تازه ترین مطالب

تاریخ : 26. دى 1403 - 9:21   |   کد مطلب: 38166
هر روز اخبار فراوانی در رسانه‌ها منتشر می‌شود که دنبال‌کردن آن‌ها ـ حتی برای آنانی که اهل مطالعه اخبار هستند‌ ـ کار دشواری است. بسته خبری ـ تحلیلی «الف» با رصد اخبار، رویدادهای مهم و همچنین تحلیل‌های صورت‌گرفته، مخاطبان خود را از مهم‌ترین وقایع روز آگاه می‌کند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی کورنگ ،چرا «انگاره ایجاد گشایش از طریق مذاکره» در این چند ماه و بعد از بروز بحران‌های مصنوعی و دست‌ساز مانند قطعی برق، افزایش یکباره قیمت‌ها، افزایش تجمعات و بی‌نظمی در مدیریت اجتماعی، برجسته‌سازی می‌شود، تا جایی‌که لشکری از مدیران اجرایی، سیاسی و صاحبنظران رسانه‌ای به صورت پرحجم برای برون رفت از مشکلات، مجدد نسخه مذاکره می‌پیچند؟ تکرار همان نسخه‌های تجربه شده و شکست خورده که در دهه ۹۰ طیفی از مدیران اجرایی به پشتوانه شبکه رسانه‌های در اختیار، انگاره ضرورت مذاکره را چهارچوب‌بندی کردند و در نهایت در پایان کار، دولت دوازدهم به عبرت در تاریخ مدیریت اجرایی کشور تبدیل شد.

جا دارد مجدد در معنا و اطراف مفهوم انگاره‌سازی تأمل کنیم: در انگاره‌سازی ما با بازتاب واقعیات سروکار نداریم بلکه واقعیت‌ها دستکاری شده و همراه با تفسیری پنهان ارائه می‌شوند. انگاره‌سازی تکنیک و البته کلید معنی‌سازی در ادراک است. انگاره برداشتی غیرواقعی است که فرستنده پیام به شکلی هدفمند برای گمراه کردن مخاطب ارائه می‌کند. انگاره‌ها برای خلق هویت یا منزلت، جهت القای یک مفهوم یا برای ترفیع یا تنزل دادن یک روایت ساخته می‌شوند.

والتر لیپمن در موضوع افکار عمومی، شرح می‌دهد که چگونه تصاویری که در ذهن ما شکل‌گرفته‌اند، رفتار‌ها و کنش‌های ما را جهت می‌دهند. لیپمن این تصاویر را شبه‌واقعیت نام می‌نهد. او معتقد است که بین آنچه به ذهن مخاطب القا می‌شود و آنچه در عالم واقع وجود دارد، فاصله است. یکی از ظریف‌ترین کار‌هایی که رسانه در سازوکار انگاره‌سازی انجام می‌دهد سرکوب افکار از طریق حذف حقایق است که گاه بخشی از آن را حذف و گاه بخشی غیرواقعی به آن اضافه می‌کند. علاوه بر آن تغییر یک انگاره در ذهن مخاطب گاه منجر به تغییر تصورات از پیرامون و محاسبات می‌شود.

شاید الان بهتر درک شود که چرا انگاره مذاکره- ایجاد گشایش در ذهن و ادبیات برخی مسئولان مجدد بازسازی می‌شود. حالا اگر از انگاره ضرورت مذاکره برای ایجاد گشایش فاصله بگیریم در آن سو، صحنه را چگونه می‌بینیم؟ با امریکایی مواجه هستیم که تعارفات دیپلماتیک را کنار گذاشته و حتی برای پیشبرد مقاصد، به شعار‌های دو سه دهه پیش مانند آزادی و حقوق‌بشر هم بی‌توجه است، نقاب از چهره و دستکش مخملین از دست چدنی برداشته و علنی و با قلدری از مکزیک و پاناما تا کانادا و گرینلند را مطالبه می‌کند. در عین حال تمام قد از جنایات ضدبشری رژیم صهیونیستی و کشتار هزاران هزار زن و بچه حمایت و با وقاحت تمام حتی دادگاهی را که این جنایات را محکوم می‌کند، هم تحریم می‌کند.

هر کشوری که با او وارد مذاکره شده به پادگان نظامی امریکا تبدیل شده و در هیچ مذاکره‌ای منافع و خواسته طرف مذاکره محقق نشده، حالا چگونه و بر اساس کدام تجربه موفق، مجدد انگاره مذاکره- ایجاد گشایش با قالب مذاکره شرافتمندانه چهارچوب‌بندی می‌شود؟ آن هم در شرایطی که هیچ گاه در تاریخ، امریکا تا این اندازه بی‌شرافت، منفور و رسوا نبوده است.

دیدگاه شما

سایت رهبر معظم انقلاب
مرکزآموزش علمی کاربردی الوان ثابت