براي توسعه همه جانبه كشور، به خصوص در عرصه اقتصادي، نياز به برق، امري ضروري بوده و در كشورهاي در حال توسعه، بدون سرمايهگذاري مناسب در توسعه صنعت برق، نميتوان صحبت از توسعه اقتصادي كرد. به همين دليل گسترش و ساخت نيروگاهها، به عنوان قلب تپنده صنعت برق كشور، يكي از اصليترين سياستهاي كلان دولتمردان ميباشد. در همين راستا در طول دهه 70، نيروگاه شهيد مفتح همدان توسط دولت پنجم در شمال شرق استان همدان و در داخل دشت فامنين ساخته شد.
در آن روزها اين نوع برنامههاي زير بنايي دولت براي مردم كشور، نوعي سرمستي و خوشحالي به همراه داشت. در اين ميان مردم استان همدان، در اوايل شروع ساخت و در ادامه افتتاح نيروگاه در استان كه به عنوان غول صنعتي استان شناخته ميشد، بسيار خشنود و سرمست بودند؛ تا جايي كه بين مردم منطقه و به خصوص مسؤولان وقت استاني، اضافه شدن عنوان «شهيد مفتح همدان» در كنار «نيروگاه بخاري 1000 مگاواتي»، نوعي پيشرفت و افتخار براي استان همدان قلمداد ميشد؛ اما بعد از گذشت سالياني از فعاليت اين غول صنعتي، همه مردم استان و مسؤولان به اين نتيجه رسيدند كه سرمستي و خوشحالي شان بيهوده بوده و در حال حاضر در سطح استان كمتر كسي را ميتوان پيدا كرد كه از وجود نيروگاه در اين منطقه، دل خوشي داشته باشد.
گزارش پيش رو شرحي است بر اين داستان غم انگيز كه نگارنده ضمن اشاره به دلايل اينكه چرا سرمستي سابق جاي خود را به نارضايتي مطلق داده است، به تشريح اقدامات غيركارشناسي در احداث اين نيروگاه ميپردازد.
1- يكي از مراحل اساسي در احداث نيروگاه ها، تعيين مكان مناسب براي احداث آنهاست كه نيازمند توجه به سه مشخصه فني (خطوط برق، بار مصرف و ارتفاع از سطح دريا)، محيط زيستي(منابع آب، شيب، گسل، اقليم، خاك، زمين شناسي و پوشش گياهي) و اقتصادي - اجتماعي (سوخت، راه و مراكز جمعيتي) ميباشد. منابع آب مناسب و كافي از نظر سه مشخصه مذكور، اصليترين عامل براي مكان يابي يك نيروگاه حرارتي است. در تطبيق اين سه مشخصه در مورد مكان يابي نيروگاه شهيد مفتح مشخص ميشود كه اين نيروگاه در قسمت شمالي استان قرار گرفته است و اين قسمت از نظر منابع اساسي آب و خاك به چهار دشت بهار، همدان، رزن، فامنين، كبودراهنگ و قهاوند تقسيم ميشود كه نيروگاه مذكور در داخل دشت فامنين و قسمت خروجي دشت كبودرآهنگ واقع شده است. اقليم دشتهاي مذكور «نيمه خشك سرد» است كه اين نوع اقليم ها، شديداً مستعد تبديل به بيابان هستند. در اين دشتها هيچ گونه رودخانه دائمي وجود ندارد و منبع اصلي آب در اين منطقه، منابع آبهاي زيرزميني ميباشد و آب در اين منطقه اصليترين عنصر حيات و زندگاني روستايي و شهريست. با توجه به اين كه اين نيروگاه از نوع بخاري با برج خنك كننده ميباشد و به نسبت انواع ديگر نيروگاههاي حرارتي گازي و سيكل تركيبي، براي فعاليت خود نيازمند حجم بالاتري از آب است. به طوري كه در نيروگاه حرارتي بخاري، به ازاي هركيلووات ظرفيت اسمي، به ميزان 0.7 ليتر در ثانيه آب لازم است و در نيروگاه حرارتي گازي به ازاي هركيلووات ظرفيت اسمي، به ميزان 0.123 ليتر در ثانيه آب لازم است. در نيروگاه سيكل تركيبي(گازي و بخاري) نيز به ازاي هركيلووات ظرفيت اسمي، به ميزان 0.319 ليتر در ثانيه آب لازم است. نهايتاً موقعيت خاص استان همدان است كه در بين شهرهاي منطقه زاگرس و غرب كشور به لحاظ جغرافيايي و امنيتي، مساعد اين استقرار صنعتي ميباشد. در نتيجه بايد گفت كه در مورد مكان يابي نيروگاه انتخاب درستي صورت نگرفته است.
گويا مسؤولان دولت سازندگي، همه مؤلفهها را مورد ارزيابي قرار داده اند، جز مؤلفهاي اساسي به نام آب؛ اين در حاليست كه در هيچ جاي جهان سابقه ندارد كه نيروگاه حرارتي از نوع بخاري با سيستم خنك كننده تر، در دشتي قرار گرفته باشد كه فاقد هرگونه رودخانه دائمي يا درياچهاي بوده و خود نيز، از نظر اقليم شناسي جزء منطقه نيمه خشك سرد باشد و منبع تأمين آب خود را منابع آبهاي زير زمينياي قرار دهد كه از نظر كيفيت، جزء بهترين آبها محسوب ميشوند.
2- طي چند سال اخير، دشت مورد نظري كه نيروگاه در آن مستقر شده است، به دليل برداشتهاي بيرويه مجاز و غيرمجاز آب از سفرههاي زيرزميني توسط چاههاي كشاورزي و صنعتي به خصوص واحد صنعتي نيروگاه شهيد مفتح، سطح آب زيرزميني به شدت افت كرده است و تا اعماق 130 متري هيچ گونه آبي جهت بهرهبرداري وجود ندارد و در مناطق اطراف نيروگاه اين عمق حتي به 260 متر نيز ميرسد. در اين مورد مسؤولان تأكيد دارند كه نيروگاه فقط 2.5 درصد آب منطقه را مصرف ميكند و ميزان آب مصرفي مذكور هيچ تأثيري مخرب گونه بر روي سفرههاي آب زير زميني نداشته اند! اين در حالي است كه حلقه چاههاي نيروگاه با تعداد حدوداً 24 حلقه از نظر موقعيت هيدروژئولوژيكي در بهترين نقطه گراديان دشت و در قسمت خروجي دشت كبودراهنگ و در داخل دشت فامنين قرار گرفتهاند و در حال حاضر ميزان مصرف فعلي آب در نيروگاه شهيد مفتح برابر با ده ميليون مترمكعب در سال ميباشد. اين برداشتهاي بي رويه و وقوع خشكساليهاي متوالي اخير منجر شده تا صدها چاه در اين دشت در اراضي منطقه قهاوند و فامنين و كبودراهنگ و در اطراف چاههاي نيروگاه و در روستاهاي ويان و داقداقآباد و روعان و كردآباد و خلعتآباد و جهان آباد و غيره به طور كامل خشك شده است و در قسمتهايي از مناطق مذكور فرو چالههايي رخ داده است كه بعضي از آنها بزرگترين فروچاله خاورميانه محسوب ميشوند. در حال حاضر در منطقه مذكور هر لحظه احتمال ميرود كه فروچالهاي رخ داده و قسمتي از زمين بلعيده شود و اين خطر به شدت واحد نيروگاه و بوميان منطقه را تهديد ميكند. وقوع فروچاله در مناطق خشك جزء آخرين مرحله از بيابان زايي است. در اين نوع مناطق سفرههاي آبهاي زيرزميني به هيچ نحوي احيا نخواهند شد. لذا با ادامه روند فعلي انتظار ميرود كه طي چند سال آينده، اين مناطق به بيابان مطلق جغرافيايي تبديل شود.
3- كنش و واكنش در طبيعت قانون ثابتي است. در هر منطقهاي بين محيط زيست و توسعه و ساخت واحدهاي صنعتي كنش و واكنشي برقرار است. سوخت مصرفي نيروگاه شهيد مفتح همدان فسيلي ميباشد كه آلودگيهاي زيست محيطي، گازهاي گلخانهاي، پساب صنعتي را براي منطقه به همراه داشته است كه اين كنش منجر به واكنشهايي در تغيير اقليم منطقه و ايجاد بيماري براي بوميان ساكن و در نتيجه تحميل هزينههاي اجتماعي براي درمان را به ارمغان آورده است. در هر منطقهاي بين محيط زيست و توسعه و ساخت واحدهاي صنعتي، كنش و واكنشي برقرار است. سوخت مصرفي نيروگاه شهيد مفتح همدان فسيلي است كه آلودگيهاي زيست محيطي، گازهاي گلخانهاي و پساب صنعتي را براي منطقه به همراه داشته است كه اين كنش، منجر به واكنشهايي در تغيير اقليم منطقه و ايجاد بيماري براي بوميان ساكن و در نتيجه تحميل هزينههاي اجتماعي براي درمان را به ارمغان آورده است. با توجه به مشخصات زمين شناسي منطقه، در برابر اين كنشي كه نيروگاه اقدام به بلعيدن آبهاي زير زميني نموده است، همواره احتمال ميرود تا زمين در واكنشي، اقدام به بلعيدن واحدهاي اين غول صنعتي بنمايد. با توجه به اظهارات تعدادي از اهالي منطقه فامنين، مبني بر اين كه آلودگيهاي حاصل از سوخت نيروگاه علاوه بر ساعات روز در طول شب نيز، تغييرات مضاعفي داشته كه اين احتمال ميرود سوخت مصرفي در طول شبها متفاوت بوده و همچنين تغييراتي در دريچههاي خروجي دود اتفاق ميافتد كه منجر به تشديد آلودگي، در مقايسه با ساعات روز ميشود. البته در اين مورد، چندي پيش اين واحد صنعتي به عنوان واحد سبز صنعتي استان معرفي شد كه خود جاي بسي تأمل دارد! وقوع كنش و واكنشهاي مذكور در منطقه، تأثيرات بسيار حاد اقتصادي و اجتماعي را به همراه داشته است. در اين منطقه با توجه به وقوع فروچاله و بيآبي، هيچ كس راغب به سرمايهگذاري در حوزههاي مختلف نبوده و كشاورزي نيز با محدوديت خاصي همراه شده است. همين عامل منجر به عدم توسعه روستاهاي اطراف و بالا رفتن آمار بيكاري و معضلات اجتماعي و مهاجرت روستاييان شده است. طي اين سالها بسياري از روستاهاي فامنين و كبودراهنگ و قهاوند در اثر مهاجرت، خالي از سكنه شده است و روستاهاي باقي نيز با معضلات فراواني دست و پنجه نرم ميكنند. اصليترين معضل، نداشتن آب كافي براي شرب و بهداشت و كشاورزي ميباشد و همواره ضريب اشتغال در اين منطقه بسيار پايين بوده و آمار افراد بيكار در اين منطقه بسيار بالاست. مهاجرين مذكور بعد از خروج از اين مناطق، اقدام به سكونت در حاشيه شهرهايي نظير: ساوه، اصفهان، تهران، قم، همدان و غيره نمودهاند كه همواره مسائل و معضلات حاشيه نشيني را براي شهرهاي مذكور و خود مهاجرين به همراه داشته است.
4- استان همدان در طول سالهاي اخير، به دليل خشكساليهاي متوالي، با يك چالش كم آبي رو به رو بوده است. شدت اين چالش به حدي بوده كه فقط در طول سال گذشته، چندين روستاي استان با تانكر آبرساني ميشدند و در سطح شهر همدان نيز به دليل كاهش شديد آب در شبكههاي توزيع آب شهري به استفاده و اجاره چندين چاه شرب كشاورزي در دشت بهار، جهت تقويت آب شرب شبكه آبفاي شهري انجاميده است. علاوه بر كمبود آب در سيستم سراسري، فرسودگي شبكههاي توزيع آب شهري نيز بر اين مشكلات افزوده است. در اين اوضاع بيآبي استان، تأمين آب مورد نياز نيروگاه نيز مضاف بر مسائل ياد شده است و خود به يك معضلي بغرنج تبديل شده است. مسؤولان نيروگاه براي حل اين مشكل، اقدام به پياده سازي طرح انتقال آب از حوزههاي ديگري مثل: منطقه كرفس رزن نمودند كه با مقاومت شديد مردم روبه رو شد و در ادامه تلاشها، مقرر گرديده تا 25 درصد خروجي پساب تصفيهخانه فاضلاب قاسم آباد شهر همدان، به اين واحد صنعتي تخصيص پيدا كند.
5- در دوره دولت نهم و دهم رياست جمهوري دكتر احمدي نژاد كه توجهي ويژهاي براي حل مشكلات استانها و شهرستانهاي كوچك وجود داشت، براي حل مشكل كم آبي استان، طرح انتقال آب از سد تالوار زنجان به همدان تصويب و به عنوان يكي از طرحهاي مهر ماندگار به مرحله اجرا در آمد كه در حال حاضر، هنوز به مرحله بهره برداري نرسيده است. در مورد مشكل كم آبي نيروگاه شهيد مفتح نيز، مصوب شد تا سامانه خنك كننده نيروگاه از حالت تر به حالت تركيبي تر و خشك تبديل شود كه با عملياتي شدن اين تبديل، ميزان 80 درصد آب مصرفي فعلي كاهش مييابد. اين كه چرا از ابتداي تأسيس يا چندين سال پيش اين اتفاق نيفتاده است را بايد از مسؤولان وزارت نيرو و مسؤولان استاني پرسيد. البته ناگفته نماند كه طراحي سامانه خنك كننده تر، از نظر كارايي فني بسيار مناسب است و هزينه اجرايي آن نيز، نسبت به سيستم خنك كننده خشك كمتر ميباشد و داراي قابليت تطبيق سريع با شرايط كاري را داشته است. ولي اين موضوع، عليرغم داشتن مزاياي مذكور، همواره پديدآورنده مشكلاتي همچون: آلودگيهاي زيست محيطي، مه خروجي از برج، و شديد تر از همه اينها، مصرف بالاي آب است كه موجب پايين آمدن سطح آبهاي زيرزميني در ذخاير آب منطقه ميشود و كمبود آب نيز باعث كاهش قدرت توليدي نيروگاه، تا حد قابل ملاحظهاي ميشود. در طول چند سال گذشته كه آب لازم در منطقه وجود داشته و لزوماً كسي به فكر منابع آبي و محيط زيست نبوده و تنها هدف و هم و غم مسؤولان نيروگاه، بالا نگه داشتن ميزان برق توليدي بوده است، يكي از اصليترين دلايل عدم تصميم گيري براي اين تغيير محسوب ميشود. البته باز ميتوان ريشه مشكل را در طراحي و ساخت اوليه اين نيروگاه بررسي كرد كه چرا در همان ابتداي طرح با مشخصه خشك مطلق ساخته نشده است كه بررسي آن ميتواند ما را به پاسخهايي همچون: دلايل اقتصادي، نظر اشتباه كارشناسان وقت دولت سازندگي و يا نبود فناوري لازم در زمان ساخت برساند. به هر حال دولتمردان سازندگي، با استقرار نيروگاه در اين منطقه، براي تاريخ همدان يك يادگاري تلخي بر جاي گذاشتند و مردم اين قرن و حتي نسلهاي بعدي نيز اين تلخي را هيچ گاه فراموش نخواهند كرد.
6- در مصوبه تبديل سامانه برجهاي خنككننده نيروگاه شهيد مفتح از تر به خشك، مقررگرديد تا چهار برج خنك كننده احداث شود كه در زمان تصويب اين طرح، هزينه برآورد شده هر4 برج، حدود 116 ميليارد تومان بوده كه با توجه به مشكلات اقتصادي و كمبود اعتبارات، طرح با ساخت يكي از 4 برج مذكور كليد خورده است و در حال حاضر فقط براي يكي از اين برج ها، 52 ميليارد تومان هزينه شده و هنوز هم به مرحله بهره برداري نرسيده است؛ اما اين پروژه هم مانند بسياري از طرحهاي دولت نهم و دهم، قرار بود نيمه اول سال 92 به بهره برداري برسد كه در حال حاضر، فقط 50درصد پروژه آن هم در فاز نخست پيشرفت داشته است. به نظر ميرسد با توجه به روند كند تخصيص اعتبارات، مصوبات استاني اين طرح نيز، مانند ساير طرحهاي مهر ماندگار، نيمه تمام ماندگار شود. در اين مورد گلايه نمايندگان استان در مجلس به وزير نيروي وقت نيز در حد اجراي فاز اول ثمرده نبوده است. به گفته مسؤولان استاني، عدم پيشروي اين پروژه كمبود اعتبارات بوده و نيز قطعات لازم براي اين برجها ميبايست از كشورهاي خارجي از طريق واردات تأمين شود كه به دليل تحريمهاي قبلي، قطعات مذكور تأمين نشده است. درحالي كه برخي تحريمها عليه ايران در حال برچيده شدن است، مسؤولان وزارت نيرو، به خصوص مسؤولان استاني بايد پيگيري ويژهاي را جهت حل مشكل واردات قطعات مورد نياز بنمايند و در زمينه جذب اعتبارات لازم نيز تلاش مضاعفي داشته باشند.
7- بنا بر اعلام كارشناسان، بعد از راهاندازي كامل برجهاي خنككننده خشك، در نيروگاه شهيد مفتح همچنان به 20 درصد مصرف آب فعلي نياز خواهد بود كه اين حجم آب، برابر با 90 ليتر در ثانيه ميباشد. با توجه به بندهاي قبلي و روند افت شديد آب در منطقه، اين 90 ليتر در ثانيه به نسبت موقعيت منطقه، حجم بالايي از آب است. اينجاست كه بايد از مسؤولان پرسيد كه در اين زمينه واقعاً چه ميزان تحقيق و بررسي و برآوردهاي اقتصادي لازم انجام گرفته است يا اين كه صرفاً يك كار تقليدي بوده كه هر جا به اين مسائل برخورد كرده اند، اولين و آخرين راه حلشان ساخت برج خنك كننده بوده است. شايد با بررسيهاي خلاقلانه و كارشناسانه، بتوان به راه حلهاي بهتري دست يافت. شايد با بررسيهاي كارشناسانه، بتوان با راه حلهايي نظير: توسعه نيروگاههاي مقياس كوچك در شهرستانهاي ديگر دست يافت كه از نظر بازدهي و صرفه اقتصادي، متناسب و حتي كمتر از هزينههايي باشد كه در حال حاضر جهت ساخت برج خنك كننده و انتقال پساب تصفيه خانه از همدان به نيروگاه و راهكارهايي از اين دست باشد. پيشرفتهاي گوناگون در عرصه تأمين انرژي و خصوصاً برق، در سالهاي اخير از شدتي مضاعف بهرهمند شدهاند. عليرغم طراحي و ساخت نيروگاههاي جديد هستهاي و سيكل تركيبي، يكي از سياستهاي كلان فعلي در سطح جهاني، پياده سازي توليد پراكنده برق ميباشد كه با استفاده از واحدهاي نيروگاهي كوچك مقياس به واحدهاي توليد همزمان برق و حرارت (CHP) با بازدهي بيش از 70درصدي و سامانههاي فتوولتاييك پراكنده خورشيدي و توربينهاي بادي دست يافت كه علاوه بر بازدهي بالا، اثرات مخرب زيست محيطي كمتري به همراه خواهد داشت. مثلاً: يكي از فناوريهاي جديد در عرصه توليد انرژي الكتريكي، سلولهاي فوتوولتاييك است كه با بهره گيري از تابش اشعههاي خورشيد، برق توليد ميكنند. در اين زمينه، ميتوان چين را به عنوان يكي از كشورهاي پيشرو در بهرهگيري از انرژي خورشيدي در توليد برق دانست. به طوري كه تا سال 2012، در حدود 8300 مگاوات ظرفيت خورشيدي جهت توليد برق ايجاد شده است. اين ظرفيت حدوداً معادل احداث 8 نيروگاه حرارتي مقياس بزرگ، همچون نيروگاه شهيد مفتح همدان ميباشد. شرايط جغرافيايي از مهمترين فاكتورهاي توسعه نيروگاههاي بادي و خورشيدي در شبكه برق ميباشند. با توجه به گستره وسيع جغرافيايي ايران، ميتوان ادعا كرد كه تمام فناوريهاي جديد توليد برق كه از منابع محيطي بهره ميبرند، قابليت استفاده در نقاط مختلف كشور را دارند. براي مثال، در شهر همدان و با توجه به وزش جريانهاي هوايي شديد در اوقات مختلف سال، به نظر ميرسد موقعيت جغرافيايي مناسب، جهت احداث مزارع بادي فراهم باشد. البته شروع فرآيند توسعه تكنولوژهاي نوين توليد انرژي الكتريكي، ميبايست با حمايت نهادهاي دولتي همراه باشد.
8- سد اكباتان همدان، به عنوان بزرگترين مخزن ذخيرهاي آبهاي سطحي استان، داراي ظرفيت حداكثري40 ميليون متر مكعب ميباشد. از جهتي نيز ميزان مصرف فعلي آب در نيروگاه حرارتي بخاري و با سم خنككنندهتر، برابر با ده ميليون مترمكعب در سال ميباشد. يعني در طول كاركرد دو دههاي نيروگاه، حجم آب مصرفي در هر سال، برابر با يك چهارم ظرفيت حداكثري سد اكباتان ميباشد. با بررسي مختصر مشخص ميشود كه اين نيروگاه، حدود 318 ليتر در ثانيه آب مصرف ميكند. شهرك صنعتي ساوه در همجواري استان همدان و در استان مركزي واقع شده است و اين شهرك صنعتي به عنوان بزرگترين شهرك صنعتي خاورميانه ميباشد كه براي حدود بيست و پنج هزار نفر اشتغال زايي به وجود آورده است. مجموع كل آب مصرف شده در اين شهرك، برابر با حدود 390 ليتر در ثانيه ميباشد. حال با چشم پوشي از مسائل ديگر، ميتوان مدعي شد كه اگر ميزان آبي كه طي اين ساليان، توسط نيروگاه مصرف شده در صنايع كوچك و رونق واحدهاي صنعتي منطقه به كار گرفته ميشد، دقيقاً همان سرمستي اوليه و اشتغالزايي وآباداني براي منطقه به همراه داشت. هرچند هيچ كس نميتواند منكر ميزان برق توليدي توسط اين نيروگاه براي كشور و منطقه باشد. اين در حالي است كه فقط 55 درصد برق توليدي در استان مصرف و مابقي به استانهاي همجوار ارسال ميگردد.
بي شك اگر مسؤولان به ظاهر فنسالار دولت سازندگي و خوش خيال سالهاي گذشته، مديريت صحيح و جهادگونهاي به كار گرفته بودند و در مورد برداشت از آبهاي سفرههاي زيرزميني، اقدامات سازندهاي را به اجرا ميگذاشتند، امروز اوضاع معيشتي و اقتصادي اهالي روستاهاي دشتهاي مورد اشاره اينگونه نبود؛ اما آنچه در حال حاضر انتظار ميرود اين است كه مسؤولان ارگانهاي تابع وزارت نيرو و جهاد كشاورزي، نسبت به انجام مطالعات كارشناسي و ميداني اقدام نمايند و در جهت حفظ بيش از پيش مقدار آب موجود در اين منطقه، تلاش نموده و تدبيري اتخاذ كنند تا روند فعلي در اين منطقه تغيير كرده و سيري صعودي به سمت يك نوع توسعه پايدار در منطقه در پيش گرفته شود. البته ناگفته نماند كه از طرف ارگانهاي مذكور، اقداماتي نظير: ايجاد حوضچههاي تغذيه مصنوعي، سفرهها و برنامههاي تعادل بخشي در شركت آب منطقهاي صورت گرفته است كه برخي از اين برنامهها با توجه به شرايط آب و هوايي منطقه، اصلاً كاربردي ندارد و برنامههاي ديگر نظير: تعادل بخشي، بازدهي لازم را در جهت حفظ منابع آبي و خاكي براي توسعه پايدار نداشته است.
منبع: هگمتانه- علي حسني
دیدگاه شما