوناگون دروجودشان راه ندارد ، با عبادت و بندگی این انسان كه امیال و شهوات او را احاطه كرده و شیطان از هر سو او را وسوسه مى كند تفاوت فراوانى دارد، اطاعت و فرمانبردارى این موجود طوفان زده كجا، و عبادت آن ساحل نشینان آرام و سبک بار كجا؟!

در حقیقت آنها مى خواستند بگویند اگر هدف، اطاعت و بندگى است ما سر بر فرمانیم، و اگر عبادت است ما هم همواره مشغول آنیم، و اگر پاكسازى خویشتن یا صفحه روى زمین است ما چنین مى كنیم، در حالى كه این انسان مادى هم خود فاسد است و هم صفحه زمین را پر از فساد مى كند.

براى اینكه حقایق به طور تفصیل برفرشتگان روشن شود ، خداوند اقدام به آزمایش آنها نمود، تا خودشان اعتراف كنند كه میان آنها و آدم تفاوت از زمین تا آسمان است!

عبادتوَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِی بِأَسْمَاء هَۆُلاء إِن كُنتُمْ (31) قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِ مَاعَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِیمُ الْحَكِیمُ (32)، سپس علم اسماء(علم اسرار آفرینش و نامگذارى موجودات) را همگى به آدم آموخت بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود اگر راست مى گوئید اسامى اینها را برشمارید، فرشتگان عرض كردند: منزهى تو!، ما چیزى جز آنچه به ما تعلیم داده اى، نمى دانیم تو دانا و حکیمی.

برخی به روایت از ششمین امام جعفر صادق(علیه السلام) گفته اند؛ كه منظور از نام ها در آیه شریفه، نام زمین ها،كوهها،دره ها،دشت ها، پدیده ها و موجودات و فرشتگان و فرزندان آدم بوده است؛ همچنین خداوند فواید و امتیازات و نام های حیوانات را به آدم آموخت و به او آموزش داد كه چگونه باید از هركدام بهره بگیرد. (2)

خداوند به فرشتگان فرمود: اگر راست مى گوئید اسماء اشیاء و موجوداتى را كه مشاهده مى كنید ، اسرار و چگونگى آنها را شرح دهید، ولى فرشتگان كه داراى چنان احاطه علمى نبودند در برابر این آزمایش فرو ماندند . لذا در پاسخ گفتند: خداوندا منزهى تو، جز آنچه به ما تعلیم داده اى چیزى نمی دانیم، تو خود عالم و حكیمى.

اگر ما در این زمینه سۆالى كردیم از نا آگاهیمان بود، ما این مطلب را نخوانده بودیم، و از این استعداد و قدرت شگرف آدم كه امتیاز بزرگ او برما است بی خبر بودیم، حقا كه او شایسته خلافت تو است و زمین و جهان هستى بى وجود او كمبودى داشت :

قَالَ یَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بأَِسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لكَُّمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تكَْتمُون (33)

در اینجا نوبت به آدم رسید كه در حضور فرشتگان اسماء موجودات و اسرار آنها را شرح دهد. خداوند فرمود: اى آدم فرشتگان را از اسماء و اسرار این موجودات با خبر كن!هنگامى كه آدم آنها را از این اسماء آگاه ساخت خداوند فرمود: به شما نگفتم كه من از غیب آسمانها و زمین آگاهم، و آنچه را كه شما آشكار یا پنهان مى كنید مى دانم.

گفته اند منظورازجانشینی، خلافت الهى و نمایندگى خدا در زمین است، زیرا سۆالى كه بعد از این فرشتگان مى كنند و مى گویند نسل آدم ممكن است مبدء فساد و خونریزى شود و ما تسبیح و تقدیس تو مى كنیم متناسب همین معنی است، چراكه نمایندگى خدا در زمین با این كارها سازگار نیست همچنین مسئله تعلیم اسماء به آدم كه شرح آن درآیات بعد خواهد آمد قرینه روشن دیگرى براین مدعا است، واین خضوع آدم شاهد این مقصود است!

آنچه فرشتگان در درون خود پنهان می داشتند چه بود؟

بعضى از مفسیرین گفته اند این اشاره به آن حالت استكبار ابلیس است كه آن روز در صف فرشتگان قرار داشت. او در درون خود تصمیم داشت كه هرگز در برابر آدم خضوع نكند.

ولى این احتمال نیز وجود دارد كه منظور این بوده كه فرشتگان خود را واقعاً شایسته تر از هر كس براى خلافت الهى در روى زمین می دانستند، گرچه اشاره اى به این مطلب كردند ولى با صراحت آشكار ننمودند.

 

خداوند چگونه این علوم را به آدم تعلیم نمود؟

در پاسخ باید به این نكته توجه داشت كه تعلیم دراینجا جنبه تكوینى داشته یعنى خدا این آگاهى را در نهاد و سرشت آدم قرار داده بود و در مدت كوتاهى آن را بارور ساخت.

اطلاق كلمه "تعلیم "در قرآن به تعلیم تكوینى است و درجاى دیگر نیز آمده است، در سوره "الرحمن" آیه 4 مى خوانیم "عَلَّمَهُا لْبَیَانَ؛ خداوند بیان را به انسان آموخت "، روشن است كه این تعلیم را خداوند درمكتب آفرینش به انسان داده و معنى آن همان استعداد و ویژگى فطرى است كه در نهاد انسانها قرار داده تا بتوانند سخن بگویند.

 

تفاوت دو واژه ی "علیم" و "حکیم" در چیست؟

ابن عباس می گوید: تفاوت دو واژه ی "علیم " و"حكیم" در این است كه واژه ی نخست به معنای كامل در دانش و آگاهی است ؛ واژه ی دوم درمورد كسی به كار می رود كه در عمل كامل باشد.

با این توضیح، آیه ی شریفه این حقیقت را بیان می دارد كه آفریدگار هستی هم در دانش بیكران و وصف ناپذیركامل است و هم در آفرینش و تدبیر امور؛ و همه ی علوم و دانش ها از او سرچشمه می گیرد.

 

پی نوشت ها:

[1] تفسیر نمونه، ج‏26، ص 285,

[2] ترجمه المیزان، ج‏20، ص 395,

دیدگاه شما

سایت رهبر معظم انقلاب
مرکزآموزش علمی کاربردی الوان ثابت