به گزارش کورنگ، سعدالله زارعی کارشناس مسائل منطقه در گفتوگو با شبکه اطلاع رسانی دانا اظهار داشت:داعش در واقع بازسازی شده رژیم صدام حسین است که از عناصر حزب بعث بود و این گروهک نیز از دیوان سالاری دوره صدام حسین شکل گرفتهاند.
وی افزود: داعیه مذهبی گروهک تروریستی داعش نیز برمیگردد به اینکه میدان عملیات آنها در عراق بدون توسل به شعائر و نمادهای مذهبی، عملاً امکان فعالیت نداشت و لذا با نگاه به جایگاه دین در جامعه اعراب و اینکه هیچ حرکت غیردینی به نتیجهای نمیرسد تمسک به دین را دنبال کردند. کما اینکه خود صدام حسین نیز در اواخر حکومت خودش ستارههای روی پرچم عراق که نشانه چپگرایی و سوسیالیست بود را حذف کرد و به جای آن کلمه طیبه «الله اکبر» را جایگزین کرد.
زارعی ادامه داد: اما این بر همگان روشن است که اساساً صدام را نمیتوان در قالب نیروهای مذهبی شناسایی کرد؛ زیرا کاملاً روشن است که صدام حسین در ابتدا با شعار چپگرایی، بعثیگرایی و ناسیونالیسم آمده بود و قدرت را در عراق بهدست گرفته بود، اما زمانی که میبیند اسلام وجه اصلی مبارزاتی مردم است، رویکردش را برای عوام فریبی تغییر میدهد و دم از اسلام میزند. بنابراین از نظر تبار شناسی در واقع داعشیها به بعثیها میرسند و البته خود بعثیها در سوریه و عراق نیز از نظر تبار شناسی به یهودی ها میرسند. بهطور مثال آقای میشل عفلق محور حزب بعث عراق و نیز آقای صلاح بیطار تئوریسین حزب بعث در سوریه، هردو یهودی بودند. ما در فلسفه حزب بعث در منطقه نوعی نژادپرستی و تعصبگرایی عقیدتی مشاهده میکنیم که ماهیت اسلامی نداشتند و صرفاً برخواسته از تفکرات عفلق و بیطار بود و لذا از این منظر میشود نسبتی بین پایهگذاران رژیم صهیونیستی و پایه گذاران رژیم بعثی مشاهده کرد.
این کارشناس مسائل منطقه اظهار داشت: با توجه به اینکه داعش در واقع بازتولید بعث در عراق و در منطقه است میتوان گفت که یک ارتباط معنایی و یک ارتباط روحی-روانی بین صهیونیستها و داعش وجود دارد.
وی در پاسخ به این سوال که به نظر شما آیا داعش پشتوانه اجتماعی هم در بین مردم عراق، سوریه و سایر کشورها دارد؟ و آیا این امکان نیز وجود دارد که داعشیها سر از سایر کشورهای منطقه دربیاورند؟، گفت: بعثیها زمانی که بوجود آمدند، بر روی موج ناسیونالیستی که جمال عبدالناصر در دنیا ایجاد کرده بود سوار شدند. جنبش ناصر نیز ترکیبی بود از جنبش قومیت و سوسیالیست؛ یعنی ترکیب سوسیالیسم چپگرای روسمدار در کنار جنبش ناسیونالیست عربمدار. اینها ترکیب شد و ایدئولوژی و مشی جمال عبدالناصر بوجود آمد.
وی اضافه کرد: در آن دوران اگرچه بعثی ها به شدت با ناصر دشمن بودند و ناصر را به عنوان یک عامل فتنهگر و سلطهطلب بر جان عرب تلقی میکردند، اما در عین حال وانمود میکردند که از عبدالناصر طرفداری میکنند و دنبال مشی عبدالناصر هستند، اما در حقیقت هیچ گاه عراقیها در دوره حاکمیت بعث از ناصر حمایت نکردند و تا زمانی که ناصر زنده بود (یعنی از سال 1967 که بعثیها سرکار آمدند تا سه سال بعد از آن که ناصر کشته شد)، بعثیها هیچ کمکی درهیچ کجای جبههها به نفع ناصر انجام ندادند. اما در عین حال بعثی ها فرصت طلبانه بر موج ناصرگرایی سوار شدند. در اینجا هم ما میبینیم که داعش که هیچ نسبتی با اسلام ندارد اما با داعیههای به ظاهر اسلامی و با نمادهای ظاهرا اسلامی نظیر طرح مسأله خلافت، تلاش میکنند تا بر موج اسلامخواهی مردم در منطقه سوار شده و یک حکومت مستحکمی را با استفاده از این امواج اسلامی بوجود بیاورند.
این کارشناس مسائل استراتژیک در پاسخ به این سوال که حملات اخیر نیروهای نظامی آمریکا صرفا به این دلیل بوده است که از جانب داعش احساس خطر کرده است یا اینکه طرح و برنامه دیگری دارند و می خواهند از این شرایط به نفع خود سوء استفاده کنند، اظهار داشت: داعش مثل طالبان که یک زمانی سوگلی آمریکاییها بود، مورد حمایت آمریکاییان قرار داشت و همانطور که آمریکاییان از طالبان به عنوان پله به شکست کشاندن امپراطوری و ابرقدرت شرق استفاده کردند، میخواستند از جریان به ظاهر دینی داعش نیز برای مهار انقلاب اسلامی استفاده کنند و به همین جهت هم به کمک کردن به این جریان پرداختند، اما زمانی که داعشیها در عراق تلاش کردند که ادبیات تغییر طلبانه خودشان را بر جهان عرب، جهان اسلام و بخش وسیعی از محیط تحت سیطره غرب انجام دهند، غربیان دچار وحشت شده و احساس کردند که داعش در روی زمین قادر به مقابله با انقلاب اسلامی نیست.
وی گفت: همچنین بهدلیل اینکه انقلاب اسلامی بر نیروهای بسیار توانمندی نظیر سپاه پاسداران و حزبالله تکیه دارد و از طرف دیگر هم داعشیها در شرایطی که از سپاه و حزبالله ضربه خورده بودند، شعار ایجاد خلافت اسلامی در همه ممالک اسلامی را مطرح میکردند، آمریکاییها دچار وحشت شدند و تلاش کردند که یک ترکیبی بین المللی-منطقه ای و داخلی علیه داعش عراق بوجود بیاورند. البته آمریکاییها کار زیادی در این زمینه نمیتوانستند انجام دهند و مایل هم نبودند به شرایط آمریکا در فاصله سالهای 2007 تا 2011 که در عراق حاکم بودند، برگردند و لذا آمریکاییها سیاست زدن ضربات محدود به داعش و درواقع تکیه بر نیروهای داخلی بر مهار داعش را در دستور کار خودشان قرار دادند.
انتهای پیام/
دیدگاه شما