تازه ترین مطالب

تاریخ : 4. خرداد 1393 - 12:36   |   کد مطلب: 13440
خاطره ای که در پی می آید خاطره یک دانش آموز کبودراهنگی است که برنده مسابقه خاطره نویسی معلم مطهر در مجتمع شهید محرمعلی صالحی شده است.

وقتی مدیر مدرسه اعلام کرد که قراراست در مورد بهترین خاطره از معلمم بنویسم هر چه فکر کردم دیدم که همه معلمانم بهترین هستند.

من هیچ وقت آنها را نشناختم من یکی از بهترین های دفتر خاطرات زندگیم را می نویسم که مربوط به سال 89 می باشد.

در مورد دبیر ریاضی ام که همچون مادری مهربان برای من زحمت کشید از کودکی به من درس مهر و محبت آموخت آن روز قرار بود تست ریاضی بگیرد.

معلم من خیلی سخت گیر بود اما درس را با شوق و علاقه به ما یاد می داد او به ما گفت که شما باید درس بخوانید تا بتوانید فردی مفید برای جامعه و خانواده خود باشید موضوع درسمان برای تست ، درس مختصات بود من هم که درس نخوانده بودم به دنبال نقشه فرار از کلاس و تست بودم برای همین خودم را به مریضی زدم و گفتم دلم درد می کند.

خانم معلم که متوجه شده بود من نقش بازی می کنم گفت بچه ها قرار بود که تست بگیرم پس تست امروز را لیلا جان می گیرد من یک کار کوچک دارم که باید انجامش بدهم.

آن روز معلمم به من آ موخت که در سخترین شرایط هم نباید دروغ بگوییم ووقتی من را می دید می گفت در سختی ها به خدا توکل کن که خداوند با صابرین است آن روز نفهمیدم معلمم چه می گفت اما امروز بعد از چهار سال فهمیدم که منظورش چه بود .

خونه داریم سقف نداره                          چراغ داریم نفت نداره

صابون داریم کف نداره                         معلم داریم حرف نداره

زهرا مسجدینی کلاس سوم راهنمایی از مدرسه کرامت مجتمع شهید محرمعلی صالحی

 

دیدگاه شما

مرکزآموزش علمی کاربردی الوان ثابت
سایت رهبر معظم انقلاب