قرآن کریم، زندگی مؤمن را ساده و به دور از اسراف میداند: «وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً»میفرماید: مؤمن آن است که زندگی تجمّلی و مسرفانه ندارد و البته بخیل هم نیست که زن و بچهاش در مضیقه باشند.
روش زندگی از نظر اقتصادی به سه قسم منقسم میشود:
قسم اوّل: زندگی ضروری؛ یعنی در این حد که گذران زندگی کند و در مضیقه نباشد،
قسم دوّم: زندگی رفاهی؛ یعنی زندگی متوسط، یعنی برخورداری رفاهی از خوراک، پوشاک، مسکن و ازدواج، همراه با ساده زیستی و بدون تجمّل، اسراف و تبذیر، که قرآن کریم این زندگی را برای مؤمنین میپسندد.
قسم سوم: زندگی تجملّی، همین زندگی که امروزه در بین اکثر اقشار مردم رایج شده است که به داشته های خود راضی نیستند و مدام در حال ریخت و پاش و اسراف و تبذیر هستند و این نوع زندگی مورد مذمّت قرآن و عترت میباشد.
مجالس عقد و عروسی تشریفاتی، جهیزیههای ناروا و مهریههای سنگین، از مصادیق بارز تجمّلگرایی است و بلای بزرگی محسوب میشود که به قول قرآن کریم، ملّت را نابود میکند. بسیاری از لوازم جهیزیهها اضافی است و هیچگاه استفاده نمیشود، این کار نوعی احتکار است و گناه بزرگی دارد. مردم باید دست از این کارهای زشت بردارند و الاّ دردسرهایی که اکنون نیز وجود دارد، بیشتر میشود.
«إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِین» (6)
خداوند تعالی قدرت دارد بر اینکه روزی انسان را برساند و روزی یعنی مخارج یک زندگی در حد متوسط. اما هزینههای زندگی برجی و تجمّلی را نمیرساند. کسی که طالب زندگی تشریفاتی و مصرفی است، مجبور است با قرض و وام و حتی با مال مردم خوری و ربادادن و با اقسام گناهان اقتصادی دیگر، مخارج زندگی را تهیه کند.
بنابر نظر اسلام، زندگی انسان باید در حد متوسط و به صورت رفاهی اداره شود و باقیماندۀ درآمد، صرف رسیدگی به دیگران و دستگیری از نیازمندان شود. تعاون و قانون مواسات، واجب است و هرکسی به اندازۀ وسعش باید به آن عمل کند. پایۀ اقتصاد اسلام تعاون است و باید جایگزین اسراف و تبذیر و خودخوری شود تا به اقتصاد اسلام عمل گردد.
تحلیل
اسراف و تبذیر از گناهان کبیرهای است که در حوزة اجتماع به صورت گرایش به تجمل و رفاهطلبی جلوه میکند. اسراف به معنای زیادهروی در مخارج زندگی اعم از خوراک، پوشاک و سایر لوازم زندگی است و براساس سطح زندگی افراد تعیین میشود. چه بسا خرید نوعی لباس برای قشری اسراف و برای قشر دیگری اسراف نباشد. عرف جامعه و سطح اقتصادی عموم مردم شاخصی تعیینکننده برای این مهم است. چه بسا رویّهای خاص در زندگی در یک عصر و دوره معمولی به حساب آید و در زمان دیگر اسراف قلمداد گردد.
در جامعة ما اگر چه سطح زندگی بسیاری از افراد در حدی متوسط دور میزند، اما بیماری اجتماعی اسراف و گرایش به تجملات، بسیاری از افراد همین قشر متوسط را در جهنمی خود ساخته میآزارد. برای رهایی از این ورطه، ترویج فرهنگ قناعت و زندگی برمدارِ اقتصاد و میانهروی چارة کار است.
منبع: شبنم ها
دیدگاه شما