به گزارش پایگاه خبری تحلیلی کورنگ ،گروه سیاسی جهان نيوز: زمانيكه برجام هسته اي به دست آمد اين اصطلاح به كليدواژه اي جديد در كلام اصلاح طلبان و حاميان دولت براي پيشبرد سياست هاي خود تبديل شد و اخيرا پس از حوادث تهران نيز برجام منطقه اي به ميان گفتمان تجديدنظرطلبان راه پيدا كرده است.
به نقل از جهان نيوز، هنوز چند سالي از پيش بيني هاي خارق العاده! اصلاح طلبان از سرنوشت حكومت سوريه و مدافعان حرم نگذشته كه اين جريان موجي را به نام برجام منطقه اي به راه انداخته تا كشور از بسياري از مولفه هاي قدرت ساز خود در غرب آسيا به بهانه تعامل با جهان دست بكشد.
زمانيكه خيابان هاي حماء و دمشق در سال 2011در سوريه به صحنه اعتراضات ضدحكومتي تبديل شد، تجديدنظرطلبان خواهان عدم حمايت ايران از حكومت اسد شدند و اين اعتراضات را موج دموكراسي خواهي مردم سني مذهب سوريه دانستند.
اما چندصباحي نگذشته بود كه از پشت صحنه اعتراضات، به ناگهان گروه هاي تروريستي تكفيري سبز شدند و بحراني را در اين كشور رقم زدند كه 6 سال طول كشيده و صدها هزار كشته و ميليون ها آواره برجاي گذاشته است. برخلاف ساير پيش بيني هاي پامنقلي اصلاح طلبان، نه بشار اسد از حكومت سوريه كنار رفت و نه خبري از دموكراسي در اين كشور شد.
بحران پيش آمده حاصل طرح كلان آمريكا در تجزيه خاورميانه و بالكانيزه كردن اين منطقه بوده است. پياده نظام هاي اجراي اين طرح نيز كشورهاي مرتجع و گروه هاي تروريستي تكفيري هستند.
كشورهاي منطقه غرب آسيا در پازل طرح خاورميانه جديد آمريكا كه در دولت جورج بوش طرح ريزي شد و با به روز شدن در دولت هاي بعدي آمريكا، هريك مي بايست درگير بحران هاي داخلي و منطقه اي شوند كه در نهايت به سمت شكل گيري كشورها و مناطق خودمختار جديد پيش بروند و از سوي ديگر امنيت رژيم صهيونيستي نيز بيش از پيش تامين گردد.
عمده ترين مانع بر سر اجراي اين طرح، وجود محور مقاومت به رهبري جمهوري اسلامي ايران است. از اين رو اقدامات محدودكننده قدرت و اقتدار ايران در منطقه در قالب تحريم هاي اقتصادي، جنگ هاي نيابتي در متحدان استراتژيك منطقه اي كشور و محاصره نظامي با تشكيل پايگاه هاي نظامي آمريكا در اطراف ايران شكل گرفته است.
در چنين فضايي آمريكا به بهانه حمايت از حقوق بشر و منع اشاعه تسليحات كشتار جمعي، ايران را مورد تحريم هاي موشكي و حقوق بشري قرار داده است. حال در كش و قوس توافق هسته اي و به دست آمدن برجام هسته اي كه بسياري از تعهدات طرف مقابل به وسيله تحريم هاي جديد خنثي شده اند، عده اي به دنبال طرح جديد برجام منطقه اي هستند! به طور كلي كليدواژه برجام توسط رئيس جمهور در بسياري از سخنراني ها به كار گرفته مي شود و طرح برجام يك و دو ... بارها از زبان روحاني جاري شده است.
اين سوال را بايد از طراحان برجام منطقه اي پرسيد كه آمريكا در برجام هسته اي بر كدام يك از تعهداتش پايبند بوده كه اينك ايران بايد در حوزه حساس ديگري بر روي قدرت منطقه اي اش دست به معامله بزند و مابه ازايي هم دريافت نكند! هرچند رهبر معظم انقلاب در فرائضي از بيانات خويش نسبت به طرح برجام منطقه اي هشدار داده اند.
رهبرانقلاب در در سخنرانی آغاز سال 95 به صراحت طرح مسائلی مثل برجام 2،3،4 ، برجام منطقهای و برجام قانون اساسی را در راستای تفکر تزریقی آمریکا به نخبگان کشور مبنی بر کوتاه آمدن در برابر آمریکا معرفی کردند. ایشان با ذکر این نکته که استکبار و به طور خاص آمریکا درصددن هستند " وانمود کنند ملّت ایران بر سر یک دوراهی قرار دارد و چارهای ندارد جز اینکه یکی از این دو راه را انتخاب کند.
آن دوراهی عبارت است از اینکه یا باید با آمریکا کنار بیایند، یا باید بهطور دائم فشارهای آمریکا و مشکلات ناشی از آن را تحمّل کنند" این دوگانه را یک دوگانه غلط دانستند که نتیجه پذیرشش کنار آمدن با آمریکا «بهمعنای قبول تحمیلهای آن دولت» خواهد بود.
مقام معظم رهبري در همین راستا با اشاره به تلاش دشمن برای بازکردن پای مدل برجام و کوتاه آمدن در برابر خواست دشمن به مسائل منطقهای عنوان داشتند:" مثلاً فرض بفرمایید امروز در منطقهی غرب آسیا -یعنی همین منطقهای که غربیها به آن میگویند خاورمیانه- جنجالها و آشفتگیهای بسیاری هست؛ خب، این مشکل برای کلّ منطقه است و اگر میخواهید کشور شما از این مشکل نجات پیدا کند، باید سعی کنید این جنجالها فرو بنشیند. چهکار کنیم؟ با آمریکا همکاری کنیم، همفکری کنیم، جلسه کنیم، بنشینیم، گفتگو کنیم و یک مدلی را طبق میل آمریکاییها یا طبق توافق آمریکاییها انتخاب کنیم؛ یکی دیگر هم این است."
جريان بزك كردن آمريكا و مدافع برجام منطقه اي در بيش از يكسال گذشته مدام در مطبوعات و رسانه هاي خود لزوم كوتاه آمدن از سياست هاي انقلابي ايران در منطقه، كاهش حمايت از متحدان استراتژيك منطقه اي و گفتگوي بي پشتوانه با كشورهاي مرتجع منطقه را ترويج مي دهند. حال در سال جديد اين جريان موج برجام منطقه اي را در شبكه هاي اجتماعي در قالب خواسته هاي مردمي دنبال و آن را به عنوان درخواست افكار عمومي از دولت جانمايي مي كنند.
در چنين رويكردي حتي مذاكره بر سر خطوط قرمز ايران نيز توجيه مي شوند. اگر در جايي خواسته شيخ نشين هاي خليج فارس براي عادي سازي روابط با ايران دست كشيدن كشور از مالكيت جزاير سه گانه خليج فارس باشد، مي توان مدل برجام را در اين زمينه پياده كرد!
مدافعان برجام منطقه اي به بهانه حملات تروريستي 17 خرداد تهران توسط داعش، بر لزوم شروع مدل مذاكرات برجام در منطقه با كشوري مانند عربستان سعودي اصرار مي ورزند و با پررنگ جلوه دادن سايه جنگ ميان رياض و تهران، دست دراز كردن به سوي سعودي ها و شروع برجام منطقه اي را توجيه مي كنند.
در اين رويكرد هيچ توجه اي به پياده نظام بودن رياض در خط مشي خاورميانه اي آمريكا و رژيم صهيونيستي نمي شود. در اصل سعودي ها نزديك به يك قرن است كه مجري طرح هاي منطقه اي قدرت هاي بزرگ هستند. در كنار اين آل سعود خصومت ريشه اي با شيعيان و به خصوص ايران دارد كه پس از انقلاب اسلامي اين خصوصت صدچندان شده و تا توانسته با كمك به گروه هاي تروريست معاند ايران و كشورهاي متخاصم مانند رژيم صدام حسين، به منافع ايران آسيب زده است.
حال آيا گفتگو و مذاكره با آمريكا و شركاي مرتجع منطقه اي اش به همين سادگي هاست و مي تواند منافع ايران را تامين كند؟ اگر ايران در طول دو دهه اخير سياست هاي منطقه اي خود را دنبال نمي كرد تا كشورهاي منطقه اي مانند عربستان از تهران رضايت داشته باشند، آيا ايران در حال حاضر از موقعيت و قدرت منطقه اي كنوني برخورددار بود؟ بدون شك پاسخ به اين سوالات منفي است.
چرا كه رقباي منطقه اي ايران پايبند به هيچ يك از اصول رقابت سالم و اصولي بر پايه رويكردهاي گفتمان هاي متداول بين المللي نيستند و قدرت خود را در تضعيف رقيب مي بينند تا در افزايش قدرت خود.
خوشبيني هاي مفرط اصلاح طلبان و مدافعان برجام منطقه اي، تله اي است كه باعث عقب نشيني كشور از بسياري از مولفه هاي قدرت ساز منطقه اي مي شود و ايران مي بايست از حمايت گروه ها و كشورهاي پشتيبان خود دست كشيده و حتي زمينه را براي به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي فراهم سازد. چنين الگويي به نحو ديگري توسط كشورهايي مانند اردن و مصر در دهه هاي قبل پياده شده كه آنها را در حال حاضر تبديل به كشورهاي پيرو و فاقد قدرت و اقتدار كرده و توان بازيگري نه در منطقه و نه درجهان را دارند و هميشه آماده پذيرش قدرت هاي بزرگ در داخل كشورهاي خود هستند.
انتهای پیام/
دیدگاه شما