به گزارش پایگاه خبری تحلیلی کورنگ ، هنوز سه سالش نشده است اما کوله پشتی برادر بزرگترش را به سختی با خودش میکشد و مدام میگوید «من میخوام برم مدرسه»!
بچهها تا زمانی که به سن مدرسه رفتن نرسیدند، دوست دارند که به مدرسه بروند اما چه اتفاقی در مدرسه میافتد که همین بچهها برای شنیدن صدای زنگ پایان مدرسه، لحظهشماری میکنند!
چرا وقتی کرونا آمد، بچهها خوشحال شدند که مدرسه تعطیل است؟ البته این جمله، نافی دلتنگی بچهها برای مدرسه و دیدن دوستان و معلمانشان نیست چرا که یک سال تحصیلی 1400ـ1399 و یک سوم سال تحصیلی 1399ـ1398 به تعطیلی فیزیکی مدارس گذشت و این دلتنگی طبیعی است.
مدارس باید چگونه باشد که دانشآموز در آن، لذت ببرد و سر ذوق آید؟ چگونه خلاقیتها شکوفا میشود؟ آیا تا به حال به این فکر کردیم که مدرسه دوست داشتنی بچهها چه مدرسهای است؟ البته عدهای فکر کردند ولی در حد کتاب، جزوه و گاهی اجرای آزمایشی در اندک مدارس، باقی ماند!
ما از «آموزش» و «پرورش» حرف میزنیم اما قرار است چگونه «آموزش» و «پرورش» در مدارس تحقق یابد؟ اصلا ابزارمان چیست؟
حالا که کرونا باعث شده است که درهای فیزیکی مدارس به روی دانشآموزان بسته شود، آیا فرصتی نیست که به این موضوع هم بیندیشیم؟! بالاخره این روزهای کرونایی هم به پایان میرسد ولی آیا نباید از هماکنون برنامهریزی کرد؟
آیا دانشآموزان ما باید باز هم همین فضا و همین ترکیب و همین مدل آموزش را در دوره حین کرونا و پسا کرونا تجربه کنند؟ آیا زمان آن نرسیده است که تحول را به جای حرف، به میدان عمل بیاوریم؟
در سلسله یادداشتهایی به این موضوعات و چالشهای حوزه تعلیم و تربیت خواهیم پرداخت.
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما