پیغام خطا

  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).
  • Notice: Trying to get property of non-object در block_block_view() (خط 247 از /home/korangir/domains/korang.ir/public_html/modules/block/block.module).

تازه ترین مطالب

تاریخ : 22. مرداد 1394 - 6:09   |   کد مطلب: 19531
هاشمی رفسنجانی درباره دوران زندگی خود در روستا و اینکه تابه‌حال رادیو، اتوبوس، ماشین و شهر ندیده بود، به نکات خواندنی اشاره می‌کند.
خاطره شیرین الاغ سواری در روستا از زبان هاشمی رفسنجانی

به گزارش کورنگ به نقل از مشرق، هاشمی رفسنجانی درباره دوران زندگی خود در روستا و اینکه تابه‌حال رادیو، اتوبوس، ماشین و شهر ندیده بود، می‌نویسد: پول نقد هم ارزش خاصی داشت، وقتی کسانی می‌رفتند بیرون روستا و با پول نقد برمی‌گشتند، برای ما خیلی جالب بود؛ استفاده از رادیو متعارف نبود، چنان‌که من، پیش از بیرون آمدن از روستا، رادیو ندیده بودم.

پاییز سال 1337 بود، ... برای سفر آماده شدیم، برای من اولین سفر از روستا بود، پیش از آن تنها یک‌بار تا حدود یک‌فرسخی، بیرون رفتن از روستا را تجربه کرده بودم؛ مسافت روستا تا جاده اصلی را با الاغ طی کردیم، آن روزها در روستای ما ماشین نبود و سفر با الاغ خیلی شیرین بود.

فاصله روستا تا جاده اصلی رفسنجان – یزد، هفت فرسخ بود که معمولاً یک روز طول می‌کشید، در روستایی نزدیکی جاده، به نام بیاض اتراق کردیم.

... گویا سه روز طول منتظر ماندیم تا یک ماشین باری پیدا شد، نزدیک صبح به یزد رسیدم، اولین بار بود که شهر را می‌دیدم؛ ... چند روز در یزد ماندیم تا پدر در تماس با تاجری که با او دادوستد داشت، پول تهیه کند یا حواله بگیرید ... به‌هرحال هزینه سفر فراهم شد و پس از تهیه بلیت برای اولین بار، اتوبوس سواری را هم تجربه کردم، اتوبوسی قراضه، با خراب شدن و پنچر شدن مکرر و جاده‌های خاکی، بالأخره به قم رسیدیم، با همه سختی‌هایش برایمان جالب و شیرین بود.

انتهای پیام/ب

دیدگاه شما

سایت رهبر معظم انقلاب
مرکزآموزش علمی کاربردی الوان ثابت