به گزارش کورنگ صدای دانشجو نوشت: آن روزی که درخت تنومند انقلاب اسلامی آغازین لحظات تنفس خود را شروع کرده بود، هیچ کس گمان نمیبرد که این شجره طیبه بتواند در صحنه بماند و فشارها را تحمل کند. ولی ملت ایران وفاداری نشان دادند و با عزم و اراده بر توطئهی دشمن فائق آمدند، این باعث شد نهال مستحکم انقلاب اسلامی لحظه به لحظه سرافرازتر گردد. اما این درخت سی و پنج ساله هنوز تمامی استعداد و توانایی خود را شکوفا نکرده است. هنوز شاخههای این درخت به طور کامل جوانه نزده است، هنوز ثمرههای بینظیرش به بار ننشسته است و ما هنوز با آن عرصهی عظیم ماحصل گسترش تفکر اسلامی که وعدهی آن در قرآن آمده است1، بسیار فاصله داریم.
آنچه رسیدن به این آرمان را هموار میسازد توجه به کلام امیرالمونین (ع) که میفرمایند: «العلم سلطان من وجده صال و من لم یجده صیل علیه»؛ علم، قدرت است، هر کس دانش را به دست آورد، میتواند قدرتمندی و قدرتنمایی کند؛ هر کس دانش را به دست نیاورد، قدرتنمایی و قدرتمندی علیه او انجام میگیرد. تولید علم یعنی گذر از راههایی که تاکنون کسی از آن ها عبور نکرده است و شکستن مرزهای سابق و ایجاد مرز جدیدی در علم
روزی که اروپا در قرون وسطی مظهر سیاهی و تاریکی و نادانی بود، حکیم بوعلی سینا در این دیار به طبابت و پی ریزی فلسفه می پرداخت
اگر گاهی به کتاب تاریخ علوم رجوع کنید خواهید دید پیرروسو نویسنده این کتاب چنین روایت میکند: «تاجری در یکی از کشورهای اروپایی به استادی مراجعه میکند و میگوید میخواهم فرزندم درس بخواند؛ او را به کدام مدرسه بفرستم؟ استاد در جواب میگوید اگر به همین چهار عمل اصلی قانع هستی، میتوانی او را به هر کدام از مدارس کشور ما یا دیگر کشورهای اروپایی بفرستی؛ اما اگر بالاتر از آن را لازم داری، باید او را به کشور اندلس یا به مناطق مسلماننشین بفرستی!»
حال با توجه به آموزه های دینی، افتخارات تاریخی و استعدادهای درونی شایسته است که اکنون شاگردی را برای خود برگزنیم؟ البته آنچه را که نمیدانیم، با کمال میل میآموزیم، اما آموختن علم از دیگری نباید به معنای این باشد که شاگرد باید تا ابد شاگرد بماند؛ نه، امروز شاگردیم، فردا باید استاد آنها بشویم.
در حال حاضر که فاصله ی بسیاری در عرصه علمی بین ما و دیگران وجود دارد دیگر نمیتوانم طبق الگویی که دیگران براساس آن پیشرفت کرده اند حرکت کنیم. جبران این عقب ماندگی ها تنها با رفتن از «راه میانبُر» ممکن است.
لکن این هدف محقق نمی شود مگر با انتخاب روحیه پیشگامی به جای روحیه محافظه کاری و تقلیدی، به عنوان مثال فرض کنید اگر یک نفر داروی نوظهوری را ارائه کند، با سختی ها بسیار میتواند مجوزهای لازم را بگیرد؛ چون نهادهای متولی مجوز، به علت خطر موجود با ترس و نگاهی بسیار سخت گیرانه با این امر مواجه می شوند. حال آنکه بگوید این داروی شناختهشدهای است که قبلاً افدیای در آمریکا تأیید کرده است، متولیان امر با نگاهی مطئن تر با پیش گذاشته و اعتماد میکنند.2
کشوری که به نقل مجامع جهانی در عرصه هایی مانند پزشکی، فناوری هسته ای، فناوری نانو، سلول های بنیادی و... حرف برای گفتن دارد، هنوز وقتش نرسیده است که متکی به علم و تشخیص خود باشد؟
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ
برگرفته از مصاحبه مهندس صابر میرزایی
دیدگاه شما