کورنگ: سینمای ایران در طول تاریخ هفتاد هشتاد ساله خود بسیاری بازیگران مرد بزرگ را به خود دیده است که هرکدام نامی و آوازهای داشتند و در کار خود به واقع استاد بودند، اما اگر قرار باشد از این همه ستاره واقعی و پوشالی تنها به 5 نفر برسیم، چه کسانی صلاحیت حضور در این لیست را خواهند داشت؟ چه بازیگرانی هستند که آنچنان قدرت بازیگری و آثار ارزشمند دارند که در بین بهترینها باشند؟ مسلم است میتوان نامهای زیادی را در لیست بهترینهای تاریخ سینمای ایران قرار داد اما چشمپوشی از یکی از آنها به غایت سخت است. پرویز پرستویی کسی است که همواره در لیست بهترینها قرار داشته و دارد، اگرچه چند سالی است که کم کار شده و منتقدانش هم بیپرواتر شدهاند، اما هنوز جایگاهی بزرگ در سینمای ایران دارد. چه آنکه کمتر کسی وجود دارد که همزمان بتواند حاج کاظمِ آژانس شیشهای و رضا مارمولک و سروان قربانی مومیایی 3 و جواد کولی آدمبرفی را همزمان خلق کند. این چند نقش در کنار بسیاری نقشهای دیگر نشان داد سینمای ایران به مهرهای دست پیدا کرده که به این زودیها تکرارپذیر نیست.
پرویز پرستویی در سال 1334 در روستای چارلی از توابع بخش شیرینسو شهرستان کبودراهنگ همدان، متولد شد. پدرش کشاورز بود و زمانی که پرویز 3 ساله بود به تهران مهاجرت کرد. در نوجوانی به تئاتر علاقمند شد و در سال 1349 به گروه بهرام بیضایی پیوست و نخستین نقشش را در نمایشنامه ماجرای یک محله را بازی کرد. در سال 54 جایزه نقش نخست کاخ جوانان را برای بازی در نمایش تسلیم شدگان کسب کرد.
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان كارمند در دادگستری استخدام شد و بیشتر وقت خود را در آنجا میگذراند تا اینكه در سال 1363 و مدتی پس از شهادت برادرش با پیشنهاد بازی در فیلم دیار عاشقان به كارگردانی حسن كاربخش روبهرو شد.
مجید جوانمرد از فیلمسازان نسل جوان پس از انقلاب كه علاقه خاصی به سینمای وسترن به ویژه كارهای سام پكین پا داشت، نخستین فیلم سینمایی خود با عنوان شكار را با شركت پرویز پرستویی و خسرو شكیبایی در همین حال و هوا ساخت كه به خاطر پرداختی نو مورد استقبال همگان قرار گرفت. وی در نقش یك راننده تریلر كه با فردی انقلابی همراه میشود فوقالعاده ظاهر شد و بازی روانی را ارائه كرده است. پرستویی در سالهای پایانی دهه 60 در 2 فیلم مهجور به نامهای حكایت آن مرد خوشبخت ساخته رضا حیدرنژاد و مار به كارگردانی مجید جوانمرد ایفای نقش كرد.
لیلی با من است ساخته كمال تبریزی به عنوان نخستین فیلمی كه اندكی پا را از خطوط قرمز سینما فراتر گذاشت و با جبهه و جنگ شوخی كرد، بسیار مدیون بازی درخشان پرستویی است. پس از این فیلم کمکم قدرت پرستویی در سینمای ایران افزایش پیدا کرد؛ زیرا در سینمایی که بازیگران خوب به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسند پرستویی یک تنه میتوانست شخصیت را خلق و درست نشان دهد. آدمبرفی ساخته داود میرباقری یكی از پرسروصداترین فیلمهای كارنامه بازیگری پرستویی است كه توقیفش در جشنواره فیلم فجر سال 1373 جنجالهای بسیاری پدید آورد.
شخصیت جواد كولی كه به نوعی برگرفته از لمپنهای سینمای پیش از انقلاب بود با بازی درخشان و به شدت بیرونی پرستویی همراه شد و جلوه خاصی به كار بخشید.
سال های 76 و 77 را میتوان سالی بسیار موفق برای پرستویی دانست؛ زیرا در این سالها وی با فیلمهای روانی ساخته داریوش فرهنگ، آژانس شیشهای اثر ابراهیم حاتمیكیا و مرد عوضی ساخته محمدرضا هنرمند گیشهها را تسخیر، و توجه عمیق نویسندگان سینمایی را نیز به خود جلب كرد.
آژانس شیشهای به عنوان یكی از بهترین نمونههای سینمای سیاسی، بازیهای فوقالعاده تأثیرگذاری دارد كه در این میان بازی پرستویی همچون نگینی بر تارك آن میدرخشد. شخصیت حاج كاظم كه بعدها در برخی فیلمهای دیگر حاتمیكیا نیز تكرار شد، با بازی حسی و درگیركننده پرستویی به شخصیتی ماندگار در تاریخ سینمای ایران تبدیل شد و به شدت مورد توجه مردم قرار گرفت.
شوخی ساخته همایون اسعدیان كه برگرفته از فیلم قهرمان ساخته استیون فریرز بود از دیگر كارهای موفق اوست كه طنز متفاوت و دلنشینی دارد. آب و آتش ساخته فریدون جیرانی نیز از جمله فیلمهای خط قرمزی سالهای پایانی دهه 70 است كه پرستویی در آن ظاهر شد و یكی از بدترین نقش آفرینیهای عمر خود را در آن ارائه كرد. موفقیتهای پرستویی در عرصه بازیگری در دهه 80 نیز در مقیاسی كوچكتر ادامه داشت و به فیلمهایی از جمله بید مجنون، كافه ترانزیت و دیوانهای از قفس پرید ختم شد.
اما بید مجنون كه سومین سیمرغ نقش اول را به نام وی كرد، حكایت دیگریست. پرستویی در نقش استاد دانشگاه كه در كودكی نابینا شده و در میانسالی با عمل پیوند قرنیه دوباره بینا شده، حضوری غافلگیركننده و تأثیرگذار داشت و تماشاگر با تمام وجود آن را درك میكند.
سكانس چشم باز كردن این شخصیت در بیمارستان و نگاه به مورچهای كه از دیوار بالا میرود را میتوان شاه بیت كل دوران بازیگری پرستوی به حساب آورد. وی در پاداش سكوت ساخته مازیارمیری كه براساس داستانی كوتاه از كتاب من قاتل پسرتان هستم نوشته احمد دهقان ساخته شد، جلوه غریبی داشت و بازی به شدت تأثیرگذاری را ارائه كرد.
پرستویی در نقش یك كهنه سرباز زمان جنگ كه به ضرورت جنگ و برای نجات جان دیگران سربازی زخمی را از بین برده، بازی متفاوتی را در قیاس با دیگر نقشهای جنگی خود ارائه كرده و از نقاط قوت فیلم به حساب میآید. پرستویی علاوهبر نقشهای سینمایی، در عرصه تلویزیون نیز فعال بوده و در مجموعههایی همچون رعنا، امام علی(ع)، پارتمان، زیر تیغ و آشپزباشی حضور داشته كه در این بین بازی وی در زیر تیغ ساخته محمدرضا هنرمند تأثیر عمیقی دارد.
وی در نقش اوس محمود كارگر زحمتكش كارخانه كه غیرعمد مرتكب قتل صمیمیترین دوست خود شده، فوقالعاده ظاهر شده و تلاطم عجیبی را به بینندگان خود منتقل میكند.
در واقع برزخ اوس محمود برای رفتن به كلانتری و اعتراف به قتل را چنان از كار درآورده كه نمیتوان بازیگر دیگری را به جای وی متصور شد. در آشپزباشی نیز پرستویی بازی روانی را ارائه و جلوههای بیرونی نقش خود را پررنگ تر كرده است. سیزده 59 ساخته سامان سالور كه نام پرستویی را در مقام بازیگر و یكی از تهیهكنندگان در پیشانی خود دارد، داستان فرماندهای است كه در دوران جنگ به كما رفته و حال پس از 20 سال به هوش آمده است.
این بازیگر سینمای ایران در جشنواره سیام فیلم فجر با فیلمهای من و زیبا ساخته فریدون حسنپور و خرس به كارگردانی خسرو معصومی حضور داشت كه هیچكدام موفقیت تازهای برای او به ارمغان نیاورد و تقریباً بازی همیشگی پرستویی در سالهای اخیر را در این 2 فیلم نیز شاهد بودهایم. /همدان پیام
*عنوان نوشته برگرفته از نقشهای به یاد ماندنی پرویز پرستویی است
دیدگاه شما