کورنگ: علیمحمد پشوتن - همینکه دل میدهی بهراه، راه خود میکشاندت، مسیر پیش رویت باز خواهد شد و دل وصلت میکند به جایی که باید؛ تسبیح را میان سبابه و شست میگردانی و لب به ذکر معطر میکنی و میشتابی.
راه طولانی را نمیتوان با پای ظاهر رفت، خسته میشوی و میمانی، درد جسم نمیگذارد و خستگی باری که برای آسایش تن بر دوش میبری، در هر منزلی، متوقفت میکند.
راه طولانی، تا مقصد کربلا را باید با دل رفت، دلداده که باشی، درد را نمیفهمی، تنها افق را میبینی و آن گنبدهای طلایی رنگ و دیگر هیچ. باید عاشق شوی، عشق که باشد سرزنشها گر کند خار مغیلان، غم بهدلت نیست، دردی را حس نمیکنی، پی کعبه عشقی، پی طواف ششگوشهای که آرامت میکند.
مقصد کرب و بلاست، سرزمینی که امروز هم مثل سال 61 هجری، سرزمین خون و شهادت است، سرزمینی خدایی که بوی بهشت میدهد، تنها با این تفاوت که اگر دیروز 72 تن سمت حسینابنعلی(ع) بودند، امروز 72 میلیون فدایی پشت سر امامشهیدشان به صف، ایستادهاند، محکم و استوار.
راه طولانی است و دلدادگان حسین(ع) بیشمار، شمارشان از عدد حاجیان هم بیشتر است، همه در یک حس مشترکند و آن عشق به حسین(ع) و عباس(ع)، عشق به مردانگی، به ایثار، به مبارزه علیه ظلم و تسلیم نشدن در برابر زور و تهدید است.
به کربلا که میاندیشی، همه امیدت میشود دیدار حرم یار، دلتنگیهایت به یکباره عزم سفر را درونت ایجاد میکند و جان میگیری برای رفتن، با پای پیاده، به شوق حسین(ع) تا ساعتی واگویههای دلت را در کنار ضریح ششگوشهاش نجوا کنی و سبک شوی از این همه غمی که صدرنگیهای عالم بر دلت انباشت کرده است.
و کربلا مملو از عاشقانی است که نگاه اشکبارشان تنها حرمها را میبیند، عاشقانی که در بینالحرمین، آسمان را سقف کردهاند و تا سحرگاه به عشقبازی با معشوق خود مشغول میشوند، عاشقانی که دل دریایی هر کدامشان با صدای حسین حسین ضرب آهنگ گرفته و خون را به عشق حسین درون رگهایشان میفرستد تا وجودشان معطر به یاد او باشد و بس.
به هرکدامشان که مینگری، جز خلوص بندگی، جز عشق به امامشان، جز شوق دیدار یار، هیچ نمییابی و اربعین، روز باشکوه تجدیدمیثاق است، همه آمدهاند تا عهد ببندند یا عهدشان را تجدید کنند.
اربعین روز وصل شدن است، روز دلدادگی و عشق بازی، روزی که معنای این حدیث قدسی را خوبتر میتوان درک کرد که فرمود: «من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقه و من عشقه قتله و من قتله فعلی دیته و من علی دیته فانا دیته» خداوند فرمود: هر کس مرا طلب کند، مرا مییابد و هر که مرا بیابد، مرا میشناسد و هر که مرا بشناسد، مرا دوست دارد و هر کسی مرا دوست بدارد، عاشقم میشود و هر که عاشقم بشود، عاشقش میشوم و هر کس را که عاشقش بشم، او را میکشم و هر کس را بکشم، دیه او به گردن من است و هر کس که به گردن من دیه دارد، من خودم دیه او هستم.
امروز و فردا در کربلا حدیث دیگری است، حدیث طلب و طالب، حدیث عشق و عاشق، حدیث حب اهل بیت(ع)، حدیث نزدیکتر شدن به خدایی که خونبهای عاشقان است.
امروز و فردا کربلا میزبان عاشقانی است که با پای دل، بیهیچ پایافزاری، به دیدار حرم یار شتافتهاند و با ذکر یا حسین(ع) یا حسین(ع) همه دقایق و ساعات را میگذرانند تا وجودشان از پلشتی پاک شود و آیینه وجودشان از هرچه غبار است پاک شود و در آن عکس رخ یار ببینند و عاشقتر، آماده ایثار شوند.
رهسپاران کربلا، امروز و فردا مقیمان کوی عشق هستند و اربعین حسینی روز دیگری است، روزی منحصر بفرد، روزی که برای همه عاشقان حسین(ع) بیآنکه کسی از دین و مسلکشان سئوالی بپرسد، جا هست، همه دلدادگان حسین(ع) بهعنوان برترین نماد ظلمستیزی و ایثار و مردانگی، یکجا، به مقتدایشان، عرض ارادت و ادای احترام میکنند.
رهسپاران کوی حسین(ع) از شیعه و سنی، مسیحی و یهودی، زرتشتی و ... همه و همه بیآنکه ذرهای از اشقیا هراسی داشته باشند، پا به کربلای حسین(ع) گذاشتهاند تا نشان دهند، حسین(ع) نام ماندگاری است که هیچگاه از تاریخ پاک نخواهد شد.
امروز و فردا اسلام واقعی، اسلام رحمانی در کربلا به تصویر کشیده میشود، اسلامی که نمادش اهل بیت(ع) است و حقخواهی و ظلمستیزی، اسلامی که همه را از اقصینقاط عالم، به سمت خود کشیده است.
امروز و فردا همه عالم به عینه خواهند دید که چگونه حسین(ع) بعد از 1400 سال، بر قلبها حکومت میکند و سببساز بزرگترین و متحدترین تجمع جهان شده است، مردی که عدهای خونریز و تکفیری، 1400 سال قبل به قصد محوش از صفحهی روزگار، کمر به قتلش بستند و او و یارانش را در فجیعترین شکل ممکن، به شهادت رساندند و خانوادهاش را به اسارت بردند.
امروز و فردا جهان از پنجره واقعیت، اسلام را میتواند تماشا کند، اسلام حسینی، مردمانی عاشق حسین(ع) و ماندگاری حماسهای که نقطه عطفی در تاریخ اسلام و جهان است.
دیدگاه شما