به گزارش پایگاه خبری تحلیلی کورنگ ، پیرامون آغاز نبوت حضرت محمد(ص) و چگونگى نزول قرآن بر ایشان دیدگاه هاى مختلفی وجود دارد. برخی معتقدند: آغاز نبوت و نزول چند آیه (تدریجی) از قرآن کریم در ماه رجب بوده است اما این نزول به معناى نزول یکباره (دفعی) قرآن نیست. نزول دفعى آن در شب قدر و تدیجى آن با آغاز بعثت در ماه رجب بوده است. عدهای دیگر معتقدند: قرآن تنها نزول تدریجى داشته است و آغاز نبوت یا در ماه رمضان با نزول آیات یا در ماه رجب بدون وحى قرآنى بوده است. دسته دیگری هم آغاز نبوت و نزول قرآن را ماه رمضان دانستهاند.
نقطه اشتراک همه دیدگاهها، ارتباط جداییناپذیر ماه مبارک رمضان با قرآن کریم است. به همین بهانه، نگاهی به «قرآن بایسُنغُری» بزرگترین مصحف خطی جهان میاندازیم. بزرگترین از این رو که دارای ۱۳۷ سانتیمتر عرض و ۲۰۴ سانتیمتر طول است (حواشی تمام برگهها در ادوار گذشته توسط افراد، بریده یا افزوده شده است) و ۵۲ برگ آن در کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی نگهداری میشود، ۸ سطر هم توسط حاج حسین ملک وقف شده و در موزه ملک تهران است.
اوراق دیگری از قرآن بایسنغر در دیگر موزههای جهان نگهداری میشود که شامل آیاتی از سورههای «اعراف»، «انبیا»، «نور»، «مومنون»، «قصص»، «عنکبوت»، «روم»، «لقمان»، «سباء»، «فاطر» «جاثیه»، «غافر»، «الرحمن»، «البروج»، «حجرات» و «العلق» است.
* قطع دست برای خطاطی قرآن!
قرآن بایسُنغُری تنها یک نام یا یک اثر زیبای هنری نیست؛ روایت دلدادگی هنرمندی است که هر چه بر او رفت از شیدایی خود و عشقش به نگارش قرآنی ماندگار دست نشست. حکایت از خوشنویسی نامدار به نام «عمَر اقطع» است که در عصر تیمور گورکانی، قرآنی بسیار کوچک نوشت تا همیشه یاور و همراه امیر باشد. اما تیمور گورکانی پس از دیدن اندازه بسیار کوچک این مصحف شریف، آن را بیاحترامی به کلام خداوند دانست و چنان به خشم آمد که فرمان داد دست نگارندهش را قطع کنند و به زندان بیفکنند!
اما او نمیدانست که در دل شوریده و شیدای هنرمند چه میگذرد؛ هنرمندی که در شمار استادان خطوط ششگانه (مُحَقَّق، ریحان، ثُلث، نسخ، رِقاع، توقیع) محسوب میشد. پس عمر این بار قلم به دست چپ گرفت و آنچنان ممارستی در تحریر کلام خدا به خرج داد که توانست اثری ماندگار در تاریخ هنر خلق کند و ماحصلش قرآنی نفیس شد که به روایت قاضی احمد قمی هر سطر آن یک ذرع (معادل ۱۰۴ تا ۱۱۰ سانتی متر) بیشتر بود.
این بار امیرتیمور شرمنده و سرافکنده، قرآن خطاطیشده توسط عمر اقطع را بر دیده گذاشت و عزیز داشت. این شروع قصه قرآن بایسنغری است؛ حکایتی شنیدنی از اثری جاودان در هنر و خاصه هنر قرآننگاری. شنیدنی از آن جهت که درباره چگونگی خلق و نگارش آن، شایعات زیادی مطرح است که در ادامه، ۶ روایت دیگر را مرور میکنیم:
ـ قرآن بایسنغری توسط «ابن مُقله» وزیر هنرمند دربار عباسیان نوشته شده است اما او از مقامش عزل شد و ابتدا دست راست، سپس دست چپ قطع شد. با این حال، او قلم به دست بریده بست و نوشت، اما هنرش قدردانی نشد و در عوض، زبانش را بریدند.
۲ـ بایسنغر میرزا، پسر شاهرخ و نوه تیمور، خوشنویسی زبردست بود که فقط ۳۸ سال عمر کرد اما کتیبه مسجد مادرش (گوهرشاد) در جوار حرم رضوی را به خط خوش خود نوشت. بنابراین قرآن را هم خودش نوشته است.
۳ـ «اُلُغ بیگ» دیگر پسر شاهرخ و برادر بایسنغر، به فرمان پدرش حاکم سمرقند بود. او که حافظ قرآن بود، با برادرانش در حوزههای شعر و هنر رقابت داشت، بنابراین دستور داد بزرگترین قرآن خطی جهان را بنویسند.
۴ـ نادرشاه افشار این قرآن را به غنیمت با خود به ایران آورد و در جنگها، پیشاپیش لشکرش حرکت میداد و به آن پناه میبرد. پس از کشتهشدن او، این مصحف توسط سربازانش تکهتکه شد و به غارت رفت.
۵ـ در سفر دوم ناصرالدین شاه قاجار به خراسان، این قرآن در امامزاده ابراهیم قوچان قرار داشت. شاه دستور داد دو برگ از آن به کاخ سلطنتی گلستان منتقل شود و از روی آن نسخههای دیگری کپیبرداری شود.
۶ـ حسینآقا خزاعی، فرمانده لشکر شرق به مرکزیت مشهد که فردی متشرع بود، حین بازدید امامزاده ابراهیم قوچان 52 برگ از قرآن باسسنغری را در جعبهای خاک گرفته یافت و مسحور آن خط زیبا شد. او پس از یافتن این اوراق که بسیار صدمهدیده، ناقص و شکسته بود، نامهای به سردار سپه نوشت و درخواست کرد این گنج گرانبها را برای مرمت به آستان قدس رضوی منتقل کند و به دست استادان صحاف و مرمتگر آنجا بسپارد. اوراق به مشهد منتقل و مرمت شد و قابهایی دورو برای نمایش برخی از این اوراق تهیه شد. برخی از این اوراق در دورههای بعد به دست مُذّهبان تذهیب شد؛ تذهیبی که از نظر سبک نسبت بایسته به دوره تاریخی اثر نداشت.
* حقیقت درباره قرآن بایسنغری چیست؟
شاید پرسش پیش آید که چرا این مصحف به قرآن بایسنغری مشهور شده است، نه تیموری؟ مگر نه اینکه به امیر تیمور گورکانی هدیه شده بود؟
در پاسخ باید گفت که بایسنغر میرزا، فرزند میرزا شاهرخ، فرزند امیر تیمور گورکانی بود که ۶۰۵ سال قبل در مدرسه گوهرشاد در هرات درگذشت و تدفین شد. او به انواع هر از جمله، خوشنویسی و تذهیب علاقه بسیاری داشت و خودش هم در خط ثلث استاد بود. این شاهزاده هنرمند به زبانهای فارسی، عربی و ترکی مغولی مسلط بود و دربارش همواره پذیرای هنرمندان.
بایسنغر فرزند شاهرخ میرزای تیموری وگوهرشاد بیگم بود که آنها پس از درگذشت تیمور گورکانی، مرکز حکومت تیموریان را از سمرقند به هرات تغییر دادند و به همین ترتیب فرزندشان (بایسنغر) هم با راهاندازی کارگاه و کتابخانهای بزرگ، هنرمندان را از نقاط مختلف به هرات منتقل کرد و بدین ترتیب، مکتب هنری هرات شکل گرفت و ذیل آن، آثار ماندگاری خلق شد، از جمله کتابهایی همچون دیوان جامی و شاهنامه فردوسی که خطاطی و تزئیین شدند که شاهنامه بایسنقری از آن دوران به یادگار مانده است.
گفته میشود قرآن بایسنغری هم محصول آن دوران بوده و انتساب آن به «عمر اقطع» به افسانه شبیه است؛ چرا که خلق چنین مصحف بزرگی به وزن تقریبی نیمتن و تهیه کاغذهای «خانبالغ» کمیاب، گرانقیمت و بزرگ، فقط با امکانات حکومتی و برپایی کارگاه ویژه میسر بوده است و پذیرش این مطلب که کتابت و ساخت چنین قرآن عظیمی در آن زمان توسط فردی آن هم با یک دست، کمی دشوار است. ضمن اینکه حداقل سه خط مختلف و استادانه این اثر را آفریدهاند و تفاوت خطها توسط کارشناسان قابل تشخیص است.
همچنین نقل شده است که شاهزاده بایسنغر، این قرآن را برای مقبره پدربزرگش (تیمور) سفارش داد. چنانچه بعدها یک رحل سنگی که از سوی «الغ بیک» (برادر بایسنغر و حاکم سمرقند) برای این قرآن بزرگ ساخته شد که این رحل عظیم، اکنون در مسجد بیبی خانم سمرقند موجود است.
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما