نویسنده : عباس سریشی
بسیار نیکو است اگر در همه شئون دین هم به مانند حج در کثرت عاملان باشیم قطعاً نباید فراموش کنیم اسلام تنها با مناسک حج شناخته نمیشود؛ بلکه در اصل این حجاج هستند که باید اسلام را در عملکرد خود و به زیباترین شکل به همگان معرفی کنند درغیر این صورت بسیاری از عرفا و صاحبدلان معتقدند:
کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود «حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست...»
اما به هر تقدیر و بنا بر برخی آداب و رسوم و مرسوم در جامعه ما و البته دیگر کشورهای اسلامی رفت و بازگشت حجاج محترم بیت ا... الحرام همیشه با مقدمه و مؤخرههای فراوانی چون میهمانی خداحافظی، حلالیت طلبیدن، آوردن سوغات، ولیمه بازگشت و حاشیههای ازاین دست همراه بوده که البته هر کدام نیز بنا بر توان مالی و یا دید فکری حجاج با شدت ضعفهایی همراه است اما در مجموع امروزه کمتر حاجی و یا حاجیه خانمی را پیدا خواهید کرد که به نوعی خودر ا موظف به انجام این آداب ندانسته و درآن کوتاهی کند. گو اینکه این سفر معنوی نیز از اندست رخدادهای است که به رغم علاقه و اشتیاق فراوان ممکن است به علت ها مختلف اعم از مالی و یا زمانی در طول زندگی برای ما اتفاق نیفتاده و خاک حسرت بالین چشمان بسیاری از منتظران گردد.
اینکه سفر برای زیارت خانه خدا ، حرم نبی مکرم اسلام ، ائمه مدفون قبرستان بقیع و... عملی نیست که بر اساس هوا وهوس باشد یک دل مشتاق میخواهد و یک سر شوریده و پیشانی بلند تا در صحن کعبه سر بر آستان قدسی آن بلند بی همتا ساییده و ملبس به لباس سادهای سپید پا از عالم خاکی به جبروت الهی بگذارد.
فلسفه حج شناخت خود و خداست و نخستین شرط این قدم بریدن از خاک و هر آنچه در آن است میباشد در حج باید گذاشت و گذشت چونان ابراهیم از اسماعیل. حج تمرینی بر حساب و کتاب فرداست آنجا که جز دو پاره پارچه بر بدن نداری وهر آنچه از مال و ثروت و فرزند و مکنت است دیگر به کارت نخواهد آمد . حج تنها موسم حاجی شدن نیست موسم انسان شدن دوباره است در قالب و اندازهای ورای آنچه که قبلاً خمیره آن شکل داده شده، حج تفریح نیست تمرین است ورنه گوشه گوشه عالم خاکی ما پر از تفرجگاههایی است که یکسره چشم ودل را اسیر خود میکند بیآنکه کسی بتواند بر آن خرده بگیرد.
و اما افسوس که به رغم این فرصت طلایی که میتوان به مدد آن از خاک برید و خدایی شد ولیکن سرشته این ریسمان محکم گاه از دست برخی زائران خانه خدا بیرون میرود و به مجرد بازگشت خاکسترنشینی دنیا روال دوباره زندگی آنها میشود گو اینکه از حج و سفر خانه خدا جز نام ویادی بیشتر بر دفتر خاطرات عمر نمیماند.
گاهی چه زود فراموش میشود فلسفه حج گذاردن چه بود و حاجی شدن چه مسئولیت سنگینی است. هرچند مراد از این نوشتار خاکسترنمایی برخی آداب ورسوم معمول چون آوردن سوغات و یا دادن ولیمه نیست. اما نگاهی گذرا به برخی ارقام نجومی هزینه شده برای میهمانی و ولیمه برخی از حجاج در تالار و سالنهای شهر قطعاً انسان را به فکر فرو میبرد که به راستی این چنین تجملات اشراف گرایانه چه سنخیت و تجانسی با محتوای واقعی حج دارد؟
آیا هدف از این سفر روحانی فقط حاجی شدن است و اضافه کردن لقبی به ابتدای نام یا درک معنی بهتری از زندگی و دین؟ آیا این سفر در راستای نزدیکی هرچه بیشتر به خدا و خلق است یا برافراشتن دیوار و فاصلهای از جنس تفاخر میان حاجی و دیگر خلق خدا؟
و اما داستان ولیمههای آنچنانی در تالارهای آنچنانیتر و یا حتی حسینیه ها و مساجد به همراه قربانی و پلاکارتها و پارچه نوشتههای تبریک و.... یک روایت پرحاشیه وحدیث است که هم شنیدن دارد و هم دیدن. هرچند در این میان بسیاری از مدیریت تالارها و سالنها از بیان ارقام واقعیای میهمانیها به سبب حفظ اسرار مشتریان و یا جایگاه خویش طفره میروند اما آنچه که در این میان به وضوح مشخص و شنیده میشود خبر هزینهکردهای کلان بعضاً دهها میلیون تومانی برای یک شب در قالب انواع و اقسام خوراکیها و نوشیدنیهاست که به میمینت تشرف به خانه خدا از سوی شخص و یا اطرافیان یک حاج آقا و یا یک حاجیه خانوم در طبق اخلاص خدا که نه بلکه در منظر تفاخر خلق خدا مصروف میشود.
در یکی از این موارد فرزند یکی از حجاج محترم با اشاره به اینکه به دلیل پر بودن زمان تالار مورد نظردر یکی از نقاط بالای شهر به اجبار در محل دیگر جا رزرو کردهاندبیان کرد: تقریباً با احتساب 2 مدل غذا برای پانصد نفر و یا مبلغ ورودیه و هم چنین میوه و شیرینی چیزی بالغ بر چند ده میلیون هزینه شده که البته وی این امر را به نوعی در راستای تکریم والدین محترمشان بیان میکنند که ممکن است از یک منظر تحسین آمیز باشد و یا در مورد دیگر محاسبه خرج میهمانی خداحافظی و همچنین بازگشت یکی از حاجیه خانمهای شهرمان مبلغی است که میتوان با آن غذای بیش از دو ماه یک کانون نگهداری افراد بیسرپرست یا کارتن خواب را تأمین کرد اما ....
با یک محاسبه سرانگشتی منهای خرجهای ویژه سوغات آیا میدانید حجاج ما چه رقم و ریال هنگفتی را صرف هزینههای جشن و میهمانی خویش میکنند در حالی که به همین موازات و در گوشه گوشه شهرهای ما چه بسیار خانوادهای تنگدست و یا افراد بیبضاعت برای یک وعده غذای گرم در این شبهای سرد پاییزی در حسرت و نگرانی بسر می برند؟
هرچند به هر شکل باید از عهده توقعات اقوام و آشنایان در آمده و یا آداب را بجا آورد اما آیا وقت آن نرسیده تا با نگاهی دوباره به فلسفه حج و یا زیارت عتبات عالیات معنی و مفهوم واقعی آن را دوباره در ذهن مرور کنیم؟
نگاهی به عمده میهمانان حاضر در این مراسمهای ولیمه نشان میدهد که قریب به اتفاق آنان هیچگاه محتاج به خوردن یک وعده غذای خورشتی و یا بریانی نبودهاند گو اینکه بسیاری از این افراد و خصوصاً کودکان نیز همان غذا را هرگز به تمام و کمال نخورده و دور ریز این ظروف بخش عمده غذای طبخ شده شامل میشود اما به موازات این بذل و بخششهای آنچنانی آیا میدانید در همین شهر میتوان از محل همان بخش دورریز چه تعداد خانوادها و افراد بیسرپرست و کارتنخواب را سیر کرد.
چه میزان از طرح های عمرانی عقب افتاده در حوزه بهداشت ودرمان و یا آموزشوپرورش را سامان داد؟
چه میزان از کمک هزینه جهیزه و ازدواج جوانان را فراهم کرد؟ چند زندانیِ پرداخت دیه و دیون را میتوان آزاد کرد؟ چه تعداد از ایتام را میتوان سرپرستی کرد؟ چه میزان از هزینه درمان بیماران نیازمند را تأمین کرد ؟
و...
هرچند میهمانی دادن حق همه حجاج بوده و کسی نمیتواند متعرض و یا معترض این امرباشد اما این حق همه انسانهای جامعه است تا پیرامون عملکرد یکدیگر قضاوت کرده و همانگونه که زبان به تحسین عمل خیری میگشاییم لب را نیز به دندان حسرت برخی اعمال بگزیم.
فراموش نکنیم عبارت «حجکم مقبول و سعیکم مشکور »تنها یک لفظ نیست که حجاج از میهمانان خود میشنوند؛ بلکه یادآور تعهداتی است که آنان در درگاه حضرت حق به آن ملزم شدهاند و یکی از مهمترین این تعهدات دستگیری از کسانی است که به هر شکل امروز محتاج و گرفتارهستنند. و این وظیفه ماست که به شکرانه این فیض عظما و با درک و دید صحیحی از واقعیتهای جامعه، کمی هم به فکر آنها باشیم.
همدان پیام/
دیدگاه شما